توضیحات
ارزیابی نظریه معرفت شناختی «پوزیتیویسم»
پوزیتیویسم چیست؟ «پوزیتیویسم به مثابه یک رهیافت علمی در علوم اجتماعی معتقد است که امور میبایستی به مثابه واقعیات محض مطالعه شوند و رابطه بین واقعیات مزبور میتواند به وضع قوانین علمی منجر شود.
برای پوزیتیویستها، چنین قوانینی شانی مشحون از حقیقت دارند و واقعیات اجتماعی به همان شیوه واقعیات طبیعی میبایستی مورد مطالعه واقع شوند».]۱ [
هر چند ارائه چنین تعریفی از سوی «اسمیت» در کتاب «علم اجتماعی در تردید»، ضامن پرهیز از آشفتگی واژه شناختی در برخورد با نظریهای به گستردگی پوزیتیویسم است؛ اما «پرتاب شدگی» قابل ملاحظایی که در اثر مطالعه تعاریفی از این دست به محقق دست میدهد، وی را بلافاصله به جستجوی ریشههای معرفتی نظریه مزبور سوق میدهد تا از احساس غریب «پرتاب شدگی» فاصله بگیرد.
معمولا کشف ریشههای معرفتی یک نظریه – نه تنها به هنگام بررسی پوزیتیویسم بلکه به هنگام تلاش برای حصول شناخت نسبت به هر نظریهایی جُستار را در روند سیر تاریخی طی شده از سوی نظریه و فلاسفه و اندیشه پردازان آن حوزه نظری قرار میدهد.
در این راستا، برخی اپیکور (۲۷۰-۳۴۱ ق.م) فیلسوف شهیر یونانی را نخستین چهره اثبات گرا تلقی میکنند. ] ۲[
وی در دوران باستان و در عصری که علم عمدتا معنای knowledge را به ذهن متبادر میکرد بر ماهیت تبعی و عرضی امور نظری تاکید کرده و تصریح نمود:
«هدف از آنها باید این باشد که افزار تحقیق و پژوهش غایت زندگی قرار گیرد. خطا در ادراکات حسی واقع نمیشود بلکه غلط و خطا در احکام رخ می دهد. درباره عالم، ما فرضیاتی میسازیم، وکیلن باید در ساختن این فرضیات به تجربه حسی متوسل شویم و به وسیله آن فرضهای خود را بیازماییم؛ همین تطبیق دادن فرضیات با تجربه حسی در واقع آزمایش حقیقت است». ] ۳[
اما در عصر نوین، سه نسل متفاوت از فلاسفه پوزیتیویست را میتوان از یکدیگر باز شناخت. هر سه نسل به تبعیت از دورهای که عموما به عنوان «عصر روشنگری» شناخته میشود، مطرح گشتند؛ عصری که جواز تامل در خصوص زندگی اجتماعی، فراتر از تبیینهای مذهبی را صادر نمود و انسانها را به مثابه پیشگامان عمده در عرصه توسعه و تزاید دانش به معنای science تعیین کرد.
۳۹صفحه فایل ورد منابع فارسی وانگلیسی دارد قیمت :۶۹۰۰۰تومان
پس از پرداخت آنلاین میتوانید فایل کامل این پروژه را دانلود کنید
اگر مطلب مورد نظر خود را در این سایت پیدا نکردید میتوانید از قسمت سفارش پروژه جدید کار تحقیقی خود را به ما سفارش دهید
۱)مقدمه. ۱
۲)رویکرد واژه شناختی.. ۳
۳)رویکرد تاریخی (ماهیت نظریه): ۴
الف) پوزیتیویسم؛ نسل نخست (لاک، هیوم، کنت) ۴
ب)پوزیتیویسم، نسل دوم (حلقه وین) ۱۱
ج)پوزیتویسم: نسل سوم (کارل همپل) ۱۴
۴)تاثیر محیط اجتماعی – سیاسی بر شکل گیری نظریه پوزیتیویسم. ۱۶
۵) اثر بخشی پوزیتیویسم بر مسائل سیاسی و اجتماعی: ۱۹
۶)نقد و نتیجه گیری.. ۲۴
فهرست منابع و یادداشتها ۲۹
۲)رویکرد واژه شناختی
میر شمس الدین ادیب سلطانی، در خصوص کالبد شناسی واژه شناختی پوزیتیویسم مینویسد:
به لحاظ لغوی واژه Positive (در آلمانی ؛ – در انگلیسی: positive ، در فرانسه: positifive) از مصدر ponere در لاتین به معنای نهادن و وضع کردن میآید، از مشتقهای آن: positus در لاتین معادل است با pose در فرانسه.- مفهوم فلسفی positiv، بسادگی «مثبت» در برابر «منفی» (در ریاضیات و در الکتریسیته) نیست ، بلکه در این مورد دال است بر تحقق و «تحصلی»، واقعی، و مربوط به امور واقع بیچون و چرا. که در تجربه یعنی در زمان و مکان داده شدهاند. برای «پوزیتیویسم» اصطلاحهای گوناگونی در فارسی بکار رفتهاند، مانند: فلسفه یا مکتب یا مذهب تحصلی، … تحققی، اثباتی، و نیز فلسفه مثبته،اصالت تحقق، اصالت وضع». ] ۵[
۳)رویکرد تاریخی (ماهیت نظریه):
چنان که فرانک کروسان تصریح نمود سه نسل نسبتا متفاوت را میتوان در بطن مکتب پوزیتیویستی از یکدیگر بازشناخت. نسل نخست فلاسفه پوزیتویست که معرف چهرههای همچون لاک، هیوم و کنت است. نسل بعدی اندیشمندان حلقه وین را در بر میگیرد و سومین نسل عمدتا تحت تاثیر آراء کارل همپل مورد توجه قرار میگیرد. ابتدا تلاش میشود جهت صورت بندی نسبتا جامع از ابعاد نظریه، ضمن آشکار سازی ماهیت نظری هر یک از اندیشمندان سه نسل، آراء پوزیتیویستی آنها پی گرفته میشود.
الف) پوزیتیویسم؛ نسل نخست (لاک، هیوم، کنت)
یک مشکل اساسی که میتوان معطوف به دسته بندیهای تاریخی از این دست مطرح شود، حذف آراء و اندیشمندانی است که به هر حال در مسیر اندیشه یک مکتب از اهمیت برخوردار بودهاند. بالطبع یکسان گرفتن اهمیت اندیشه تمامی اندیشه ورزان پوزیتیویست بررسی حاضر را به سطح تاریخ اندیشهها تنزل میبخشد، اما جهت حل این مشکل چارهایی جزء بررسی چهرههای شاخص مکتب پوزیتیویستم وجود ندارد. هر چند به هیچ عنوان نباید اهمیت بسیاری از فلاسفه یا اندیشمندان را که حتی ژرف اندیشی آنها عمدتا ناظر بر ساحت اجتماعی وضعیت زندگی بشر نبوده است، نادیده گرفت.
برای نمونه «اسحاق نیوتن» یکی از این چهرههاست. ادوین آرثر بر در خصوص شان پوزیتیویستی نیوتن میگوید:
«…. گفتهاند که نیوتن نخستین پوزیتیویست بزرگ تاریخ بود که به تبعیت از گالیله و بویل، و بلکه استوارتر و منطقیتر از آنان، پشت به متافیزیک کرد و به علوم دقیقه اندک اما فزاینده و پیشرونده روی آورد. آثار او مهر خاتمتی بر عصر خیال پروریهای فربه و طلوع بدایت دوران دقت و نوید فتح طبیعت به دست عقل بشر بود…» ] ۶[
برت در ادامه به نحو موجز و مناسبی تحت تاثیر نیوتن مدعای اصلی مکتب پوزیتیویسم را به این صورت تشریح نموده است:
«بدون داشتن و دانستن هیچ نظریهای در باب حقایق اشیاء میتوان نسبت به اشیاء ادراکات صادقی کسب نمود. و به عبارت سادهتر: میتوان بدون داشتن هیچ علمی نسبت به طبیعت کل، علم صادقی نسبت به اجزاء پیدا کرد». ] ۷[
حتی شاید اهمیت اندیشه ضد متافیزیکی نیوتن نیز ما را به این نتیجه سوق دهد که پوزیتیویسم، تا حدی در ذات آمپریسم (تجربه گرایی) ریشه دارد ] ۸[ و از این روست که ما لاک و هیوم را در اثنای بررسی اندیشه پوزیتیویستی پیش از آراء کنت مورد مطالعه قرار میدهیم.
«این برداشت که درک حسی سرچشمه و واپسین معیار شناخت است حاصل نهایی فعالیت فکری تجربه گرایان بوده است. به گفته جان لاک ذهن همچون یک لوح سفید است؛ این قلم تجربه است که بر این لوح مینگارد. هیچ چیزی در ذهن نیست که قبلا در حواس نبوده باشد اما دو گونه ادراک حسی وجود دارد: ادراک موضوعات بیرونی و ادراک موضوعات درونی. موضوعات درونی از طریق رخدادهای روانی مانند اندیشیدن، اعتقاد یافتن، احساس کردن درد یا احساس رنگ عرضه میشوند که ما از طریق یک حس درونی آنها را احساس میکنیم. هیوم مدرکات ذهن را به انطباعات و تصورات تقسیم میکند انطباعات از طریق حواس، از جمله حس درونی، عرضه میشوند و تصورات همانا فراخوانی انطباعات پیشین هستند.» ] ۹[
بنابراین درک حسی و تجربی و تاکید بر آن در معرفت یکی از عمده ترین بناهای معرفت پوزیتیویستی قلمداد میشود.
تنفر از متافیزیک نیز ازجمله مهمترین ارکان اندیشه پوزیتیویستی است که قبل از کنت به نحو قابل ملاحظهایی در اندیشه هیوم متجلی شد وی در بخشی از کتاب خود تحت عنوان «تحقیق در فهم انسان» مینویسد:
«… اگر شما کتابی را در خصوص الهیات یا در قالب مکتب متافیزیک بردارید و مطالعه کنید، بگذارید بپرسیم آیا این اثر استدلالی کمی یا کفی را در محتوای خود دارد؟ خیر. آیا استدلالی تجربی درباره موضوع «واقعیت» و «هستی» را در بر میگیرد؟ خیر. پس قول بدهید که آن را به شعلههای آتش بسپارید چرا که هیچ چیز جز سفسطه و توهم را در بر ندارد.» ] ۱۰[
در همین راستا در اندیشه کتب به عنوان بزرگترین کاهن پوزیتیویسم، مرحله اثبات گرایی نقطه اوج تکامل بشریت و ضامن نابود سازی متافیزیک است. تکاملی که معمولا از سه مرحله عبور میکند: مرحله الهیاتی، مرحله مابعد طبیعی و مرحله اثباتگرایانه.
شاید عمدهترین خط فاصل تجربه گرایان آغازین نظیر لاک و هیوم و اثبات گرایانی نظیر کنت ابن بود که گروه نخست بیشتر «… در پی حل مسائل معرفت شناسی و فلسفه ذهن بودند و اعتقاد داشتند که میتوان از طریق درون نگری به حقایق اساسی دست یافت؛ از این رو کار خود را نوعی روانشناسی درون نگر (Introspective psycology) تلقی میکردند.» ] ۱۱[
این در حالی است که کنت در اندیشههایش کمتر چنین گرایشی را نشان میدهد و اساساً روانشناسی در سلسله مراتب وی از علوم که از سادگی به پیچیدگی گام میگذارد غایب است. اما پیش از آن که به رئوس اصلی اندیشه اثبات گرایانه کنت اشاره شود، باید به دو اندیشه محوری دیگر صرفنظر از تجربه گرایی پوزیتیویسم و ضدیت آن با متافیزیک اشاره نمود، هر دو اندیشه محوری که بعدها توسط کنت و شاگردانش همچون ریچارد کانگریو (۱۸۹۹-۱۸۱۸)، جان هنری بریجز (۱۹۰۶-۱۸۳۰) فردریک هریسون (۱۹۲۳ – ۱۸۳۱)، ادوارد اسپنسر بیزلی (۱۹۱۵ – ۱۸۳۱) و شاید مهمتر از همه، ویلیام کینگدون کلیفورد (۱۸۷۹-۱۸۴۸) پی گرفته شد، از آراء دیوید هیوم نشات میگرفت؛ در وهله نخست ایده وحدت علوم و در وهله بعد جدایی امر واقع از ارزش……………….
بلافاصله بعد از پرداخت موفق میتوانید فایل کامل این پروژه را با سرعت و امنیت دانلود کنید
قیمت اختصاصی و استثنایی این پروژه در پایان نامه دات کام : تنها , ۶۹۰۰ تومان
اولین نفر باشید که نقد و بررسی ارسال میکنید... “ارزیابی نظریه معرفت شناختی «پوزیتیویسم»”
ارزیابی نظریه معرفت شناختی «پوزیتیویسم»
قیمت : تومان69,000
نقد وبررسی
نقد بررسی یافت نشد...