فروشگاه

توضیحات

بررسی ساختار در شعر خاقانی

منشأ ظهور ابداعات خاقانی، در این زمینه یکسان نیست؛ به عبارت دیگر زاویههای دید خاقانی در سمبولیسم خورشید و طرح صحنه­های مربوط به آن

متفاوت و متنوع است؛ چنانکه در پاره­ای موارد «شکوه و عظمت مشاهدات» شاعر موجب فعّال شدن نیروی خلۀاقه او می­شود

به جرئت می­توان ادعا کرد که صحنه آسمان و مناظر افلاک و طلوع آفتاب و شکل هلال و جلوه­های شب و صبح و شفق و نوروز و مهرگان، با شکوه­تر و

خیال انگیزتر و زیباتر از آنچه استاد شروان مصور و مجسم ساخته،

ساختار در شعر خاقانی

در هیچ اثر دیگری منعکس نشده است و شاید دیوان خاقانی،

از این لحاظ، نه تنها در میان آثار ادبی ایران، بلکه در ادبیات جهان بی­نظیر باشد.

شکوه آسمان و تجلیات آفتاب و ماه و صبح و شب و شفق و جلوه­های رنگین و هم انگیز بروج و اختران، در دیوان خاقانی، نه تنها از مقوله اظهار فضل و

ابراز تصنعی دانش و اطلاعات نجومی نیست، بلکه از مرزهای تشبیهات و استعارات لطیف و شاعرانه فراتر می­رود و با استفاده از عناصر اساطیری و

افسانه­ای و بهره گیری از ظرفیت معانی حقیقی و مجازی و بلاغی- ادبی و اصطلاحتی نام­های بروج و نجوم و استمداد از تنوع و ابعاد نامتناهی تخیل و

تجسم، صحنه­های شگفتی می­آفرینند که با شکوه و زیبایی اساطیر یونان و روم قابل مقایسه است. در این میان تصاویری که خاقانی از جلوه گیری

خورشید در عرصه های گوناگون شعر خود به دست داده و او را در آسمان خیال خود هر لحظه، در شکل و شمایلی تازه به وجود در آورده، جاذبه ای جادویی و جلوه­ای رویایی دارد.

۴۵صفحه فایل ورد 

  

پس از پرداخت آنلاین میتوانید فایل کامل این پروژه را دانلود کنید

ساختار در شعر خاقانی
ساختار در شعر خاقانی

 

در تمثیل اشیا مظاهری هستند قراردادی و از پیش اندیشیده برای بیان مفاهیم مورد نظر شاعر یا نویسنده، با ابعاد وسیع خلاقیت خاقانی و فراتر از

«مظاهر قراردادی» بودن آن، دقیقاً قابل تطبیق نیست. با توجه به آنچه گذشت

قابلیت تطبیق آن با «نماد استعاری» یا «استعارۀ نمادین» از عناوین دیگر

بیشتر است. طبق تقسیم بندی دیگر از نماد، یعنی «نمادهای عمومی» ابداع کرده است، برخلاف نمادهای عمومی که اغلب به صورت قراردادی در ادبیات یک ملت به کار می­رود و غالباً جزئی از سنت­های ادبی آن ملت است.

نتیجه اینکه این ساختار تخیّلی و ذهنی خاقانی، که نمایانگر بعدِ دیگری از ابعادِ وسیعِ خلّاقیتِ اوست.

با وجود نزدیکی به تعریفِ «تشبیه»، «استعاره»،

«تمثیل» و قابلیت تطبیق بیشتر با «نماد استعاری»، خود ساختاری مستقل و منحصر به خویش است؛ چرا که خاقانی در ذهن مبدع و مبتکر و قریحه

ساختار در شعر خاقانی

سرکش خود تابع اصول ثابتی در زیباشناسی نیست، بلکه ساختارهای هنری او،

که بر پایه خیال پروری و هم انگیزی شکل گرفته، به گونه­ای است که

خود می­تواند مبنای زیبایی شناسی در کلام و شعر فارسی باشد و شایسته است که ضمن کاربرد تسامح آمیز همه این عنوان­ها در مورد ساختار

هنرمندانه و خیال انگیز شاعر، عنوانی متناسب با خلاقیّت وسیع او، که در بر گیرنده تمامی این معانی باشد، انتخاب بشود.

اینک به بررسی ابعاد مختلف خلاقیت خاقانی در نمادپردازی با خورشید می­پردازیم:

زاویه­ های دید خاقانی

منشأ ظهور ابداعات خاقانی، در این زمینه یکسان نیست؛ به عبارت دیگر زاویههای

دید خاقانی در سمبولیسم خورشید و طرح صحنه­های مربوط به آن

متفاوت و متنوع است؛ چنانکه در پاره­ای موارد «شکوه و عظمت مشاهدات»

شاعر موجب فعّال شدن نیروی خلۀاقه او می­شود و گاهی «جوشش عاطفه و اعتقادی»

زمینه نمادپردازی­های او را فراهم می­آورد و زمانی «ظرافت و مشاهدات و جذابیت آنها»

در تحریک قدرت ابداع و ابتکار او نقش موثر ایفا می­کند

و در بعضی موارد تلاشی عمدی برای ایجاد موضوع و صحنه­ای بالاتر از غرابت

و شگفتی­های معمول و مرسوم ادبی موجب پیدایش این تعبیرها می­شود و چه

بسیار که تمامی این دیدگاه­ها در ظهور صحنه و صحنه­­هایی دست به دست هم می­دهند. در تمامی این موارد دستمایه اطمینان بخش خاقانی برای

ساختار در شعر خاقانی

تأمین و تکمیل تصاویر مورد نظرش، گنجینه معلومات اوست که هرگاه اراده کند

با گشودن در این دفینه، سرمایه­های درخور و رنگارنگ برای ترسیم صحنه­

های دلنشین و هم انگیز شعر خود برمی­گزینند و با به کار گیری آنها، خورشید را، به

هر شکل که بخواهد؛ در آسمان خیال و عرصه شعر خود، به جلوه در می آورد. به عنوان مثال وقتی عشق خراسان و شوق رفتن به سرزمین رویاهای

خویش در دل او به جوش می­آید و کلمه «خراسان» خورشید را تداعی

می­کند، ذهن خلاق او، ولو ناخودآگاه، این رویا را با شکوه­تر می­سازد و برای اظهار

ساختار در شعر خاقانی

این شکوه، تعبیر و تجسم غیرمتعارف و خارق العاده و خیره کننده­ای را

به وجود می­اورد که آن تجسم هم مثل خود خورشید و مثل رویای خراسان با شکوه است

؛ به عبارت دیگر رویا را به عظمت خود رویا وصف می کند و اینجاست که خورشید به صورت «آینه­ای آتشین» جلوه گر می شود:

بامدادان کنم از دیده گلاب افشانی                   کاتشین آینه عریان به خراسان یابم…………………………….

بلافاصله بعد از پرداخت موفق میتوانید فایل کامل این پروژه را با سرعت و امنیت دانلود کنید

 

 

نقد وبررسی

نقد بررسی یافت نشد...

اولین نفر باشید که نقد و بررسی ارسال میکنید... “ساختار در شعر خاقانی”

ساختار در شعر خاقانی

0 نقد و بررسی
وضعیت کالا : موجود است.
شناسه محصول : 640

ساختار در شعر خاقانی مقاله پایان نامه ادبیات فارسی خاقانی پروپوزال

قیمت : تومان39,000