فروشگاه

توضیحات

بررسی اشعار زین الدین شهید ثانی

شیخ محمد حسن بن زین الدین شهید ثانی بن علی بن احمد عاملی ( وفات ۱۰۳ ه . ق )

وی از علما و فضلا و محققان و مدققان و متبحران و جامع مراتب علمی بوده و دانشوری کامل و پرهیزکاری مورد وثوق و فقیهی محدث و متکلم و حافظ

حدیث به شمار است و سراینده ی ایدب و تألیفات بسیاری دارد ؛ از جمله شرح تهذیب الاحکام ؛ شرح الاستبصار در سه مجلد در طهارت و صلاه ؛ حاشیه

بر شرح لمعه در دو مجلد از آغاز تا کتاب صلح ؛ حاشیه معالم ؛

حاشیه اصول الکافی  ؛ حاشیه الفقیه [۱] ؛ حاشیه المختلف ، شرح الاثنی عشریه پدرش

[۲] ؛ حاشیه المدارک ؛ حاشیه المطول ؛ روضه الخواطر و نزهه النواظر در سه مجلد [۳] ؛ رساله فی تزکیه الراوی ؛ رساله التسلیم در صلاه  ؛ رساله

للتسبیح و الفاتحه فیما عدا الاولیین و ترجیح التسبیح ؛ کتاب مشتمل علی مسائل و احادیث ؛ کتاب مشتمل علی مسائل جمعها من کتب شتّی ؛

حاشیه کتاب الرجال لمیرزا محمد ؛ دیوان شعر ؛ رساله ای به نام تحفه الدهر فی مناظره الغنی و الفقر و دیگر کتابها . او اشعار خوب و نغزی می سروده

است .

بررسی اشعار زین الدین شهید ثانی

این دو بیت از قصیده ای است که برای یکی از فضلا  سروده است :

یا خلیلیّ باللطیف الخبیر                          و بودّ أضحی لکم فی الضمیر

خصّصا بالثنا إماماً جلیلاَ                                 و خلیّاً أضحی عدیم النظیر

– ای دوست من ؛ سوگند به خدای مهربان که از حال همه ما با کاملاً با خبر است و سوگند به دوستی که از شما در دل من افتاده است .

 


[۱]  – در پاورقی از مؤلف نقل کرده است که ابن حاشیه را در کاشان دیده ام تا اواخر کتاب صوم است .

[۲]  – ایضا، این شرح را در استرآباد در هنگامی که علی بیک آنجا را فتح کرده بود دیده ام و حواشی و خط شارح بر آن نوشته شده بود .

[۳]  – مؤلف می گوید : مجلد اول این کتاب را به خط خود او در تبریز دیده و آن همان نزهه النواظر فی اخبار الاوائل و الاواخر است که مشتمل بر احوال انبیا و ائمه و ملوک و دیگران بوده و از فواید ؟؟؟ برخوردار می باشد و در آن کتاب به نقل روایات و احادیث پرداخته است .

۱۰۳صفحه فایل ورد (Word) فونت ۱۴ منابع دارد  

 

پس از پرداخت آنلاین میتوانید فایل کامل این پروژه را دانلود کنید

بررسی اشعار زین الدین شهید ثانی
بررسی اشعار زین الدین شهید ثانی

 

 

فهرست مطالب

عنوان

مقدمه مترجم

۵ – تحلیل چند نمونه شعر از نظر طاهری

– فضیلت جوانمرد در سخاوتمندی و بخشندگی بهترین صفت انسان است .

– مگر نه این است که حضرت ابراهیم علیه السلام همه ثروتش را به مصرف میهمانان رسانید .

– و هنگامی که ثروتش به پایان رسید ، فرزندش اسماعیل را به قربانگاه برد .

– پس از آن نمرود آتشی افروخت و آن حضرت خود را برای سوختن آماده ساخت .

– آری ، ابراهیم با دادن مال و جان و فرزند و فدا کردن خواسته خود در راه خدا که کاملاً دلش را متوجه به او ساخته بود .

– به مقامی رسید که خدا او را ذلیل خویش قرار داد و فضیلتی بهتر از آن نیست که آدمی با سخاوتمندی به مقام حلّت الهی نایل بیاید .

– آری ، حدیث مزبور حدیث صحیحی است و چه مربته ای بهتر از آن مرتبه که می توان با کف دست سخاوتمندانه بر تاجهای پادشاهان برتری پیدا کرد . ( همان منبع ، ص ۱۱۷ )

بررسی اشعار زین الدین شهید ثانی

قسمتی از چکامه ای متجاوز از چهارصد بیت که در مدح نبی اکرم و ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین سرود ه است :

کیف تحفظی بمجدک الأوصیاء                و به قد توسّل الأنبیاء

ما لخلق سوی النبیّ و سبطی                          ه السعیدین هذه العلیاء

فبکم آدم استغاث و قد م                             سته بعد المسرّه الضراءُ

– با تمجیدی که می کنی نمی توانی به مقام اوصیای حق نایل گردی و حال آن که پیمبران هم به این کار اقدام کردند و سودی نبردند .

– آری ، بجز پیغمبر اکرم ( ص ) و دو نواده نیکبختش کس دیگری به این مقام عالی نرسیده است .

– حضرت آدم پس از آن همه شادمانی که در بهشت داشت ، از مقامش فرود آمد و دست توسل به دامن شما دراز کرد .

از اشعار او چکامه های محبوکات الاطراف á است که در مدح ائمه طاهرین علیهم السلام سروده . اکنون پاره ای از چکامه ای که به قافیه همزه سروده شده است :

بررسی اشعار زین الدین شهید ثانی

أغیر أمیر المؤمنین الذی به                       تجمّع شمل الدین بعد تناء

أبانت به الأیّام کلَّ عجیبه                           فنیران بأس فی بحور عطاء

– آیا بجز از امیر المؤمنین علی علیه السلام کس دیگری وجود دارد که پس از آن همه رنجی که تحمل کرده باز هم امور دینی را تحت نظر خود داشته باشد .

– روزگار گرفتاریهای شگفت آوری برای او ایجاد کرد و آتشهای ناراحتی را در دریاهای عطا و بخشش بیافروزند .

چکامه های مزبور بیست و نه قصیده است که به همین سبک سروده شده و از سروده های او قصیده محبوکه الاطراف است :

فإن تخَفً فی الوصف من إسراف                فلذ بمدح الساده الأشراف

فخر لهاشمیّ أو منافس                             فضل سما مراتب الآلاف

فعلمهم للجل شاف کافی                       و فضلهم علی الأنام وافی

فاقوا الوری منتعلاً و حافی                     فضل به العدو ذو اعتراف

فها کها محبوکه الأطراف                     فنّ غریب ما قفاه قاف

– هر گاه از اسراف کردن در ستایشگری بیم داری ، برای آن که از این بیم رهایی پیدا کرده باشی به تمجید از بزرگان اشراف بپرداز .

بررسی اشعار زین الدین شهید ثانی

– دانش آنها برای نابودی نادانی کافی است و فضیلت آنها برتر از همه جهانیان است .

– چه با کفش باشند و چه پابرهنه ، ( چه بر اریکه خلافت بنشینند و چه از

بی اعتباری مردم گوشه انزوا گزینند ، بر همگان برتری دارند و این فضیلتی است

که دشمن هم به آن اعتراف کرده است . چکامه محبوکه الاطراف :

إنّ سر صدیق عندی مصون                   لیس یدریه غیر سمعی و قلبی

لم أکن مطلعاً لسانی علیه                      قطّ ، فضلاً عن صاحب و محّب

حکمه أننی أخّلده فی السج                    جن أعنی الفؤاد من غیر ذنب

لست أخفی سرّی و هذا هو الوا              جب عندی إخفاء أسرار صحبی

بررسی اشعار زین الدین شهید ثانی

– سرّ دوستم را در نزد خود نگه می دارم و بجز چشم و دلم دیگری از آن خبر ندارد .

– زبانم هم از آن اطلاع پیدا نمی کند تا چه رسد که رفیق و محبم از آن خبردار گردد .

– آری ، سرّ او را بدون آن که مرتکب گناهی شده باشد در زندان دلم محبوس کرده ام .

– وقتی که بر من لازم است اسرار خودم را از دیگران پنهان بدارم ، پنهان داشتن اسرار دوستانم را هم بر خود واجب می شمارم .

از اشعار او چکامه طولانی است که مدح را با غزل آمیخته است :

لئن طاب لی ذکر الحبائب إنّنی                     أری مدح أهل بیت أحلی و أطیبا

فهنّ سلبن العلم و الحلم فی الصّبا                 و هم و هبونا العلم و الحلم فی الصّبی

هو اهن لی داء هو اهم ؤه                            و  من یک ذا داء یرد منطببا

لئن کان ذلک الحسن یعجب ناظراً            فانّا رأینا ذلک الفضل أعجبا

– هرگاه یاد دوستان موجبات شادی قلبی مرا فراهم می آورد ، خواهم دانست که مدیحه سرایی خاندان پیغمبر اکرم ( ص ) شیرینتر و گواراتر است .

– اینان اند که در خردسالی دانشی را که دارا بودند از دیگران گرفتند و خود دانش و بردباری را به ما فرا دادند .

– عشق به ایشان درد و دواست و کسی که دوای درد را داشته باشد به طبیب نیازمند نیست .

-هرگاه وجاهت ایشان ، بیننده را به شگفتی وادار کند ، ما خود این فضیلت را شگفت آورتر از فضایل دیگر می دانیم .

بررسی اشعار زین الدین شهید ثانی

قصیده دیگری به سبک فوق :

– شادی من دسترسی به سعدی است و هر گاه سعدی از من دور باشد  ، چشم طمع به شادکامی و نیکبختی ندارم .

– آری ، فضیلت اهل بیت و زیبایی سعدی هر دو از حد گذشته اند .

بررسی اشعار زین الدین شهید ثانی

– او دنیای ماست و اینان دین ما می باشند و بر ما لازم است که دین و دنیا را دارا باشیم .

– حب دنیا ( سعدی ) از بزرگترین گمراهیها و دوستی اهل بیت از بزرگترین هدایتهاست .

– علاقه مندی من به دنیا مایه ننگ و علاقه مندی من به اهل بیت دلیل بزرگواری است و چنان که می دانیم ، ننگ همانند نام نیست .

از اشعار اوست :

کم حازم لیس له مطمع                     إلا من الله کما قد یجب

لأجل هذا قد غدا رزقه                       جمیعه من حیث لا یحتسب

– چه بسیار احتیاط کاری که چشم طمع به دیگران ندارد و تنها چشم طمعش به خدا می باشد .

– و بر اوست که تنها به او متوجه باشد و به همین مناسبت است که حق تعالی روزی او را از محلی که امیدوار نمی باشد ، مقرّر می فرماید .

کم من حریص رماه الحرص فی شعب                    منها الی أشعب الطماع ینشعب

فی کلّ شیء من الدّنیا له طمع                               فرزقه کلّه من حیث یحتسب

– چه بسا آزمندی که آزمندی او راههایی برای او گشوده است تا آن جا که بعضی از آن راهها به اشعب طماع می رسد .

– چنین آدمی در همه چیز چشم طمع دارد و روزی چنین آدمی از محلی است که خود گمان می برد نه از جایی که گمان ندارد .

سترت وجهاً بکفّ خضیب                    إذا رأتنی من خوف عین الرقیب

کیف نحظی بالاجتماع و قدعا               ین کلّ إذا ذاک کفّ الخضیب á

و بودّی لو کان ذاک الذی لا                   ح من الورد فی الخدود نصیبی

ذلک الهجر فی الصبی کان خیراً          من وصال سخت به فی مشیبی [۱]

– به مجردی که مرا دید – برای این که از رقیب بیمناک بود – رخسار خود را به دست حنا شده خویش پوشید .

– چگونه می توانیم از حظ اجتماعی خود بهره مند گردیم و حال آن که هر کسی چنان حالی « کف الخضیب » را مشاهده کرده است .

بررسی اشعار زین الدین شهید ثانی

– سوگند به دوستی ام که اگر از گل رخسار او بهره مند گردم  ، چنین و چنان خواهد شد .

– آری ، هر گاه دوری از محبوبه در خردسالی برای من اتفاق افتاده بود ، بهتر از آن بود که در پیری به وصال او برسم .

از اشعار اوست :

و لمّا التقینا عانقتنی غزاله                      بدیعه وصف من حسان الولائد

و لم اجتهد فی الضمّ منفرداً به               و لکننّی قلّدت ذات القلائد

– در هنگام ملاقات آهو وشی زیبا چهره که از بهترین تولد یافتگان بود با من معانقه کرد و مرا در کنار گرفت .

– کوشش من منحصر در آن نبود که بتنهایی در میان دو دست قرار گرفته ام ؛

بررسی اشعار زین الدین شهید ثانی

بلکه احساس من در آن بود که گردنبندهایی را که گردن او را زیور داده است ، به گردن خود درآورده ام .

سترت محاسنها الحسان بلؤلؤء                    و بجوهر و فضّه و بعسجد

هیهات ذاک الستر أظهر حسنها            حتّی لقد فتنت أمام المسجد

– زیباییهای از حد افزون خویش را به مروارید و گوهر و نقره و طلا پوشانیده بود .

– بر خلاف انتظار ، جواهرات مزبور بیشتر به ارزندگی ، و زیبایی او افزود تا آن جا که امام مسجد را هم مفتون خویش ساخت .

و ذات خال خدّها مشرق                   نورا ، کرکن الحجر الأسود

کعبه حسن و لها برقع                       من الحریر المحض و العسجد

قد أکسبت کلّ  امری فتنه              حتّی امام الحیّ و المسجد

کم هام إذ شاهدها جاهل               بل هام فیها عالم المشهد

– زیبا صنم خالداری که گونه درخشنده او مانند رکنی بود که حجر الاسود در آن قرار گرفته است .

– او کعبه زیبایی بود و روپوشی از ابریشم خالص و طلا بافت بر رخسار خود افکنده بود .

– و هر کس حتی امام قبیله و امام مسجد را هم مفتون خویش می ساخت .

– تنها انسان نادان و بی اطلاع از حقیقت زیبایی ، سرگردان او نمی شد  ، بلکه دانای به حقیقت زیبایی هم متحیر و سرگردان او می گردید .

تنها نه من به خال لبش مبتلا شدم                   بر هر که بنگری به همین درد مبتلاست

أبخلتِ سالمی بردّ سلامِ                                 و فتنت شیخ مشائخ الاسلام

– ای سلمی ، از پاسخ سلام خودداری کردی و شیخی از شیوخ الاسلام را مفتون خود ساختی .

– از اشارات اوست :

یا سلیمی سلبت لو تعلمینا                   قلب شیخ الاسلام و المسلمینا

ظالم طرفک الضعیف و إنّا                      لَضعاف القوی فلا تظلیمنا

– ای سلیمی ، هر گاه متوجه باشی دل شیخ الاسلام و دیگر مسلمانان را از عشوه و ناز خود ربودی .

– دیدگان ضعیف تو ، ستمکار و نیروهای بدنی ما ناتوان است . بنابراین ، ما را به چشم ستمکار خویش گرفتار مکن و شکنجه مده .

فتکت سلیمی و المحاسن قد بدت                   بشیخ شیوخ المسلمین و لم ترعی

تحصنّت منّی یا سلیمی مع الهوی                  بحصنین مجددی ذی التقدّس و الشرع

– ای سلیمی ، مرتکب کار عظیمی شدی و در آن حال که خوبیهای تو برای شیخی از شیخهای مسلمانان هویدا گردیده بود .

– رعایت هیچ موقعیتی را ننموده و مرا با عشقی که به تو پیدا کرده بودم  ، در زندان تقدس و شرع محبوس ساختی .

لا تکن قانعاً من الدین بالدوّ            ن و خذ فی عباده المعبود

و اجتهد فی جهاد نفسک و ابذل        فی رضی الله غایه المجهود

– از فراگیری دین به اندکی قناعت مکن و به بندگی معبود اشتغال بورز .

– در جهاد با نفس جدیت کن و تا حدی که ممکن است خرسندی خدا را به دست آور .

بررسی اشعار زین الدین شهید ثانی

– به غیر از شعر من ، اشعار سرایندگان دیگر جامع اجناس جناس و حاوی محسنات فن بدیع نبوده است .

– و دیوان شعر من که در مدح اهل بیت علیهم السلام گرد آمده است ، انواع سحر حلال را از کتابهای سحر ، در پرتو خود قرار داده است .

چکامه ای که در مدح اهل بیت علیهم السلام سروده است :

و فی کل بیت قلته ألف نکته             تحسنّه من فضلهم و تجیده

و غیری اذا ما قال شعراً محافظ              علی وزنه من غیر معنیّ یفیده

– در هر بیتی که سروده ام ، هزار نکته باریک تر از مو وجود دارد و این حسن را از آن جا به دست آورده است که سروده های من در مدح اهل بیت علیهم السلام می باشد که هم شایسته است و هم پسندیده .

– و سراینده دیگر هر گاه شعری بسراید ، کوشش می کند که وزن شعر را رعایت کند ، لیکن به معنای ارزنده ای دقت نمی نماید .

و در چکامه ای گفته است :

قلّما فاخروا سواهم و حاشا                         ذهباً أن یفاخر الفخارا

و أری قولنا ألائمه خیر                            من فلان و من فلان عارا

إنّما سبقهم لبکرو عمرو                          مثل ما یسبق الجواد الحمارا

إنّنی ذو براعه و اقتدار                           جاوز الحدّ فی الأنام اشتهارا

و اذا رمت وصف أدنی علاهم             لا أری لی براعه و اقتدارا

– کمتر پیش آمده است که مردم بتوانند به غیر از ائمه طاهرین علیهم السلام به دیگران ببالند و اتفاق نیفتاده که طلا به سوفار ببالد و گوهر به خر مهره مباهات نماید .

– آنچه درباره ائمه علیهم السلام گفته به جا و مایه آبرومندی است ، به خلاف آنچه که درباره فلان و بهمان سروده که وسیله ننگ و عار برای ما می باشد .

– ائمه طاهرین در میدان مسابقه بر عمر و بکر پیشی می گیرند ، آن چنان که اسب نجیب و تندرو در آن میدان بر الاغ پیشی می گیرد .

– من دانشمند با نفوذی هستم و شهرتم در میان مردم از اندازه بیرون است .

بررسی اشعار زین الدین شهید ثانی

– و در عین حال ، هر گاه بخواهم به اندک وصفی از آنها دهان بگشایم ، از هر گونه دانشی تهی است و از هر گونه اقتداری در مانده ام .

قصیده ای که مشتمل بر هشتاد بیت بوده و تهی از حرف الف است ، در مدح اهل بیت علیهم السلام :

ولیی علیّ حیث کنت ولیّه                و مخلصه بل عبد عبد لعبده

لعمرک قلبی مغرم بمحبتی                    له طول عمری ثمّ بعدی لولده

و هم مهجتی هم منیتی هم ذخیرتی                 و قلبی بحبهم مصیب لر شده

و کلّ کبیر منهم شمس منبرٍ                و کلّ صغیر منهم شمس مهده

وکلّ کمّی منهم لیث حربه                  و کلّ کریم منهم غیث و هده

بذلت له جهدی بمدح مهذّب                 بلیغ و مثلی حسبه بذل جهده

و کلّفت له جهدی فکری حذف حرف مقدّم                 علی کلّ حرف عند مدحی لمجده

– علی علیه السلام ولیّ من و مولای صاحب اقتدار من است . هر گاه من هم دوست او باشم و اظهار اخلاص کیشی نمایم ، آری ، من بنده بنده بنده او می باشم .

– به جان تو سوگند در تمام عمرم دلم فریفته محبت اوست و پس از او دلداده فرزندانش هستم .

– اینان پاره دل من و آرزوی من و ذخیره فردای قیامت من اند و دلم بر اثر علاقه مندی به آنها به پایه رشد و هدایت خویش نایل آمده است .

– بزرگ آنها خورشید منبر و کوچک آنها ، خورشید گهواره است .

– دلاور آنها شیر بیشه جنگ است و بخشنده ایشان مانند بارانی است که در گرمای شبانه می بارد .

– کوشش خود را در مدح او که پاکیزه از هر گونه نارواگویی است به کار بردم و ابیات بلیغی سرودم و همچو منی سزاوار است در مدیحه سرایی او بکوشد .

– اندیشه خود را به کار بردم تا در مدیحه سرایی او چکامه ای بسرایم که از اولین حرف یعنی حرف الف تهی باشد .

علمی و شعری اقتتلا و اصطلحا                     فخضع الشعر لعلمی راغما

فالعلم یأبی أن أعدّ شاعراً                             و الشعر یرضی أن أعد عالما

– دانش و سرایندگی  من به مبارزه برخاستند و سرانجام به آن جا رسید که شعر من در برابر دانشم افتادگی و خضوع نمود .

– دانش امتناع می ورزد از این که من سراینده باشم و سرایندگی من خرسند است که من دانشمند  باشم .

بررسی اشعار زین الدین شهید ثانی

ودر چکامه ای گفته است :

حسن شعری مازال یرضی و لا                       ینکر لی أن أعدّ فی العلماء

و علومی غزیره لیس ترضی                        أبدا أن أعد فی الشعراء

– سروده پسندیده من همواره خرسند است و انکاری ندارد که در ردیف دانشمندان قرار بگیرم .

– و دانشهای فراوان من هیچگاه راضی نمی شوند که نام من در میان سرایندگان به زبان آورده شود .

حذار من فتنه الحسنا و ناظرها             و لا توح بفؤاد منه مکلوم

فقالها صخره مع ضعف قوتّها               و طرفها ظالم فی زیّ مظلوم

– از آشوب زنان صاحب جمال و چشم جادوگر آنها در حذر باش و به دلی که از دلبستگی به آنها جریحه دار شده است ، توجه مکن .

– آری ، دل آنها در عین حالی که ضعیف اندام اند مانند سنگ سخت و چشم آنها با آن که مظلوم و محجوب می باشد ، ستمکار است .

لحی الله من لا یغب النفسّ و الهوی                إذا طلبا ما لیس یحسن فی العقل

تمکّن منه حبّ دنیا دنیّه                       فأورده شرّ الموارد بسالجهل

و ألجأء حبّ الجاه منه إلی الردّی            فعانی العناء الصعب فی المطلب السهل

– خدا لعنت کند کسی را که بر نفس و هوای  آن پیروز نگردد ، هنگامی ملعون خدا باشد که چیزی را که بر خلاف عقل است از وی بخواهند و او انجام دهد و آنها را از پای در نیاورد .

– آری ، نفس است که نشأ علاقه مندی به دنیای بی اعتبار را ایجاد می کند و او را به پست ترین پرتگاه های نادانی می افکند .

– و حبّ جاه و مقام است که او را به زشت ترین بیچارگی دچار می سازد و در نتیجه آن از راهنمایی به ظاهر آسانی که نفس به او می نماید ، به مشکلترین رنجها مبتلا می گردد .

از اندرزهای اوست :

یا صاحب الجاه کن علی حذر            لا تک ممّن یغترّ بالجاه

فإنّ عزّ الدنیا کذلّتها                          لا عزّ إلّا بطاعه الله

– ای جاه طلب ، بر حذر باش که از این که به جاه و مقام ، مغرور گردی .

– زیرا عزت دنیا برابر با ذلت آن است و عزت و ارجمندی منحصر به اطاعت از خداست .

أما تبغی مدی الأیّام شکری                      أما ترضی بهذا الحرّ عبدا

– آیا در تمام روزها به شکر من نمی پردازی و آیا به جای این آزادی به بندگی راضی نمی شوی .

و در ضمن چکامه ای که در مدح اهل بیت علیهم السلام سروده است می گوید :

أنا الحرّ لکن برهم یسترّقنی                       و بالبرّ و الاحسان یستعبد الحر

من آزادم و لکن بر ایشان کرده دربندم            بلی آزاد از احسان همی گردد به جان بنده

أنا الحرّ لکن کرق لخود                سلبتنی سکینه و وقارا

کلّ حسن من الحرائر لابل            من إماء یستعبد الأ حرارا

و هوی المجد و الملاح و أهل ال            بیت فی القلب لم یدع لی قرارا

– در عین حالی که آزادم ، مانند برده ای هستم که آرامش و وقارش را از دست داده است .

بررسی اشعار زین الدین شهید ثانی

– هر نوع زیبایی از آن آزادان است . در عین حال ، برخی از کنیزان افراد آزاد را برده خود می سازند .

– دلبستگی به بزرگواری و صاحب جمال آن ملیح آرامش را از دل من برده است .

سادتی إنّنی لعبدکم ق                  ن و إنّی أدعی مجازا بحر

– ای بزرگان ، من برده بنده شمایم و مرا به طریق مجاز  ، حرّ  ( آزاد ) خوانده اند .

و در چکامه ای دیگر گفته است :

خلیلیّ مالیّ و الزمان معاندی              بتکسیر آمالی الصحاح بلا جبر

زمان یرینا فی القضا یا غرائباً            و کلّ قضاء منه جور علی الحرّ

بررسی اشعار زین الدین شهید ثانی

– ای دوستان ، نمی دانم چرا روزگار با من دشمنی می کند و بدون آن که درصدد جبران برآید ، استوانه آرزوهای درست مرا می شکند .

– روزگار در پیش آمدها امور بی سابقه ای را به نظر ما می آورد و هر گونه پیش آمدی که اتفاق می افتد ، به زیان انسان آزاد است .

ولکنما یقضی من المدح واجباً              علیه و فرضاً عبدک المخلص الحر

– بنده اخلاص کیش شما ، حر عاملی ، مدحی که بر خود واجب می دانسته به انجام آورده است .

والجواری الحور الحسان جوار                   مقبلات بالأنس بعد النفار

عاد قلبی رقّا و لیس عجیبا                  کلّ حر رقّ لتلک الجواری

– کنیزکان حوروشی که چهره ای بس زیبا و دلفریب داشتند ، پس از آنکه از کنار ما کوچ کردند دوباره بازگشتند و انس و علاقه را از سر گرفتند .

– بار دیگر دل من بردگی به آنها ابراز کرد و این کار که از دل من سر زد ، هیچ گونه شگفتی همراه نداشت ؛ زیرا تمام آزاد مردان ، برده چنین کنیزکانی می باشند .

و إنّی له عبد و عبد لعبده                   و حاشاه أن ینسی غدا عبده الحرا

و لم یسب قلب الحر کالحور و العلی             و حبّ بنی الحوراء فاطمه الزهرا

– من بنده او و برده بنده او هستم و گمان ندارم فردای قیامت از بنده حرّش فراموش نماید .

– آرامش دل حرّ به حور و بهشت نمی باشد  ؛ بلکه آرامش دل او به محبت فاطمه زهرا ( ع ) است .

أنا حرّ ، عبد لهم فإذا ما                     شرّ فونی بالعتق عدت رقیقا

أنا عبد لهم فلوأ عتقونی                    ألف عتق ماصرت یوماً عتیقا

– من که حرّم ، بنده ایشان می باشم و در صورتی که مرا آزاد کنند ، باز هم بنده ایشان خواهم بود .

أنا حرّ لدی سواهم و عبد           لهم ما حییت بل عبد عبد

– من در پیش دیگران حرّم و تا زنده باشم بنده ایشان ، بلکه بنده برده ایشانم .

و نبیّ الهدی و کلّ النبییّ                ن بل الله مادح الابرار

مدح عبد حرّ حقیر لدی                 مدح النبیین ساده الاحرار

– پیغمبر راهنما و همگی پیمبران ، بلکه خدای متعال مدیحه سرای نیکوکاران اند .

– اکنون مدیحه سرایی این بنده حرّ در برابر مدیحه سرایی پیمبران که بزرگ مردان اند ، ناچیز و پست است .

طاق لیلی و لم أجد لی علی السه                  د معیناً سوی اقتراح الأمانی

فکأنّی فی عرض تسعین لمّا                         حلّت الشمس اوّل المیزان

لیت أنّی فیما یساوی تمام ال                    میل عرضا ً و الشمس فی السرطان

– شب من به درازا کشید و برای بیدار خوابی خویش همرازی جز آرزوها به دست نیاوردم .

– گویا من در آن حال در نود درجه خورشید در برج میزان قرار گرفته بودم .

– ای کاش در آن هنگام مساوی با تمام میل عرضی واقع شده بودم که خورشید در آن موقع در برج سرطان قرار می گرفت .

غاده قد غدت لها حکمه ال                عین و أضحت عن غیرها فی انتفاء

بین ألحاظها کتاب الأشارا           ت و فی ریقها کتاب الشفاء

– عادتی که برای او ظاهر گردید ، حکمت العین ( تألیف کاتبی ) بود و از غیر آن اعراض کرد .

– در میان پلکهای او کتاب اشارات ( بوعلی ) و در آب دهن او کتاب شفای بوعلی سیناست .

بررسی اشعار زین الدین شهید ثانی

فروی لحظها کتاب الاشارا                 ت و کم قد روی عن الغزالی

و کتاب الشفاء عنم ریقها یر           ویه حیث یروی بذاک الزلال

– پلکهای او از کتاب اشارات بو علی سینا حکایت می کند و گاهی هم از غزالی روایت می نماید .

– و آب دهان او از کتاب شفا دم می زند و از آب خوشگوار خبر می دهد .

باز گفته است :

مطّول الفرع علی متنها                         و خصرها مختصر النافع

– اندامی رسا دارد که بر متن سراپای او قرار گرفته است و متن آن حاکی از کتاب مطوّل تفتازانی است و میان او در نازکی و باریکی مختصر نافع محقق حلّی را به یاد می آورد .

لاحت محاسن برق مبسمها                   حتّی نیست محاسن البرقی

– برق درخشنده لبهای او آن چنان درخشندگی داشت که کتاب محاسن برقی را از خاطر برده .

أ ارغب عن وصل من وصله               دواء لقلبی و عقلی و دینی

کتاب المحاسن فی وجهه                و یتلوه فیه کتاب العیون

– آیا دوری کنم از کسی که اتصال به او داروی دل وعقل و دین من است .

– کتاب محاسن برقی از چهره او نمایان است و کتاب عیون اخبار الرضا ( ع ) از دیدگان او هویدا می باشد .

کأنّ قلبی إذ غدا طائراً               مضطرباً للغّم لمّا هجم

ملامه فی أذنی عاشقٍ                 أو عربیّ فی بلاد العجم

– گوییا دل من پرنده ای است که از هجوم اندوهناکی مضطرب و پریشان حال گردیده .

– و یا مانند سرزنشی است که در گوشهای عاشق است و یا عربی است که در شهرهای عجم بی کس و کار مانده باشد .

 


á  – قصایدی است که در آن حرف صدر هر بیت آن با عجر بیت دیگر آن مساوی باشد – م .

á  – فرهنگ معین ، ج ۶ ، ص ۱۵۸۳ ، می نویسد : « کف الخضیب » ، ستاره سرخ رنگی است در جانب شمال . منجمان قدیم معتقد بودند هنگامی که آن ستاره به دایره نصف النهار برسد  ، هنگام اجابت دعاست . ( انوری )

بر استقامت حال تو بر بسیط زمین                  بر آسمان کف کف الخضیب کرده دعا – م .

[۱]  – دو شعر آخر از دیوان مؤلف الحاق شده است – م .

…………………………………….

بلافاصله بعد از پرداخت موفق میتوانید فایل کامل این پروژه را با سرعت و امنیت دانلود کنید

 

نقد وبررسی

نقد بررسی یافت نشد...

اولین نفر باشید که نقد و بررسی ارسال میکنید... “بررسی اشعار زین الدین شهید ثانی”

بررسی اشعار زین الدین شهید ثانی

0 نقد و بررسی
وضعیت کالا : موجود است.
شناسه محصول : 1912

بررسی اشعار زین الدین شهید ثانی

قیمت : تومان29,800