فروشگاه

توضیحات

بررسی نقش مدیریت بحران در پایگاههای هویتی دانش آموزان    

پژوهش حاضر با هدف ” بررسی تاثیر عوامل اجتماعی ـ اقتصادی و مذهبی بر روشهای مقابله با بحران و پایگاه های هویتی نوجوانان دوره دبیرستان شهر تهران ” بر  گروه نمونه با حجم ۱۴۶ نفر که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایی انتخاب شدند, اجرا شد. پرسشنامه هایاستفاده شده عبارتند از

جهت آزمون فرضیه ها از شاخص های آماری تحلیل واریانس, ضریب همبستگی پیرسون, مجذور خی دو  و آزمون t مستقل استفاده شد.

“نتایج آزمون های آماری”

۱ـ میان پایگاه های مختلف هویت از نظر سبک های مقابله و بین سبک مقابله مسئله دار و پایگاه هویتی موفق تفاوت وجود دارد.همچنین میان پایگاه هویتی مغشوش و سبک مقابله مسئله مدار T رابطه معکوس وجود دارد.

۲ـ میان سبک های مقابله ایی نوجوانان در طبقات مختلف اقتصادی و اجتماعی تفاوت به لحاظ آماری وجود دارد. تحقیقات نشان داد که بین رفتار مقابله هیجانی  Eدر طبقات اجتماعی بالا و پایین, تفاوت وجود دارد و رفتارهای مقابله هیجان مدار در طبقات پایین بیشتر از بالاست.

۳ـ در بررسی رابطه میان نگرش مذهبی و سبک های مقابله نوجوانان نتیجه حاصله مؤید آن است که تنها میان رفتارمقابله اجتنابی و رفتارهای اجتنابی از نوع D  و E  رابطه معنی داری وجود دارد به این معنا که با بالا رفتن نگرش مذهبی رفتارهای اجتنابی کاهش می یابد.و….

 

۲۲۱صفحه فایل ورد منابع فارسی و انگلیسی  دارد

 

پس از پرداخت آنلاین میتوانید فایل کامل این پروژه را دانلود کنید

 

 

 

 فهرست                    

چکیده ۱

فصل اول : طرح پژوهش ۱

مقدمه ۲

بیان مسئله ۴

اهمیت و ضرورت تحقیق ۱۲

هدف های پژوهش ۱۴

فرضیه های  پژوهش ۱۶

تعاریف مفهومی ۱۶

نگرش مذهبی ۱۶

مقابله ۱۷

طبقه اقتصادی، اجتماعی ۱۷

عوامل تعیین کننده طبقه اجتماعی ۱۷

دوره نوجوانی ۱۸

پایگاه هویت. ۱۸

هویت موفق. ۱۸

هویت مهلت خواه ۱۸

هویت زودرس. ۱۹

هویت مغشوش. ۱۹

سبک های مقابله. ۱۹

مقابله مسئله مدار. ۱۹

مقابله هیجان مدار. ۱۹

مقابله اجتنابی. ۲۰

تعاریف عملیاتی متغیرها. ۲۰

نگرش مذهبی. ۲۰

پایگاه هویت. ۲۰

هویت موفق. ۲۰

هویت مهلت خواه. ۲۰

هویت زودرس. ۲۱

هویت مغشوش. ۲۱

سبک های مقابله. ۲۱

مقابله مسئله مدار. ۲۱

مقابله هیجان مدار. ۲۱

مقابله اجتنابی. ۲۱

فصل دوم : پیشینه ی پژوهش ۲۲

مقدمه ۲۳

نوجوانی ۲۶

هویت ۲۷

شکل گیری هویت ۳۳

رویکرد تاریخی ۳۶

رویکرد مرحله ای، ساختاری ۳۶

رویکرد فرهنگی ـ اجتماعی ۳۷

رویکرد داستانی ۳۷

رویکرد روانی ـ اجتماعی ۳۹

رشد شناختی و هویت ۳۹

تحول هویت ۴۱

تشکیل هویت در دوره ی راهنمایی ۴۱

تشکیل هویت در دوره ی دبیرستان ۴۳

تشکیل هویت در جوانان دانشگاهی ۴۳

هویت از دیدگاه نظریه پردازان مختلف ۴۳

دیدگاه گلاسر ۴۴

دیدگاه آلپورت ۴۵

دیدگاه کگان ۴۶

دیدگاه فروم ۴۷

دیدگاه کلبرگ ۴۸

اریکسون ۴۸

دیدگاه مارسیا ۵۴

وضعیت هویت موفق ۵۵

وضعیت هویت دیررس ۵۶

وضعیت زودرس هویت ۵۷

وضعیت سردرگمی هویت ۵۷

عوامل موثر درایجاد هویت ۶۰

نقش عوامل اجتماعی در شکل گیری هویت ۶۰

نقش مذهب در شکل گیری هویت ۶۱

نقش جنسیت در شکل گیری هویت ۶۵

عوامل اجتماعی موثر بر بحران هویت در جامعه ی معاصر ایران ۷۰

مقابله ۷۱

اجزای شناختی در مقابله ۷۹

شیوه های مقابله با بحران ۸۴

رویکردهای مربوط به شیوه های مقابله ۸۹

تدابیر و منابع مقابله ای ۹۰

انواع مقابله ۹۳

انواع مقابله های کار آمد ۹۳

مقابله های متمرکز بر مسئله ۹۴

مقابله متمرکز بر هیجان ۹۵

مقابله های نا کار آمد و غیر مفید ۹۶

نگاهی به پیشینه تحقیقات انجام شده در رابطه با موضوع تحقیق ۹۷

فصل سوم : روش پژوهش ۱۱۱

جامعه آماری ۱۱۲

روش نمونه گیری ۱۱۳

ابزار اندازه گیری ۱۱۳

الف ـ  آزمون مقابله با بحران ۱۱۳

روش نمره گذاری ۱۱۵

روش اجراء ۱۱۶

بررسی ضریب اعتبار آزمون ۱۱۶

روایی آزمون ۱۱۷

ب ـ پرسشنامه هویت شغلی دیلاس ۱۱۹

اعتبار و روایی آزمون دیلاس ۱۱۹

ضریب اعتبار ۱۲۰

روش اجرای پرسشنامه دیلاس ۱۲۱

نحوه نمره گذاری پرسشنامه دیلاس ۱۲۱

ج ـ آزمون نگرش سنج مذهبی ۱۲۲

بررسی اعتبار و روایی پرسشنامه نگرش مذهبی ۱۲۲

روش و چگونگی اجراء ۱۲۳

روش نمره گذاری ۱۲۴

روش آماری ۱۲۴

روش جمع آوری داده ها ۱۲۴

فصل چهارم : تجزیه و تحلیل آماری داده ها ۱۲۶

الف ـ بخش توصیفی ۱۲۷

ب ـ بخش استنباطی ۱۳۱

فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری ۱۴۸

تجزیه و تحلیل نتایج ۱۵۰

“نتیجه گیری کلی” ۱۶۴

کاربردهای آموزشی, تربیتی, درمانی ۱۶۷

محدودیت ها و پیشنهادات ۱۶۹

منابع فارسی ۱۷۰

منابع انگلیسی ۱۷۴

پیوست ها ۱۷۸

 

در عرف عام نوجوانی را دوره “طوفان و احساس فشار” می دانند که از ویژگی های آن دمدمی بودن، تشویش درونی و طغیان است، ولی پژوهش ها این دید بدبینانه از نوجوانی را تایید نمی کنند (اتکینسون، ۱۳۸۱).

برای اینکه فرد در این گذر به توفیق دست یابد و به احراز نهایی تعادل نائل آید لازم است علاوه بر تمرکز اسنادهایی که مفهوم “خود” را به وجود می آورد، نقطه نظرهای جاری را با یکسری انتظارات که در آینده با آنها مواجه می گردد،
تلفیق نماید (اکبرزاده، ۱۳۷۶).

از نظر اریکسون فرآیند تعادل یابی بدین صورت است که چنانچه فرد در طول زمان و براساس تجارب حاصل از تعامل با دیگران و اجتماع به نحوی صحیح خود را شناخته و از سایرین مجزا کند و متمایز سازد، به تعادل روانی رسیده و چنانچه دچار سرخوردگی شود فردی گوشه گیر و منزوی می گردد و به عدم تعادل روانی می رسد (حسینی طباطبایی، ۱۳۷۷).

هانس سیله (۱۹۵۶) [۱]  معتقد است که فشار، چاشنی زندگی است و پیشگیری از عوامل فشار نه تنها غیر عملی است بلکه خستگی و یکنواختی ایجاد می کند و یا مارتین شفر[۲] معتقد است که فشار عنصر لازمی در زندگی است و راه پیشگیری برای آن موجود نیست. فشار هدیه ای است که در زندگی به ما اعطا شده است. حال که وجود استرس بخصوص در دوران نوجوانی امری اجتناب ناپذیر است باید به شیوه های مقابله با استرس مسلح شد یعنی باید به نوجوانان کمک کرد تا از
شیوه های موثر مقابله با بحران استفاده نمایند (بلورچی, ۱۳۷۰).

اما چه عواملی بر انتخاب شیوه های مقابله با بحران موثر است؟ آیا انتخاب شیوه های صحیح مقابله با بحران شرایط اقتصادی، اجتماعی، تحصیلی و مذهبی خاصی را می طلبد؟ آیا عوامل اقتصادی، اجتماعی و مذهبی خانواده در آموزش شیوه های مقابله به فرزندان نوجوان تا چه حد موثر است؟ آیا این آموزش ها پایگاه های مستحکمی در مقابله با استرس
به شمار می آیند؟ آیا مرحله هویت یابی و رشد روحیه جستجوگری مرحله مهمی در آموزش شیوه های مقابله با بحران به حساب می آیند؟

هنگامی که انسان به دنبال پاسخگویی به سؤال “من کیستم” دچار دغدغه های فکری و جنجال درونی است کدام
دست آویز مهم است که بینش صحیح حل مسئله در بحران را به او هدیه می کند؟

برخی معتقدند که دین می تواند نقش اساسی در شکل گیری هویت انسانی داشته باشد و برخی عوامل اجتماعی و اقتصادی را مهم می دانند. آیا نوجوانی که در محیط های غنی آموزشی و پر بار دینی و بی نیاز اقتصادی و بالای اجتماعی
به سر می برد چه شیوه های مقابله ای را بر می گزیند و چگونه با فشارها و استرس های موجود در زندگی خود که
همان گونه که ذکر شد اجتناب ناپذیرند مقابله می نماید؟ همچنین افرادی که به اجبار در محیط های کم بارتر
به سر می برند چگونه می توانند با انتخاب شیوه های صحیح کمبودهای محیطی را جبران نمایند؟

بیان مسئله

تشکیل هویت بطور عمده فرآیندی ناخود آگاه است و فرد در طی این فرآیند حس می کند مجبور است در مدتی کوتاه برای موارد بسیاری تصمیم بگیرد. جستجوی هویت می تواند منجر به شکل متعالی از فردیت منسجم و نوآوری های اساسی در اجتماع شود. دستیابی به هویتی مناسب و احساس امنیت و اطمینان در مورد هویت فردی شخص را قادر به ایجاد روابط صمیمانه و گرم و برخوردی صحیح و مناسب با مسائل می نماید.نوجوان برای رسیدن به یک هویت منسجم نیاز به داشتن نگرش صحیح نسبت به خود, جامعه, فرهنگ و اطرافیان خود و همچنین استنباط صحیح دیگران از خود است.

برزونسکی[۳] (۱۹۹۰) معتقد است که هویت، خود به ضرورت بر اساس یک تئوری” خود” است و یک تئوری خود شامل ساختار یک پارچه و مفهومی از هدف عمگرایانه ایست که چارچوب های تفسیری و حل مسئله را شامل می شود
(تامی.م. فیلیپسو جوی.ف. پیتمن[۴]،  ۲۰۰۷).

افراد در روش های نظارتی, آزمودن و تجدید نظرهای هویتی خود متفاوت عمل می کنند (برزونسکی، ۱۹۹۷).

برزونسکی(۱۹۸۹،۹۰) سه سبک هویتی را در تئوری “خود” مطرح نمود. سبک اطلاعاتی, سبک هنجاری و سبک اجتنابی مغشوش. سبک اطلاعاتی در ارتباط با تشخیص موقعیت قوی تر با کاوش که شامل جستجوی فعال, پردازش و ارزیابی “خود” است و سبک هنجاری ارتباط ضعیف تری با کاوشگری تشخیص موقعیت دارد و شخصیت ها وابستگی با استانداردها و انتظارات دیگران دارد. سبک هنجاری همچنین شامل پایداری و دفاع از ارزشها و عقائد جاری است.  و بالاخره افراد با سبک اجتنابی افرادی هستند که توجه کمی به آینده و پیامدهای دراز مدت اعمال خود دارند و تصمیماتشان ناشی از هیجانات می باشد.

تشکیل هویت به عنوان جریان تلفیق تغییرات فردی و نیازها و انتظارات اجتماعی برای آینده است. اریکسون تشکیل هویت را شامل یک احساس ثبات و یگانگی می داند که توسط فرد احساس و به وسیله دیگران تشخیص داده می شود که از زمانی به زمان دیگر مشابه می شود (اکبر زاده, ۱۳۷۶).

اریکسون با طرح دو موضوع در نظریه خود نخست هویت من [۵] و رشد آن و دوم مفهوم شایستگی و کفایت شخصی به آشکار کردن دقیق تر مفهوم رشد و هویت می پردازد. هویت من احساسی است که از تبادل فرد با واقعیت اجتماعی به نحو هوشیارانه ای تجربه می گردد. و مفهوم شایستگی احساسی است که از گذر موفقیت آمیز یک مرحله از رشد در فرد
ایجاد می گردد) طباطبایی، ۱۳۷۷).

اریکسون رشد را شامل دوره هایی می داند که در آن موضوعی اهمیت می یابد. افراد در طول هر یک از این مراحل نوعی بحران با کشمکش را تجربه می کنند. در نظریه اریکسون بحران نقطه عطف است، دوره ای که توانایی بالقوه ای برای رشد بالاست، اما فرد کاملا آسیب پذیر است. فرد در مبارزه بین دستیابی به نوعی توازن و انطباق روانی در برابر عدم توازن روانی به سر می برد و گذر موفقیت آمیز در یک مرحله نشان می دهد که توازن بیشتر به سمت ارزش مثبت سنگینی می کند تا ارزش منفی. در این صورت فرد با سوگیری مثبت نسبت به رویارویی آتی که مرتبط با آن تعارض است ظاهر می گردد در غیر این صورت حس حقارت در او ایجاد خواهد شد (حسینی طباطبایی, ۱۳۷۷).

نظریه اریکسون در مورد رشد هویت توسط جیمز مارسیا (۱۹۸۰، ۱۹۶۶) مورد آزمون قرار گرفته و گسترش یافته است. با استفاده از مصاحبه های آزاد پاسخ که ساختار نیمه مشخصی داشتند، مارسیا در پیوستار هویت یابی اریکسون چهار وضعیت هویتی را متمایز ساخت (اتکینسون، ۱۳۸۱).

برای اغلب افراد تشکیل هویت به معنای رویارویی موفقیت آمیز با یک سری کوشش ها و تکاپوهای به نسبت کوچک
می باشد. مارسیا (۱۹۹۱) معتقد است این دوره های تلاش و تکاپو سازگاری در سراسر زندگی ادامه دارد. وی این دوره ها را به عنوان الگوهای پی در پی هویت دیررس و موفق توصیف می کند و از این الگوها تحت عنوان دوره های MAMA  [۶] نام می برد از سویی باید توجه داشت علاوه بر بحران هویت، آدمی در تمامی مراحل رشد و زندگی خود با فشار روانی[۷] مواجه است و فشار روانی بخشی از زندگی است. بنابراین عمل مقابله با بحران و سازش با تغییرات طولانی مدت زندگی نیز بخشی از زندگی داشت (مارسیا،۱۹۹۱).

بنابر مطالعات کامپاز[۸] (۱۹۸۸) بین رویدادهای استرس زا  و ایجاد اختلال در دوره نوجوانی همبستگی وجود دارد و در این میان مهارت های مقابله ای اهمیت ویژه ای می یابند. در پی تحقیقات فراوان درباره استرس و اثرات بالقوه عنصر آن و از سویی به دنبال مشاهده فعالیت ها و تلاش های نوجوانان برای کسب هویت و نیز وجود استرس های گوناگون در پهنه زندگی، روان شناسان تصمیم گرفتند تا با انجام مطالعات، مشخص نمایند افراد در مواجهه با استرس، بحران و تضاد چگونه عمل می کنند؟ چه عواملی در نحوه برخورد آنها با مشکل موثر است و چه عواملی رفتارهای مقابله ای آنها را تشکیل
می دهد؟ بطور کلی چه کسانی و چرا به رشد بهتر و مناسب تر روانی دست یافته اند و با سازگاری بهتر و بیشتر با محیط
به گونه ای مطلوب رفتار می نمایند؟

در طول سال های اولیه زندگی, ماهیت تفکر کودک مانع از کلیت و وحدت در معنای کامل “خود” است. تفکر عملیات عینی کودک, توان اورا برای درک انتزاع های پیچیده محدود می کند. او زمان حال را درک می کند و نگهداری
امکان های متعدد در ذهن بطور هم زمان, برایش مشکل است. نوجوان بر خلاف کودک, در فراسوی زمان حال
اندیشه می کند. این تفکر که از ویژگی های نوجوان است, از حدود ۱۲ـ۱۱ سالگی پدیدار می شود. یعنی زمانی که فرد بتواند به شیوه فرضی قیاس و فقط بر اساس فرضیه های خود, بدون وجود رابطه با اعتقاداتش استدلال کند (پیاژه، ۱۳۷۲).

تفکر واحد که در آن خاطرات گذشته و انتظارات آینده به طور همزمان مورد بررسی قرار می گیرد، نوعی انتزاع است که کودک قادر به اندیشیدن درباره آن نیست. مفهوم اولیه من در طول دوران نوزادی از داشتن ارتباطی اعتمادآمیز با مفهوم درونی شده والدین ایجاد می شود. با تجربه این رابطه, کودک به وجود متمایز خود از دیگران پی می برد. درون فکنی والدین یا یکی نشدن با آنها راهی است برای رسیدن به هویت بالغ تر (کروگر[۹]، ۱۹۹۶).

بسیاری از عناصر شناختی و انتظارات اجتماعی که برای بلوغ هویت ضروری هستند برای اولین بار در اواخر نوجوانی فراهم می شوند. در حالی که قبلا نقشی در زندگی کودک ایفا نمی کردند. پس از آن هم این فرآیند ایستا و ثابت نیست, بلکه شکل گیری اولیه هویت در نوجوانی باعث می شود که فرد آن چنان پذیرای تجربه های جدید شود که بتواند در دوره های بعدی برهم خوردن تعادل را در اثر وقوع حوادث روانی ـ اجتماعی مختلف تحمل کرده, مجددا آن را حل نماید و در سراسر زندگی به این چرخه ادامه دهد (شهشهانی، ۸۳ ۱۳).

همین ویژگی نوجوان را به سمتی هدایت می کند تا بتواند ناهماهنگی ها و خطاهای افکار خود را کشف کند و به درک تازه ای از مسائل و مفاهیم مختلف برسد. به تدریج که سن نوجوان بالاتر می رود خود را ناظر شکل گیری هویت و تحول افکار خویش می بیند. شکل گیری هویت همراه با تغییر و اصلاح اندیشه های نوجوان سرعت بیشتری می گیرد و دوباره مفاهیم کلی (شغل, دین, سیاست, معنای زندگی و…) نیز به تضادهای تازه ایی دست پیدا می کنند. توانایی های تازه نوجوانان به حدی از رشد می رسد که استفاده از راهبردهای کارآمدتر در حل مسئله و برخورد با موقعیت های گوناگون را برایش ممکن می سازد. تفکر نوجوان تفکری است منطقی, قابل انعطاف و انتزاعی که در آن ساختارهای هدایت کننده درونی کاملا سازمان یافته  می شوند. در این سطح از تفکر نوجوان می تواند درباره وضعیت اجتماعی و نقشی که خود آن را به عهده خواهد داشت بیندیشد. البته الزاما در تمام نوجوانان این تحولات شناختی به وقوع نمی پیوندد و عوامل مختلفی از جمله عوامل فرهنگی, اجتماعی, آموزشی و… می تواند در رشد و شکوفایی تفکر فرد موثر باشد. طبق نظریه اریکسون, شکل گیری هویت, رشد همزمان و فزاینده توانایی های شناختی است که به فرد کمک می کند تا اطلاعات یک پارچه حاصل از تجربه های شخصی را ذخیره کند. بنابراین انتظار می رود که رشد موفقیت آمیز هویت با رشد فزاینده توانایی های شناختی همراه باشد (شهشهانی, ۱۳۸۳).

واترمن[۱۰] (۹۳, ۹۲, ۱۹۹۰) (به نقل از شوارتز[۱۱]، ۲۰۰۰) یک دیدگاه اخلاق گرایانه درباره عملکرد هویت دارد. بنیان این نظریه به فلسفه کلاسیک یونان برمی گردد. طبق این نظریه, افراد ازطریق شکوفا کردن نیروهای درونی, همواره به سمت یک زندگی مطابق با خود واقعی در حرکتند. پس تکلیف شکل گیری هویت طبق نظر واترمن، یعنی میل به اخلاقیات و به مجموعه ایی از اهداف, ارزش ها و عقایدی که کم و بیش به نیروهای واقعی فرد مربوط می شوند. طبق این دیدگاه, جستجوی هویت تلاشی است که فرد برای تشخیص بالقوه های “خود واقعی” انجام می دهد. استعاره ایی که در اینجا برای تحول به کار می رود.

وضعیت اقتصادی، اجتماعی نقش مهمی در مشکلات و کسب هویت دارد. دراگونی (۱۹۸۳) نشان داد که نوجوانان در طبقات پایین احتمالا مشکلاتی چون طردشدگی، تنهایی و افسردگی را بیان می کنند. وضعیت اقتصادی، اجتماعی احتمالاً با جنبه های دیگر محیط با هم تعامل دارند و به روش های مختلف بر راهبردهای مقابله تاثیر می گذارند (بهرامی، ۱۳۷۶).

جکسون (۱۹۹۰) و بوسما و لازاروس (۱۹۹۶) تایید کردند که استفاده از راهبردهای مقابله ای موثر با تنزل وضعیت اقتصادی، اجتماعی کاهش پیدا می کند و طبقات پایین اقتصادی، اجتماعی از راهبردهای منفعلانه بیشتر استفاده می کنند. راهبردهای مقابله با وضعیت اقتصادی، اجتماعی رابطه مثبت دارد. این افراد در سطوح بالاتر اقتصادی، اجتماعی بطور فعال درگیر حل مسائل می گردند (بهرامی، ۱۳۷۶).

پی یر لین و اسکولر[۱۲]  (۱۹۸۷)، هالاهان و موس[۱۳]  (۱۹۸۷)، بیلینگ و موس[۱۴] (۱۹۸۱) بیان می کنند که اقلیت های فقیر در حل مشکلات خود از راهبردهای دفاعی و منفعلانه استفاده می کنند (بهرامی، ۱۳۷۶).

یکی از سؤال های مهم و اهداف جانبی این پژوهش بررسی این موضوع است که آیا تحول هویت در دختران و پسران متفاوت است و نحوه مقابله آنها فرق می کند؟

اریکسون اشاره می کند که تحول هویت زنان و مردان متفاوت است. او معتقد است تمایل مردان به سوی شغل و تعهدات جهان بینی و تمایل زنان با ازدواج و فرزند پروری است. تحقیقات سال های ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ گفته اریکسون تفاوت های جنسی موجود در شکل گیری هویت را تایید می کند. برای مثال علائق شغلی بیشتر در ارتباط با هویت مردان و علائق
پیوند جویی برای شکل گیری هویت زنان مهم است (لاویه[۱۵], ۱۹۹۴) در دهه گذشته علائق شغلی زنان قوی تر شده است بنا براین تفاوت های جنسی به شباهت جنسی برگردانده شده است (آرچر[۱۶], ۱۹۹۱).

استریتمتر (۱۹۹۳) در مطالعات خود به این نتیجه رسید که زنان نمره بالاتری در مقیاس هویت موفق نسبت به همقطاران مردشان کسب می کنند. اما آبراهام (۱۹۸۳) آدامز و وشیا (۱۹۸۵) در مطالعات خود به این نتیجه رسیدند که تفاوت جنسی در شکل گیری هویت وجود ندارد (به نقل از آدامز[۱۷], ۱۹۹۸ـ به نقل از نگهبان سلامی،۱۳۸۴).

دوان و ادلسون (۱۹۹۶ به نقل از ساتتراک،۱۹۹۱) معتقدند که ترتیب مراحل مطرح شده به وسیله اریکسون برای زنان و مردان متفاوت است. یک نظر دیگر این است که برای مردان هویت مقدم بر صمیمیت است. در حالی که برای زنان صمیمیت مقدم بر هویت است. این تفکر همسان با عقیده کلیگان و همکاران (۱۹۹۰) است که ارتباطات و پیوندهای عاطفی را برای زنان مهم تر می داند در حالیکه خودپیروی و پیشرفت را برای مردان مهم تر می داند(نگهبان سلامی,۱۳۸۴).

از طرفی یافته ها نشان می دهد که راهبرد حل مسئله با کاهش وضعیت اقتصادی، اجتماعی (SES) کاهش می یابد و پسران در طبقات مختلف SES بیشتر از دختران مشکلاتشان را خودشان حل کرده و بهتر برنامه ریزی می کنند. بنابراین راهبرد حل مسئله در پسران بیشتر است و با کاهشSES کاهش می یابد. اما جوانان طبقات فقیر، خود را درگیر برنامه ریزی ها و
فعالیت های دیگری می کنند و بیشتر در جستجوی حمایت های اجتماعی و گرفتن کمک از دیگران هستند
(بهرامی، ۱۳۷۶).

اما مرد و زن  هر دو در طول تحول هویت خویش با بحران و فشارهای روانی بسیاری مواجه است که خواسته ناخواسته  بهداشت روانی و جسمی وی را تهدید می کند. استرس فرآیندی تعاملی است که هم فرد و هم محیط را تحت تاثیر
قرار می دهد. استرس نه محرک است و نه پاسخ و در دیدگاه تعاملی به عنوان یک مفهوم ارتباطی بین فرد و محیط تعریف
می شود که در شناخت فرد معنا می یابد.

لازاروس[۱۸]  در۱۹۶۰ مقابله را شامل سه مرحله می داند:

۱ـ ارزیابی اولیه، فرآیندی است که طی آن شخص تهدیدی را نسبت به خود دریافت می کند.

۲ـ ارزیابی ثانویه، عبارتست از فرآیندی که فرد پاسخ های بالقوه تهدیدآمیز را به ذهن می آورد.

۳ـ مقابله، عبارتست از فرآیندی که طی آن فرد پاسخ های خود را به موقع به اجرا می گذارد. گرچه این فرآیند به سادگی به عنوان توالی خطی توصیف می شود، لازاروس تاکید کرده که آنها در یک جریان لاینقطع اتفاقی نمی افتد و ترجیحا پیامد یک فرآیند ممکن است مجددا فرآیند قبلی را فراخواند (پورشهباز, ۱۳۷۲).

مقابله، به منظور سازگاری با رویدادهای تنیدگی زا می باشد که روشهای مختلفی دارد. راهبردهای مقابله ای[۱۹]  آن دسته از فعالیت های شناختی و رفتاری هستند که به منظور کاهش اثرات تنیدگی به کار گرفته می شود (بابلی,  ۱۳۷۸).

مقابله با مشکلات، رفتارآموخته شده ای است که بایستی برحسب سن و بلوغ روانی اجتماعی پیشرفته تر گردد (ویلانت, ۱۹۷۷)[۲۰]. همانطورکه نوجوانان دوران نوجوانی را می گذرانند، ظرفیت بالقوه تجربه اشان در کاردانی و شایستگی، متفکر بودن و قدرت بیشتر در کنترل هیجانات مزاحم، افزایش می یابد (بهرامی،  ۱۳۷۶).

از دیدگاه لازاروس و فولکمن (۱۹۸۴) مقابله عبارتست از تلاش های فکری، هیجانی و رفتاری فردکه هنگام روبروشدن با فشارهای روانی به منظور غلبه کردن، تحمل کردن و یا به حداقل رساندن عوارض استرس بکار گرفته می شود.

در ۱۹۸۴ فولکمن و لازاروس مقابله را به دو دسته طبقه بندی کرده اند: مقابله متمرکز بر مسئله[۲۱] و مقابله متمرکز بر هیجان[۲۲].

مقابله متمرکز بر مسئله به کنترل عوامل استرس زا و کم کردن (کاهش) و از بین بردن استرس ها و موقعیت استرسی
می پردازد و مقابله متمرکز بر هیجان به سوی کنترل پاسخ های هیجانی همزمان با استرسورها هدایت شده است.

مقابله متمرکز بر مسئله, عبارت از عملکرد های مستقیم فکری و رفتاری فرد می باشد که به منظور تغییر واصلاح شرایط تهدیدکننده محیطی انجام می شود. به بیان دیگر مقابله متمرکز بر مسئله به تلاش های فرد برای تغییر و گلاویزی مستقیم با مشکل مربوط می شود (پاری ۱۹۹۱, ترجمه مقدسی,  ۱۳۷۵).

مقابله متمرکز بر هیجان شامل کلیه فعالیت ها یا افکاری می شود که فرد به منظور کنترل و بهبود احساسات نامطلوب ناشی از شرایط فشارزا به کار می گیرد.  افرادی که در مقابله با کنار آمدن با مسائل موفق می شوند روش های مختلفی بکار
می برند. بررسی این مسئله در قشر نوجوان مورد نظر تحقیق حاضر می باشد (پاری ۱۹۹۱, ترجمه مقدسی,  ۱۳۷۵).

 از آنجا که نوجوانان، قشر وسیعی از هر ملیت را تشکیل می دهند که خط مشی سیاسی و اقتصادی آن کشور را تعیین
می کنند، این پژوهش در نظر دارد راههای مختلف مقابله را درقشر نوجوان مورد بررسی قرار دهد.

از نظر مقابله با مسائل، در دوران اولیه و آخر نوجوانی، مهارت های مختلفی مورد نیاز است. در دوران اولیه نوجوانی، نوجوانان لازم است در مهارت های اجتماعی و بین فردی رشد یابند تا بتوانند در شبکه گروه همسالان وارد شوند. در دوران آخر نوجوانی، زمانی که افراد جوان با مسائل مربوط به هویت روبرو می شوند، مهارت های متفکرانه، منسجم و
برنامه ریزی، لازم است. افرادی که در مقابله با کنار آمدن با مسائل موفق هستندروش های مختلفی بکار می برند
(اکبرزاده، ۱۳۷۶).

امروزه شرایط اقتصادی، اجتماعی و مذهبی در بسیاری از کشورها بر سبک زندگی، ساختارهای خانوادگی و برنامه های آموزشی و تربیتی تاثیرگذاشته و جوانان را در کسب مهارت های لازم برای انجام تکالیف خود، با مشکل روبرو ساخته است. لازم است تاثیر وضعیت های مختلف اقتصادی، اجتماعی و مذهبی در سبک تفکر و زندگی این قشر حساس بررسی و برجسته تر گردد(بهرامی، ۱۳۷۶).

این پژوهش تلاشی است برای کشف این نکته که یک نوجوان ایرانی چگونه با بحران ها روبرو می شود؟ و برای حل مسائل و مشکلات رفتاری و روحی خود از چه شیوه مقابله استفاده می کند؟ یا برای حل این مسائل، ویژگی های مذهبی، اجتماعی و اقتصادی تا چه حد کمک کننده اند؟ و چه تفاوتی میان شیوه مقابله  دختر و پسرها دیده می شود؟

و همچنین متغیرهای نامبرده چه تاثیری بر هویت و پایگاه های هویتی این گروه  دارند ؟……………………

بلافاصله بعد از پرداخت موفق میتوانید فایل کامل این پروژه را با سرعت و امنیت دانلود کنید

 

 

 

نقد وبررسی

نقد بررسی یافت نشد...

اولین نفر باشید که نقد و بررسی ارسال میکنید... “بررسی نقش مدیریت بحران در پایگاههای هویتی دانش آموزان”

بررسی نقش مدیریت بحران در پایگاههای هویتی دانش آموزان

0 نقد و بررسی
وضعیت کالا : موجود است.
شناسه محصول : 728

قیمت : تومان49,800