توضیحات
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
دانلود پایان نامه و پروژه پایانی با موضوع جدید بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
پس از دیدن متن و فهرست پایان نامه بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان میتوانید نسبت به خرید آنلاین و دانلود فایل مورد نظر اقدام فرمایید میتوانید تغییراتی در متن پایان نامه
ایجاد نمایید و یا از بعضی از فصل های پایان نامه مثل روش تحقیق پیشینه تحقیق بیان
مسئله و یا منابع استفاده فرمایید با آرزوی موفیقت برای دانشجویان عزیز
دیپلماسی رسانه ای از جمله مقولاتی است که در عصر ارتباطات توانسته است به عنوان
یکی از ابزارهای تحقق قدرت نرم و تامین منافع ملی کشور مد نظر قرار گیرد. در این راستا
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
بررسی بهره گیری دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان از جمله
موضوعاتی است که می تواند مورد توجه قرار گیرد که در این پژوهش نیز به آن پرداخته شده است.
هدف این پژوهش بررسی موضوع موفقیت دیپلماسی رسانه ای به کار گرفته شده در
افغانستان با توجه به مقولاتی نظیر ورود ایران به بازار این کشور، تحقق اهداف و سیاست
های ایران در افغانستان و برطرف کردن تهدیدات متوجه کشور از ناحیه افغانستان می باشد.
در این پژوهش هفت فرضیه تعریف شده که دو مورد از آنها رد و پنج مورد دیگر نیز به اثبات رسیده است. در این راستا این فرضیه که بیان می کند: به نظر میرسد ایران در جذب
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
مخاطب افغان نسبت به سیاستهای خود در افغانستان موفق بوده است و این فرضیه که به نظر میرسد دستگاه دیپلماسی ایران از طریق دیپلماسی رسانهای در جذب
سرمایهگذاری ایرانیان در افغانستان موفق بوده است، رد شد. همچنین فرضیات : به نظر
میرسد ایران از تکنیکهای دیپلماسی رسانهای مناسبی در افغانستان برخوردار نبوده
است،به نظر میرسد دیپلماسی رسانهای ایران نتوانسته است به خوبی از پتانسیل زبان
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
مشترک در دفع تهدیدات از ناحیه این کشور به خوبی استفاده کند، به نظر میرسد
دیپلماسی رسانهای ایران در روی کار آمدن و انتخاب افراد همسو با سیاستهای خارجی
ایران و افغانستان موفق نبوده است، به نظر میرسد دیپلماسی رسانهای ایران در جلب
نظر رسانههای افغان برای انعکاس دیدگاههای جمهوری اسلامی ایران موفق نبوده است و
به نظر میرسد دیپلماسی رسانهای ایران در انعکاس اقدامات ایران در بازسازی افغانستان
موفق نبوده است، به اثبات رسید. روش اجرا و جمع آوری اطلاعات و داده های پژوهش استفاده از پرسش نامه بوده که با بهره گیری از نرم افزار SPSS تحلیل شده است.
۱۴۰صفحه فایل ورد (Word) فونت ۱۴ منابع دارد +جامعه آماری و پرسشنامه
پس از پرداخت آنلاین میتوانید فایل کامل این پروژه را دانلود کنید
انجام پروپوزال و پایان نامه ارتباطات و علوم سیاسی در کوتاهترین زمان با موضوعات خاص شما. منتظر تماس شما هستیم ۰۹۱۲۸۵۰۱۹۱۲
![بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان](https://tahghigh1.ir/wp-content/uploads/2020/01/Juvenile-delinquency.jpg)
فهرست مطالب
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
عنوان صفحه
چکیده
فصل اول: کلیات طرح
مقدمه ۲
۱-۱ بیان مساله ۴
۱-۲ هدفهای تحقیق ۶
۱-۳ اهمیت موضوع تحقیق و انگیزش انتخاب ۷
۱-۴ سوالات و فرضیههای تحقیق ۱۰
سوالات تحقیق ۱۰
فرضیههای تحقیق ۱۱
۱-۵ مدل تحقیق ۱۲
۱-۶ تعاریف عملیاتی متغیرها و واژه های کلیدی ۱۳
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
۱-۷روش تحقیق ۱۶
۱-۸ قلمرو تحقیق ۱۶
۱-۹ جامعه و حجم نمونه ۱۶
۱-۱۰ محدودیتها و مشکلات تحقیق ۱۷
فصل دوم: مطالعات نظری
بخش اول: معرفی افغانستان ۱۹
۲-۱-۱ افغانستان ۱۹
۲-۱-۱-۱ تاریخ سیاسی افغانستان ۲۲
۲-۱-۱-۲ تقسیمات کشوری و اداری افغانستان ۲۵
۲-۱-۲ وضعیت رسانههای افغانستان ۲۵
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
۲-۱-۳ چشمانداز رسانهها در افغانستان ۳۶
۲-۲-۴ مصادیق آزادی در افغانستان ۴۱
۲-۲-۴-۱ مصادیق آزادی در قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان ۴۱
۲-۲-۴-۲ مصادیق آزادی در قانون مطبوعات جمهوری اسلامی افغانستان ۴۲
۲-۲-۱ بخش دوم روابط ایران و افغانستان ۴۳
۲-۲-۱ روابط افغانستان با جمهوری اسلامی ایران ۴۳
۲-۲-۲ رویکرد ایران به تحولات افغانستان ۵۲
۲-۲-۳ علل ناکارآمدی دولت در افغانستان ۵۳
۲-۲-۴ تداوم بیثباتی در افغانستان و چالشها برای ایران ۵۴
۲-۲-۵ رویکرد دو همسایه بزرگ افغانستان نسبت به روند تحولات ۵۶
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
بخش سوم: چارچوب نظری ۶۲
۲-۳-۱ دیپلماسی ۶۲
۲-۳-۲ دیپلماسی رسانهای ۶۳
۲-۳-۳ ارتباطات و روابط بینالملل ۶۹
۲-۳-۴ سایبرنتیکس و روابط بینالملل ۷۰
بخش چهارم: نظریههای مربوط به رسانه و قدرت ۷۳
۲-۴-۱قدرت سخت ۷۳
۲-۴-۲ قدرت نرم ۷۳
۲-۴-۵ افکار عمومی ۷۵
۲-۴-۶ نظریه اقناع ۷۶
۲-۴-۷ ارتباطات اقناعی ۷۸
۲-۴-۸ ارتباطات و تبلیغات سیاسی یا پروپاگاندا ۸۰
۲-۴-۹ قدرت رسانهها ۸۱
۲-۴-۹-۱ نظریه جامعه تودهوار و قدرت ۸۳
۲-۴-۹-۲ نظریه مارکسیستی و قدرت ۸۴
۲-۴-۹-۳ نظریه کارکردگرای ساختی و قدرت ۸۵
۲-۴-۱۰ برجستهسازی ۸۶
۲- ۴ – ۱۰ – ۱ فرایند برجستهسازی ۸۷
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
بخش پنجم: پیشینه تحقیق ۸۸
۲-۵ پیشینه تحقیق ۸۹
فصل سوم: روش شناسی تحقیق (متدولوژی)
مقدمه ۹۲
۳-۱ روش تحقیق ۹۲
۳-۲ جامعه آماری ۹۳
۳-۳ حجم نمونه و روش اندازه گیری ۹۴
۳-۴ ابزار جمع آوری اطلاعات ۹۴
۳-۵ روایی و پایایی تحقیق ۹۶
۳-۶ تجزیه و تحلیل دادهها ۹۶
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل یافتههای تحقیق
مقدمه ۹۹
۴-۱ نتایج توصیفی دادهها ۱۰۰
۴-۲ تحلیل آماری دادهها ۱۲۵
فصل پنجم: نتیجهگیری و پیشنهادات
مقدمه ۱۴۱
۵-۱ نتیجهگیری ۱۴۲
۵-۲ پیشنهادات ۱۴۵
پیوست ۱۴۹
منابع و مأخذ ۱۵۳
فهرست جداول
عنوان صفحه
(جدول ۴- ۱) توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب جنس ۱۰۰
(جدول ۴- ۲) توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب سن ۱۰۱
(جدول ۴- ۳) توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب میزان تحصیلی ۱۰۲
(جدول ۴- ۴) توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب رشته تحصیلی ۱۰۳
(جدول ۴- ۵) توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب ارگان همکار ۱۰۴
(جدول ۴- ۶) توزیع فراوانی پاسخ های پرسش اول ۱۰۵
(جدول ۴- ۷) توزیع فراوانی پاسخ های پرسش دوم ۱۰۶
(جدول ۴- ۸) توزیع فراوانی پاسخ های پرسش سوم ۱۰۷
(جدول ۴- ۹) توزیع فراوانی پاسخ های پرسش چهارم ۱۰۸
(جدول ۴- ۱۰) توزیع فراوانی پاسخ های پرسش پنجم ۱۰۹
(جدول ۴- ۱۱) توزیع فراوانی پاسخ های پرسش ششم ۱۱۰
(جدول ۴- ۱۲) توزیع فراوانی پاسخ های پرسش هفتم ۱۱۱
(جدول ۴- ۱۳) توزیع فراوانی پاسخ های پرسش هشتم ۱۱۲
(جدول ۴- ۱۴) توزیع فراوانی پاسخهای پرسش نهم ۱۱۳
(جدول ۴- ۱۵) توزیع فراوانی پاسخ های پرسش دهم ۱۱۴
(جدول ۴- ۱۶) توزیع فراوانی پاسخ های پرسش یازدهم ۱۱۵
(جدول ۴- ۱۷) توزیع فراوانی پاسخ های پرسش دوازدهم ۱۱۶
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
(جدول ۴- ۱۸) توزیع فراوانی پاسخ های پرسش سیزدهم ۱۱۷
(جدول ۴- ۱۹) توزیع فراوانی پاسخ های پرسش چهاردهم ۱۱۸
(جدول ۴- ۲۰) توزیع فراوانی پاسخ های پرسش بیستم ۱۱۹
(جدول ۴- ۲۱) توزیع فراوانی پاسخهای پرسش شانزدهم ۱۲۰
(جدول ۴- ۲۲) توزیع فراوانی پاسخ های پرسش هفدهم ۱۲۱
(جدول ۴- ۲۳) توزیع فراوانی پاسخ های پرسش هجدهم ۱۲۲
(جدول۴- ۲۴) توزیع فراوانی پاسخ های پرسش نوزدهم ۱۲۳
(جدول ۴- ۲۵) توزیع فراوانی پاسخ های پرسش بیستم ۱۲۴
(جدول ۴- ۲۶) تحلیل آماری تحقق اهداف ایران در افغانستان ۱۲۵
(جدول ۴- ۲۷) آزمون F تحقق اهداف ایران در افغانستان ۱۲۶
(جدول ۴- ۲۸) تحلیل آماری جذب مخاطبان افغان ۱۲۷
(جدول ۴- ۲۹) آزمون F جذب مخاطبان افغان ۱۲۸
(جدول ۴- ۳۰)ترغیب سرمایه گذاری ایرانی ۱۲۹
(جدول ۴- ۳۱) ) آزمون F ترغیب سرمایه گذاری ایرانی ۱۳۰
(جدول ۴- ۳۲) جلوگیری از تهدید ها ۱۳۱
(جدول ۴- ۳۳) آزمون F جلوگیری از تهدید ها ۱۳۲
(جدول ۴- ۳۴) همراه کردن مردم افغانستان ۱۳۳
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
(جدول ۴- ۳۵)آزمون F همراه کردن مردم افغانستان ۱۳۴
(جدول ۴- ۳۶) همراه کردن رسانه های افغان ۱۳۵
(جدول ۴- ۳۷) آزمون F همراه کردن رسانه های افغان ۱۳۶
(جدول ۴- ۳۸) انعکاس مشارکت های ایران در بازسازی افغانستان ۱۳۷
(جدول ۴- ۳۹) آزمون F انعکاس مشارکت های ایران در بازسازی افغانستان ۱۳۸
فصل اول
کلیات
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
مقدمه
سرعت نفوذ ارتباطات در بخش های مختلف در عصر حاضر به اندازه ای است که نمی توان آن را نادیده انگاشت و بی توجه به آن رهیافت های خود در حوزه های متفاوت را تدوین و به کار گرفت. به نظر می رسد گفته مشهور مارشال مک لوهان در مورد رسانه و قدرت تحقق
یافته است. در این میان اقتدار ملت – دولت ها نیز در گرو توجه به این مساله است تا بتوانند از این طریق قدرت نرم خود را محقق کنند. دیپلماسی نیز به مثابه سایر بخش هایی که نقش عمده ای در تحقق قدرت نرم دارد نیز باید رسانه ها و ارتباطات را مورد توجه قرار
دهد تا از گذر غور در بحث “دیپلماسی رسانه ای” اهداف و منافع ملی را تامین کند. پرداختن به این مقوله باید از منظرهای گوناگون مورد کنکاش واقع شود تا بتوان درست ترین گزینه در این خصوص را برگزید. در همین زمینه در مورد تأثیرگذاری رسانهها بر
تصمیمگیرهای دیپلماسی دو رویکرد اصلی و متعارض وجود دارد. رویکرد اول که به پدیده سیانان نیز مشهور است ادعا میکند رسانههای خبری ۲۴ ساعته ماهوارهای در دوران پس از جنگ سرد تصمیمگیریهای سیاست خارجی را تحت تأثیر قرار دادهاند. در نقطه
مقابل برخی نظریهها و دیدگاهها معتقدند شواهد متقن در مورد تأثیرگذاری رسانههای جمعی بر تصمیمگیریهای سیاست خارجی و نه سیاست خارجی وجود ندارد و
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
تصمیمگیرندگان به ندرت تصمیمهای خود را به خاطررسانهها تغییر میدهند، هرچند ممکن است به خاطر رسانهها ناگزیر از واکنش نشان دادن شوند. ضمن اینکه شبکههای خبری محدودیتهایی بر تصمیمگیری اعمال میکنند ولی نمیتوانند مانع یک تصمیم شوند.
حال با عنایت به این دو رویکرد که هر دو بر تاثیر رسانه صحه می گذارند، توجه به مقوله
دیپلماسی رسانه ای یک ضرورت است که این مساله در مورد افغانستان به عنوان یکی از همسایگان ایران و کشوری که در حوزه تمدنی ایران قرار دارد و به ویژه حضور یکی از
دشمنان سیاسی ایران (ایالات متحده آمریکا) در آن، باید بسیار مورد توجه باشد تا در سایه تحقق منافع ملی، امنیت ملی نیز برای کشور به ارمغان بیاید.
در این تحقیق سعی شده است میزان تحقق دیپلماسی رسانه ای ایران در حوزه های مختلف در افغانستان مورد بررسی قرار گیرد تا مشخص شود که آیا دستگاه دیپلماسی
ایران توانسته است از ظرفیت های زبان و فرهنگ مشترک در این کشور بهره گیرد تا ضمن خنثی سازی اهداف غرب در افغانستان در قبال ایران، دستاوردی نیز در عرصه های مختلف از قبیل اقتصادی و یا حتی مبارزه با مواد مخدر داشته باشد.
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
۱-۱ بیان مساله
گسترش ارتباطات در عصر حاضر و ایجاد فرصتهایی برای بخشهای مختلف، مزیتی است که امروزه در اختیار آحاد بشر قرار گرفته و هرکس به فراخور نیاز خود از آن بهره می جوید.
دیپلماسی و سیاست خارجی کشورها به عنوان یک عامل تعیین کننده در نظام بینالملل تحت تأثیر و تعامل تحولات شگرف در عرصه ارتباطات قرار گرفته است؛ چنانچه “دیپلماسی رسانهای”
به عنوان یکی از شاخههای اصلی فعالیتهای دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی پدیدار شده است و بخش قابل توجهی از دیپلماسی عمومی کشورهای به ویژه قدرتمند جهانی را به خود اختصاص داده است. از این منظر گروهی از محققین و کارشناسان
اینگونه تحلیل مینمایند که اساساً دیپلماسی رسانهای از رسانهها در جهت ارتقای سیاست خارجی کشورها استفاده میکند و رسانه به مثابه ابزاری در دیپلماسی تلقی .
میشود که با استفاده از این ابزار، دیپلماتها و سیاستگذاران میتوانند نیات و مقاصد خود را به عنوان دیپلماسی، مورد محک و در معرض چالشهای دیپلماتیک قرار دهند. بر اساس این تحلیلها، رسانهها بر دیپلماسی و سیاست خارجی کشورها تأثیرگذار بوده
و دیپلماسی رسانهای نیز عمدتاً در راستای سیاست خارجی، منافع ملی کشورها و تأثیرگذاری بیشتر بر افکار عمومی و تغییر و تحولات عمل مینماید؛ در حالی که گروهی
دیگر اعتقادی به تأثیرگذاری رسانهها بر تصمیمگیریهای سیاست خارجی ندارند و اینگونه تحلیل مینمایند که شواهد متقن در مورد تأثیرگذاری رسانههای جمعی بر
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
تصمیمگیریهای سیاست خارجی وجود ندارد و تصمیم گیرندگان به ندرت تصمیمهای خود را به خاطر رسانهها تغییر میدهند. هرچند که ممکن است به خاطر رسانهها، ناگزیر از
واکنش نشان دادن باشند. در این تحلیل نفوذ و تأثیر دولت به عنوان تصمیم گیرنده بر رسانهها بیشتر است.
در شرایط فعلی که جهان متاثر از برخی تحولات گذشته نظیر فروپاشی شوروی و از بین رفتن جهان دو قطبی است و وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر شرایط جهانی را تغیر داده و عرصه
روابط بین الملل، کشورها نیازمند سرمایه گذاری برای ارایه چهره بهتر و شفاف تر در افکار عمومی جهان شده اند، دیپلماسی رسانه ای می تواند تاثیر گذاری لازم را ایفا کند و به
عنوان رهیافتی از جانب کشورها مورد توجه قرار گیرد و در تامین منافع آنان برای برداشتن گام های اساسی کمک ها و نقش های لازم را داشته باشد. این موضوع که از مباحث
جدید در سیاست خارجی است، در چهار دهه گذشته کم کم جای خود را درعرصه بین المللی بازکرده و امروزه به عنوان یکی از رشته های مهم دانشگاهی دردانشگاه های معتبرجهان تا سطح دکترا تدریس می شود که باعث شده کشورها با پی بردن به ضرورت
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
این مساله آن را به طور جد مورد توجه قرار دهند که در این میان فعالیتهای دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در جهان و به ویژه در میان کشورهای منطقه و به طور مشخص در افغانستان نیز از این مقوله بهره گرفته است. پتانسیل قرابت فرهنگی و پتانسیل زبان
مشترک عاملی است که در این مقوله می تواند مورد بهره برداری گسترده قرار گیرد تا تحقق اهداف سیاسی و تامین منافع کشور را سهل تر کند.
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
بر این اساس بررسی توانایی دیپلماسی رسانهای ایران در افغانستان، با توجه به توان بالایی که در اختیار رسانه های عصر حاضر قرار گرفته، در ساحت تامین منافع ملی کشور مقولهای مهم به نظر میرسد که باید مورد توجه و بررسی قرار گیرد، ضمن اینکه
دیپلماسی رسانهای میتواند در پیشبرد و ارتقای همکاریهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دو کشور موثر واقع شود و حوزه نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه و افغانستان را نیز گسترش دهد.
۱-۲ هدفهای تحقیق
با توجه به تامین منافع ملی از طریق اعمال روشهای مختلف دیپلماتیک و نیاز مبرم کشور برای دست یابی به دیپلماسی رسانهای مطلوب در میان کشورهای مختلف در شرایط
فعلی بین المللی به عنوان یک ضرورت، اهداف زیر در این تحقیق مد نظر قرار گرفته است:
هدف اصلی
بررسی میزان توفیق دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
اهداف فرعی
۱- بررسی میزان بهره گیری از پتانسیل دیپلماسی رسانه ای در عرصه اقتصادی، ورود ایران به بازارهای هدف این کشور، خنثی کردن برخی اقدامات نیروهای نظامی
۲- میزان بهره گیری از پتانسیل دیپلماسی رسانه ای به عنوان ابزاری در عرصه قدرت نرم در رابطه با افغانستان
۳- بررسی نیاز دیپلماسی رسانه ای کشور در افغانستان به بازنگری
۱-۳ اهمیت موضوع تحقیق
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
از ۱۹۹۰ که جوزف نای نظریه پرداز آمریکایی بحث به کارگیری قدرت نرم را به جای قدرت سخت با انتشار مقاله ای درنشریه فارن پالسی مطرح کرد، دستگاه دیپلماسی آمریکا بار دیگر مباحث مربوط به “دیپلماسی عمومی ” را به صحنه عمل وارد ساخت.
اگرچه آمریکا تا پیش از آن به مدت دو دهه این سیاست را بصورت غیراعلام شده دنبال می کرد، اما از این زمان به بعد نیز بصورت شفاف در عرصه رسانه ها وارد گردید و از همین زمان دیپلماسی رسانه ای نیز به شکل گسترده تری به کار گرفته شد. موضوع اصلی مقاله
جوزف نای راه های مقابله با نفوذ کمونیسم به رهبری شوروی از طریق نفوذ از درون بدون به کاری گیری قدرت نظامی بود.
پیش ازآن در دهه هشتاد میلادی و بویژه در دوران اصلاحات گورباچف از سال ۱۹۸۵ به بعد در شوروی امکانات و شرایط مناسبی فراهم شد تا آمریکا از طریق برقراری تماس با
روشنفکران ناراضی و همچنین مقام های برجسته حزب کمونیست که از شرایط موجود در کشورشان ناراضی بودند، بتواند طی شش سال به اندازه ۶۰ سال پیش از آن، موقعیت خود را در شوروی، رسانه ها و محافل ذی نفوذ مالی و فرهنگی گسترش دهد.
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
این معجزه دقیقا بخاطر استفاده از “قدرت نرم” به جای “قدرت سخت” تحقق پیدا کرد. یکی از اصلی ترین شاخص های به کار گیری قدرت نرم استفاده از رسانه به عنوان ابزار جنگ نرم بود. کار دیپلماسی آمریکا در کنار دیپلماسی رسانه ای تا آنجا پیش رفت که بوریس
یلتسین دبیرکل وقت حزب کمونیست شهر مسکو با آمریکا کاملا هماهنگ شد به گونه ای که وقتی توانست از طریق زد و بند درون حزبی به ریاست جمهوری روسیه که در آن زمان یکی از جمهوری های پانزده گانه شوروی محسوب می شد، دست پیدا کند در عمل در
برابر کودتاچی های حزب کمونیست شوروی ایستاد و با بازگشت گورباچف به قدرت او را چند روز پس از کودتا، مجبور به کناره گیری رسمی از مسئولیت کرد تا زمینه برای اعلام رسمی فروپاشی شوروی با حمایت مستقیم و غیر مستقیم آمریکا فراهم شود.
توجه به شاخص های مهم روابط بین الملل و تغییراتی که در آن بوجود آمده و مقایسه این شاخص ها با وضعیت موجود، ضرورت تجدید نظر در سیاست های گذشته درارتباط با بی توجهی یا کم توجهی به رسانه های گروهی را بیش از پیش روشن می سازد.
“با نگاهی به تحولات شگرف دو دهه اخیر بخوبی می توان دریافت که در حال حاضر شرایط جهانی ومنطقه ای بطورکلی دگرگون شده و به همین دلیل معادلات گذشته تغییرماهیت داده اند چرا که؛
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
الف: بلوک بندی جهان کاملا برهم خورده است و در حال حاضر جهان درحال گذار به دوران جدید نظام بین الملل است و به سمت استقرار یک نظام چند جانبه گرا با تکیه بر پیمان های
منطقه ای پیش می رود. اما آمریکا با همه امکانات خود در صدد است با استفاده از فاصله زیادی که با رقبای خود از لحاظ نظامی و اقتصادی دارد رهبری جهان را برای تشکیل نظام تک قطبی به دست گیرد.
ب: رقابت های اقتصادی و تسلیحاتی در دوران تشکیل سازمان تجارت جهانی و فراگیر شدن آن هم از لحاظ شکلی و هم از لحاظ ماهیتی تغییرات اساسی با دوران جنگ سرد پیدا کرده است؛ در دوران جهانی سازی سیاست،
اقتصاد و فرهنگ برای حفظ اقتدار خود باید به فکر راهکارهای جدیدی بود که با روش های کهنه شده قبل، تامین نمی شود.
ج: فاصله بین رقبا به گونه ای بیشتر شده است که رقیبان آمریکا تنها می توانند از طریق اتحاد با هم و تشکیل پیمان های جدید اقتصادی و یا نظامی، به رقابت با ایالات متحده برخیزند.
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
د: در دوران جدید اگرچه رقابت های ایدئولوژیک به ظاهر کنار گذاشته شده است اما دو طرف باز هم سعی دارند دشمن های فرضی خود را نه بر اساس ایدئولوژی بلکه بر اساس منافع تعریف شده مقطعی بازسازی کنند تا بتوانند بودجه های میلیاردی نظامی و امنیتی خود را توجیه کنند.”(www.beheshtipour.blogfa.com)
حال با توجه به تعریف دیپلماسی رسانه ای که به معنای به کارگیری رسانهها برای تکمیل و ارتقای سیاستهای خارجی یک کشور مطرح شده و با عنایت به تغییراتی که در عرصه بین الملل پدید آمده و توجه به این نکته که تحقق قدرت نرم در گرو بهره گیری بیشتر و بهتر
از رسانه هاست، ضرورت بحث به کارگیری دیپلماسی رسانه ای بیش از پیش آشکار می شود.
“امروزدیگررسانه ها مانند گذشته فقط منعکس کننده رفتارسیاستمداران وکشورها نیستند بلکه گاه بعنوان یک بازیگر فعال درمیدان سیاست درتصمیم سازی ها و حتی تصمیم گیری
ها نقش موثری ایفا می کنند. نمونه ایفای این نقش را دیپلماسی رسانه ای غرب
درماجرای بازداشت نظامیان انگلیسی درخلیج فارس می توان مشاهده کرد که در یک اقدام تبلیغاتی همسو بجای پرداختن به این سوال که چرا نظامیان انگلیسی به آبهای
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
سرزمینی ایران تجاوز کرده اند، به این موضوع پرداختند که وضعیت آنها درایران چگونه است و چرا ایران آنها را بازداشت کرده است.” (www.beheshtipour.blogfa.com)
در موضوع افغانستان نیز با عنایت به حضور نیروهای آمریکا و ناتو به عنوان نیروهای دشمن در این کشور و نیاز کشور برای گسترش مناسبات با افغانستان و بهره گیری از مزیت هایی چون همسایگی، حوزه تمدنی مشترک، مرزهای طولانی و آسان بودن صدور کالا و خدمات
به این کشور و همچنین حمایت جمهوری اسلامی ایران از گروه های مجاهد در این کشور، چه در زمان تجاوز شوروی به افغانستان و چه در زمان طالبان، دیپلماسی رسانه ای می
تواند بازیگر خوبی در این عرصه بوده و در خدمت دیپلماسی عمومی و تامین منافع کشور و تحقق قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران باشد. ضمن اینکه باید به این نکته توجه داشت که
جمهوری اسلامی ایران طی سه دهه عمر خود از تحولات افغانستان به عنوان همسایه ای با حدود ۱۰۰۰ کیلومتر مرز مشترک متاثر بوده و پذیرای میلیون ها مهاجر افغانی بوده که
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
گاها امنیت اجتماعی کشور را دچار مخاطره کرده اند. با توجه به همه این موارد ضروری می باشد که جمهوری اسلامی ایران بتواند با اعمال یک دیپلماسی رسانه ای قوی در این
کشور اهداف و نیات خود را محقق کند. پرداختن به این موضوع و بررسی چگونگی اعمال این دیپلماسی رسانه ای و دستاوردهای آن برای کشور باید مورد توجه و بررسی بیشتری قرار گیرد.
۱-۴ سوالات و فرضیههای تحقیق
سوالات تحقیق
با توجه به اهداف و زمینههای طرح شده در مطالب فوق پاسخ به این سوالات مدنظر قرار دارد:
۱- آیا اصولا جمهوری اسلامی ایران توانسته است در افغانستان دیپلماسی رسانه ای مطلوبی را به نمایش بگذارد؟
۲- آیا دیپلماسی رسانه ای جمهوری اسلامی ایران در افغانستان موفق بوده است؟
۳- آیا دیپلماسی رسانه ای جمهوری اسلامی ایران اهداف و نیات های یک کشور در استفاده از این راهبرد را محقق ساخته است؟
۴- آیا جمهوری اسلامی ایران به بازنگری در روش های اعمالی دیپلماسی رسانه ای خود در افغانستان نیاز دارد؟
۵- آیا دیپلماسی رسانه ای ایران توان گام برداشتن در جهت نیل به اهداف مدنظر در منافع ملی را دارد یا خیر؟
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
۶- آیا جمهوری اسلامی ایران توانسته از ابزار دیپلماسی رسانه ای در افغانستان به خوبی بهره گیرد؟
۷- آیا دیپلماسی رسانه ای ایران توانسته است با تهدیدات مطرح علیه کشور در افغانستان مقابله کند؟
فرضیههای تحقیق
با عنایت به مباحث پیش گفته این فرضیات برای تحقیق در نظر گرفته شده است:
۱- به نظر میرسد ایران از تکنیکهای دیپلماسی رسانهای مناسبی در افغانستان برخوردار نبوده است.
۲- به نظر میرسد ایران در جذب مخاطب افغان نسبت به سیاستهای خود در افغانستان موفق بوده است.
۳- به نظر میرسد دستگاه دیپلماسی ایران از طریق دیپلماسی رسانهای در جذب سرمایهگذاری ایرانیان در افغانستان موفق بوده است.
۴- به نظر میرسد دیپلماسی رسانهای ایران نتوانسته است به خوبی از پتانسیل زبان مشترک در دفع تهدیدات از ناحیه این کشور به خوبی استفاده کند.
۵- به نظر میرسد دیپلماسی رسانهای ایران در روی کار آمدن و انتخاب افراد همسو با سیاستهای خارجی ایران در افغانستان موفق نبوده است.
۶- به نظر میرسد دیپلماسی رسانهای ایران در جلب نظر رسانههای افغان برای انعکاس دیدگاههای جمهوری اسلامی ایران
…………………………
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
-۶ تعاریف عملیاتی متغیرها و واژه های کلیدی
دیپلماسی رسانهای
دیپلماسی رسانهای به مجموعه سازوکارهایی اطلاق میشود که از طریق آن میتوان
بخشی از سیاستها را بر مردم، احزاب، سیاستمدارن، گروهها، نهادها، سازمان های بینالمللی و حتی دیگر دولتها اعمال کرد.
“دیپلماسی رسانهای به صورت عام به معنای به کارگیری رسانهها برای تکمیل و ارتقای سیاست خارجی است. “راماپراساد” محقق آمریکایی، دیپلماسی رسانهای را به عنوان
نقشی که رسانهها در فعالیتهای دیپلماتیک میان کشورها بازی میکنند تعریف کرده
است. در واقع اجرای سیاست خارجی دو مرحله مرتبط به هم را شامل میشود: مرحله
اول مرحله سیاستگذاری است که در آن گزینههای سیاسی، موضعگیریها و تاکتیکها در چارچوب محیط داخلی طرفهای ذیربط مورد بحث و بررسی قرار گرفته و درباره آنها تصمیم
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
گیری میشود. مرحله دیگر یعنی تعامل و دیپلماسی، اجرای سیاستها در قبال بازیگران دیگر، معرفی مواضع و تقاضاهای تعیین شده در مرحله قبلی و جستجوی راه حلهایی از
طریق مبادله، مذاکره و یا ترکیبی از هر دو را ایجاب میکند. در این راستا، رسانههای خبری جهانی هم درتصمیمگیریها و سیاستگذاری خارجی و هم در مراحل مختلف تعاملات دیپلماتیک تاثیر میگذارند.”(نوابخش،۱۳۹۸: ۱۶۹)
افغانستان
افغانستان سرزمینی کوهستانی و محاط به خشکی با مساحت ۶۴۷۰۰۰ کیلومتر مربع دارای ۵۵۲۹ کیلومتر مرز بوده که با جمهوری اسلامی ایران نیز دارای ۹۳۶ کیلومتر مرز
مشترک در استانهای خراسان رضوی، جنوبی و سیستان و بلوچستان میباشد. تنها سند موجود در این رابطه با نام افغانستان برای اولین بار در موافقتنامه بین ایران وبریتانیا در سال
۱۸۰۱ میلادی مورد استفاده قرار گرفت. بدین ترتیب می توان احتمال داد که نام افغانستان توسط قدرت های خارجی برای مردم این کشور انتخاب شده است و نه توسط خود مردم این سرزمین.(موسوی،۱۳۹۶: ۲۵)
طالبان
طالبان در فاصله سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۱۲ میلادی از جنوب افغانستان ظهور نمودند. آنان گروهی از طللاب علوم دینی بودند که از افزایش ناامنی در سراسر افغانستان پس از فرو پاشی حکومت نجیب الله سوءاستفاده کردند.
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
در این شرایط که اوضاع مرزی تحت نظارت سازمان اطللاعات ارتش پاکستان (ISI) قرار داشت، خبر گزاری ها از عملیات پر سر و صدای تصرف یک شهر مرزی در جنوب قندهار و یک پایگاه مملو از اسلحه توسط گروه ناشناخته طالبان در ۱۲ اکتبر ۱۹۹۴ خبر دادند.
این گروه از قبیله پشتون درانی با سابقه حکومت ۲۵۰ ساله در افغانستان و خواستار بازگشت ظاهر شاه سابق بودند. رهبر آنان ملا عمر، یکی از مجاهدین سابق، بود و فرماندهان محلی، پاکستان را در ظهورشان دخیل می دانستند. یک هفته بعد، در بیستم
اکتبر، هیاتی از کارشناسان امور عمرانی و سفرای خارجی به سرپرستی بابر ، وزیر خارجه وقت پاکستان- که خود یک پشتون بود- در سفری به جنوب افغانستان، امکان برقراری بزرگراهی از کویته به هرات را بررسی می کردند. بابر قبلا رایزنی هایی با مقامات محلی
انجام داده بود. این هیات در خارج از قندهار توسط مجاهدین محلی و در اعتراض به حمایت پاکستان از گروه طالبان گروگان گرفته شد. از طرفی ملاقاتی در ۲۸ اکتبر بین رییس جمهور ترکمنستان و والی هرات با بوتو ، نخست وزیر وقت پاکستان، در عشق آباد صورت گرفته و
قرار بود در یک سفر آزمایشی، کاروانی تجاری شامل سی کامیون از پاکستان به عشق آباد رود. در ۲۹ اکتبر این کاروان نیز همراه دو فرمانده طالبان و یک افسر ISI به گروگان
مجاهدین در آمد. طالبان به در خواست پاکستان در یک حمله برق آسا گروگانگیران را فراری دادند و عصر همان روز قندهار را به تصرف در آوردند.
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
از آن پس طالبان به شهرت رسیدند و توانستند با برقراری عوارض بر کامیونها امنیت جنوب را تامین کنند. پیشروی های سریع آنان در شرق به چهار آسیاب و دروازه های کابل و در
غرب به فراه همراه با خرید فرماندهان محلی، نظم و امنیت را به این مناطق برگرداند. گروه کوچک آنان در این زمان به صورت یک جنبش قدرتمند، پر تحرک وسریع درآمده بود و تعجب همگان را بر می انگیخت.
“سخت گیریهای معروف آنان پس از تصرف هرات در سال ۱۹۹۵ نیز توجه همه را به خود جلب کرد. هنگامی که آنان در سال ۱۹۹۶ جلال آباد را در شرق افغانستان فتح و کابل را محاصره می کردند، سران مجاهدین همچنان به درگیری های خود در اطراف پایتخت، کابل،
و دسته بندی های تاکتیکی بر سر تصرف شهرها ادامه می دادند؛ در حالی که امنیت و نظم در قلمرو جنبش طالبان ب
بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
قیمت : تومان25,000