فروشگاه

توضیحات

بررسی رابطه بین هوش هیجانی و  گرایشات مذهبی

در این تحقیق بر آئیم تا تعریفی کامل از هوش هیجانی از نظر روانشناسان و همچنین نظر پیشوایان دینی را در مورد گرایشات مذهبی را ارائه داده و با مقایسه این دو مبحث تصویر روشن و شفافی از یک فرد که بر گرایشات مذهبی و هوشی هیجانی خود آگاه است بدهیم و این مطلب را بیان نماییم که میزانی که یک فرد هوش هیجانی دارد یا نمره ای که از هوش هیجانی دریافت می کند  درگرایش او به سمت مذهب تاثیر دارد. یقینا تعلیمات دینی برخود آگاهی فرد که از مباحث هوش هیجانی است. موثر می باشد هوش هیجانی یعنی توانایی حفظ انگیزه در مقابل ناملایمت های زندگی و استقامت داشتن در شرایط بحرانی و حفظ خونسردی و تنظیم حالات روحی و روانی به گونه ای که پریشانی خاطر تفکر فرد را خدشه ساز نکند. و امیداور باشد بهترین تصمیم را انتخاب می کنید به طور خلاصه مذهب برای سعادت انسانها آمده است. و ابزاری در جهت نیل به آرامش و سعادت و هوش هیجانی مجموعه ای از مهارتها و صفاتی است که در سرنوشت افراد اهمیت بسزایی دارد(شریفی، ۱۳۸۵).

در آخر بیان مسئله باید گفت: خصیصه ی جامع وهمه گیر یک شخصیت مذهبی عبارت است از ارتباط وآرامش او و برقراری رابطه ای دوستانه و مداراگرایانه او با دیگران و حل مسائل موجود در زندگی به نحوی مطلوب و تسلط کامل او بر حالات درونی و بیرونی خود. که این ویژگی ها از مباحث هوش هیجانی نیز به حساب می آید(محبتی، ۱۳۷۳).

 ۱۳۷صفحه فایل ورد (Word) فونت ۱۴منابع دارد

 

پس از پرداخت آنلاین میتوانید فایل کامل این پروژه را دانلود کنید

 

فهرست مطالب

فصل ا ول ……………………………………………………………….. ۱

۱-   مقدمه…………………………………………………………………. ۲

۲-   بیان مسئله …………………………………………………………. ۷

۳-   سوال…………………………………………………………………. ۷

۴-   اهمیت و ضرورت تحقیق……………………………………… ۷

۵-   اهداف پژوهش…………………………………………………… ۱۰

۶-   فرضیه های تحقیق……………………………………………… ۱۰

۷-   تعریف متغیرها …………………………………………………. ۱۱

فصل دوم……………………………………………………………….. ۱۳

۱-   تار یخچه  مذهب و سیر تحولات مذهبی………………… ۱۴

۲-    تعاریف مذ هب  و دینداری…………………………………. ۱۶

۳-   مفهوم پرورش مذهب………………………………………….. ۱۸

۴-   مذهب و درک عاطفی…………………………………………… ۱۹

۵-   انگیزش مذهبی…………………………………………………… ۲۱

۶-   صفات مذهبی…………………………………………………….. ۲۲

۷-   اعتقادات مذهبی………………………………………………….. ۲۳

۸-   مذهب عاملی برای حرکت عملی …………………………… ۲۴

۹-   مذهب یک عاملی برای تغذیه عواطف انسانی………….. ۲۶

مذهب یک عامل ثبات در برابر شوائد………………………… ۲۸

مذهب عاملی برای احیای روح وظیفه شناسی……………… ۲۹

آثار ایمان به خدا ……………………………………………………. ۲۹

عومل دلهره …………………………………………………………… ۳۰

شخصیت مذهبی……………………………………………………… ۳۱

نشانه هایی از انسان دارای مذهب…………………………….. ۳۳

مذهب حس چهارم روح انسان …………………………………. ۳۵

ارزش دین………………………………………………………………. ۳۶

انگیزه های گرایش مذهب…………………………………………. ۳۷

دین از نظر علمای اسلام و تشیع ……………………………… ۳۸

نظریه شهید استاد مطهری……………………………………….. ۴۳

نظر روان شناسان در مورد دین ……………………………… ۴۵

نظریه اریکسون………………………………………………………. ۴۷

نظریه کلبرگ ………………………………………………………….. ۴۹

تاریخچه هوش هیجانی ……………………………………………. ۵۰

مولفه های هوش هیجانی…………………………………………… ۵۲

الگوی هوش هیجانی…………………………………………………. ۵۳

فیزیولوژی هیجانی…………………………………………………… ۵۶

عوامل تشکیل دهنده هوش هیجانی…………………………….. ۵۸

آموزش هوش هیجانی………………………………………………. ۶۰

هفت ویژگی مهم هوش هیجانی………………………………….. ۶۴

مفاهیم توانایی ذهنی هوش هیجانی…………………………….. ۶۵

الگوی ترکیبی هوش هیجانی……………………………………… ۶۶

           الف )الگوی پنج شخصیتی هوش هیجانی بار- آن ۶۷

             ب ) مفاهیم ترکیبی هوش هیجانی بار-آن …….. ۶۹

۳۳- مفاهیم ترکیبی هوش هیجانی گلمن …………………….. ۷۳

۳۴- مدیریت هیجان ها ……………………………………………. ۷۴

۳۵- الگوی ژنج قسمتی بار-آن ………………………………… ۷۶

۳۶- نتایج یادگیری اجتماعی و هیجانی ……………………… ۷۷

۳۷- اهمیت هوش هیجانی در فرایند تفکر و یادگیری …… ۷۸

۳۸- هوش هیجانی در سلامن جسمانی………………………. ۷۹

۳۹- اهمیت هوش هیجانی در سلامت جسمانی……………. ۸۰

۴۰- اهمیت هوش هیجانی در کنترل جسمانی……………… ۸۰

۴۱- اهمیت هوش هیجانی در در روابط اجتماعی………… ۸۱

۴۲- نضریه جیمز لانگه……………………………………………. ۸۷

۴۳- نظریه کنون بارد………………………………………………. ۸۸

۴۴- نظریه ارزیابی شناختی در هیجان………………………. ۸۹

۴۵- نظریه ساکتر سینگر…………………………………………. ۹۰

۴۶- نظریه ژیوند هوش هیجانی………………………………… ۹۱

۴۷- نظریه ثیراندارک………………………………………………. ۹۲

۴۹- تحقیقات انجام شده در مورد هوش هیجانی و گرایشات مذهبی در داخل کشور     ۹۷

۵۰- در داخل کشور……………………………………………….. ۱۰۰

فصل سوم ……………………………………………………………. ۱۰۲

۱-   جامعه آماری…………………………………………………….. ۱۰۳

۲-   نمونه آماری……………………………………………………… ۱۰۳

۳-   روش نمونه گیری……………………………………………… ۱۰۳

۴-   روش اجرا و جمع آوری اطلاعات ………………………. ۱۰۴

۵-   طرح های پژوهشی…………………………………………….. ۱۰۵

۶-   روایی و اعتبار آزمون ………………………………………. ۱۰۶

۷-   روش گردآوری داده ها …………………………………….. ۱۱۰

۸-   پیش فرض های پژوهش…………………………………….. ۱۱۱

فصل چهارم ………………………………………………………….. ۱۱۲

تجزیه و تحلیل آماری……………………………………………… ۱۱۳

فصل پنجم ……………………………………………………………. ۱۱۹

محدودیت های تحقیق …………………………………………….. ۱۲۲

پیشنهادات ……………………………………………………………. ۱۲۳

بحث و تفسیر نتایج ……………………………………………….. ۱۲۴

ضمائم ………………………………………………………………….. ۱۲۶

منابع

 

سوال:

آیا بین هوش هیجانی و گرایشات مذهبی رابطه ای وجود دارد؟

اهمیت و ضرورت تحقیق:

هوش هیجانی یکی از مباحث مورد تحقیق در این پژوهش می باشد. هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران (خودشناسی و دگرشناسی) ارتباط با مردم و سازگاری فردی یا محیط پیرامون خویش پیوند دارد. به عبارت دیگر هوش غیر شناختی پیشرفتها و موفقیتهای فرد را میسر می کند. و سنجش و اندازه گیری آن به منزله ی اندازه گیری و سنجش توانایی های شخصی برای سازگاری با شرایط زندگی و ادامه حیات در جهان است(جلالی، ۱۳۸۱) می خواهیم در این پژوهش از مزایای هوش هیجانی و استفاده آن برای پیشرفت در عرصه های زندگی و افزایش ارتباطات و بالاخص ارتباط آن را با گرایش به مذهب نشان دهیم که آیا در صورت بالا بودن هوش هیجانی میزان گرایش به مذهب نیز بالا می رود؟

مذهب قدرت تحمل، آلام، رنجها و صدمات را می افزاید. و بدین ترتیب به بهبود ارتباطات فرد و سازگاری او با محیط اطرافش می انجامد امروزه در سطح جهانی با فرضیات و تئوریهای گوناگون ضد مذهبی مواجه هستیم. که شاهد حملات همه جانبه به مذهب می باشد که باید به آنها آگاهی پیدا کرده و آگاهانه برخورد شود(حکمت، سعید، ۱۳۸۰، ص۳۳).

امروزه هوش هیجانی و گرایش به مذهب به عنوان یکی از مفاهیم مورد توجه سازمان بهداشت جهانی است. که نقش آن ایجاد تحرک و هماهنگی در تحقیقات در مورد این دو موضوع در سطح جهانی است و سعی در آن دارد تا میزان تأثیر انگیزش و اعتقادات مذهبی و هوش هیجانی را مشخص نماید تا به این اثبات برسد که با ارتباط دادن انسان به منبع و سرچشمه مبتنی و استمداد قلبی از او بر قدرت وحی و روانی خود افزوده و نه تنها بر مشکلات کنونی غلبه کرد بلکه در گامی فراتر از پرتو ایمان به درگاه باری تعالی به پیشرفتهای شگرفی برسد که به راستی یاد خدا زیور قلبها است(آل یاسین، سید علی، ۱۳۷۴، ص ۳۲).

اهداف پژوهش:

هدف از تحقیق پیدا نمودن رابطه بین اعتقادات مذهبی و میزان هوش هیجانی می باشد که در این تحقیق فرض بر این است که بین اعتقادات مذهبی و هوش هیجانی رابطه وجود دارد که اگر فرض تحقیق به اثبات برسد می توان ادعا نمود که افرادی که دارای گرایش به مذهب هستند هوش هیجانی بالاتری نسبت به افرادی که این گرایش را ندارند هستند بنابراین این افراد موفق تر هستند و در این تحقیق سعی بر آشنا نمودن افراد با این حقیقت است که بهترین و مطمئن ترین و شاید کوتاهترین راه رسیدن به ارتباط موثر بهره گرفتن از توانایی ها و استعدادهای خود داشتن ایمان و اعتقاد به خدا و پیامبر و دین گرایشات مذهبی واقعی است.

فرضیه های پژوهش

بین گرایشات مذهبی و هوش هیجانی رابطه معناداری وجود دارد.

میزان هوش هیجانی در افراد با گرایشات مذهبی بالا بیشتر از میزان هوش هیجانی در افراد با گرایشات مذهبی پایین است.

متغیرهای مورد مطالعه:

با توجه به عنوان تحقیق که رابطه بین گرایشات مذهبی و هوش هیجانی می باشد اینگونه مشهود است که:

۱)     متغیر مستقل: گرایشات مذهبی فرد

۲)     متغیر وابسته: هوش هیجانی فرد هستند.

تعریف متغیرها

الف) تعریف نظری

هوش هیجانی: هوش هیجانی شامل ویژگی هایی مثل توانایی تهییج و برانگیختن خود، استقامت و پایداری در برابر شکست، از دست ندادن روحیه، وایس دانی افسردگی و ناامیدی در هنگام تفکر، همدلی و محبت و امید داشتن است. (گلمن، ۱۹۹۵/ ترجمه پارسا، ۱۳۸۰).

گرایشات مذهبی :عبارت است از سیستم فکری و عملی برای درک و فهم حقایق طبیعی جهان وراهی که انسان از روی حقیقت به موضوعی گرایش پیدا می کند(مدرسی، مطهری، ۱۳۶۸، ۱۳۷۲) گرایشات مذهبی داشتن ایمان و اعتقاد و یقیین قلبی به یکتایی خداوند و عمل به فرمان ها و دستورات دین تعریف شده است.

ب) تعریف عملیاتی:

برای اندازه گیری هوش هیجانی از تست هوش هیجانی پل که روایی و اعتبار آن ثابت شده است استفاده شد. که این آزمون مشتمل بر ۲۰ سوال می باشد و دارای دو گزینه ی بلی و خیر است. برای اندازه گیری اعتقاد مذهبی از تست اعتقاد مذهبی آلپورت استفاده شده است. که مشتمل بر ۲۸ سوال می باشد و دارای ۵ گزینه است که عبارتند از کاملا مخالفم، مخالفم، نظری ندارم، موافقم و کاملا موافقم.

 

فصل دوم

 

 

 

تاریخچه مذهب و سیر تحولات مذهبی

در حالیکه از مشاوره و خدمات روان درمانی و به طور کلی از علم روانشناسی چند دهه بیشتر نمی گذارد. مذهب تاریخچه ای به قدمت تاریخ بشر دارد. در واقع قدمت مذهب از علومی چون فلسفه و طب که از علومی مربوط به روانشناسی در یک چشم انداز یا دیدگاه مذهبی امری است . زیرا مفاهیمی از قبیل نوع دوستی، عشق، محبت و سازگاری از محورهای اساسی مذهب است بدون شک این مفاهیم از مفاهیم مهمی در علم روانشناسی و هوش هیجانی است. دلیل دیگر توجه مذهب به این علم این است که درمانهای انسانی گرایانه تا حدود زیادی به موضوعات مذهبی نزدیک است.(میرفس و تورن، ۱۹۹۸).

یونگ که یکی از بزرگان علم روانشناسی است برخی از رسوم مربوط به مذاهب بزرگ، عرفان، اسطوره شناسی، انسان شناسی و طالع بینی را مطرح کرده است. برخی از روان شناسان از اصول مذهب اقتباس نموده  و یک روان درمانی خاص را مطرح نموده اند که در آن شیوه ی درمان روان درمانی به عنوان یک بعد روحانی از اهمیت بسزایی برخوردار است (خدایاری، فرد، ۱۳۸۱).

استاد مطهری در بحث از فطرت گرایشهایی را بر انسان بر می شمارد که اولا با خود محوری قابل توجیه نیست ثانیا شکل انتخابی و آگاهانه نیز دارد یکی از این گرایشات عبارت است از:‌گرایش به عشق و پرستش بی تردید بعد پرسش و عبادت بر شیواترین شیوه در قالب مباحث نظری بیان شده است و تکالیف دقیق عملی ‍ژرفی را ارائه نموده است.

که زمینه سازنیل به معرفت کامل معرفی شده است(خدایاری فرد، ۱۳۸۱، ص ۹۳).علاوه بر آن چه ذکر شد پیوند علم و مذهب یکی از اساسی ترین موضوعاتی است که مشوق اصلی پیاژه در پرداختن به علم در معنای کلی و گسترده آن بوده است آنچه پیاژه در پرداختن به علم در معنای کلی و گسترده آن بوده است آنچه پیاژه در مورد پیوند علم و مذهب بیان نموده حاکی از آن است که او برای پیوند این دو نظریه علم کلی را مطرح کرده است که بدین گونه بتواند روابط درونی و بیرونی پدیده ها را توجیه نماید. وی بر خلاف نظریه تحصیلی که تنها بر روابط بیرونی می اندیشید.

و معتقد بود که روابط درونی موجب ظهور آثار خارجی و عامل تبیین کننده پدیده هاست. اساس روابط درونی در رشد شناختی انسان ارتباط بین کل و جزء است.کل به سبب کاملیت خود جزء را به سوی خود کشانده است و باید ارزش خود را به جزء تحمیل کند و جزء نیز به علت نقص خود به سمت کل های کاملتر حرکت نموده و مجذوب ارزش های کاملتر می گردد( لطیفیان و بشاش، ۱۳۸۰، ص ۱۲۴).

تعاریف مذهب (دین) ودینداری

۱-   زیگموند فروید مذهب را این گونه تعریف می کند: مذهب نیروی عظمی است که قویترین احساسات بشر را در اختیار دارد و بر هر تصمیمی حکمرانی می کند(صانعی، ۱۳۵۰).

۲-   ویلیام جیمز از مذهب این تعریف را ارائه می دهد: مذهب عبارت است از تجربه و احساس رویدادهایی که برای هر انسانی در عالم تنهایی به دور از هر گونه وابستگی روی می دهد و این تجربه برای هر انسانی حداقل یکبار روی می دهد و او اینگونه مذهب را تجربه می کند(خدایاری فرد، ۱۳۸۱، ص ۹۴).

۳-   منتسکو مذهب را بزرگترین و جامع ترین قوانین در اجتماع بشری قلمداد می کند(صانعی، ۱۳۵۰)

۴-   کارل گوستا یزدگ، مذهب را این گونه تعریف می کند: مذهب حالت از روح است و عبارت است از حالت مراقبت و تفکر و توجه دقیق به بعضی از عوامل موثر که شر عنوان قدرت قاهره را به آنها تعلق می دهد(یونگ، ترجمه روحانی، ۱۳۸۳، ص ۵).

۵-   یسترون معتقد است مذهب عبارت است از چیزی که در ما احساس پرستش نسبت به یک وجود برتر که ما آن را الهی می نامیم و آن را مقدس و قابل ستایش می دانیم (دیونگ، ترجمه روحانی، ص ۲۵۰).

۶-   تبسن، شون رادونیس، ۱۹۹۳، به نقل از ن‍ژاد ، ابوالهری و رمضانی ۱۳۷۶م دین را به صورت کنشی تعریف کرده اند به اعتقاد آنها دین یعنی آنچه ما به عنوان یک انسان انجام می دهیم تا شخصا پاسخ سوالاتی را که با آنها مواجه هستیم دریابیم و به کمک دین مسائل زندگی را بهتر حل می کنیم.

۷-   مذهب عبارت است از تأثرات، احساسات، رویدادهایی که برای هر انسانی به دور از هر تنهایی و فارغ  از همه وابستگی ها رخ می دهد به نحوی که انسان در می یابد که آنچه بین او و آنچه امر خدایی می نامد رابطه ای وجود دارد که این رابطه برای او کاملا ملموس است(جیمز، ۱۹۶۸، ترجمه قائمی، ۱۳۷۰)

۸-   دینداری به معنای متصف بودن به یک دین از تنهایی موجود یا ابزار سر سپردگی نسبت به دینی خاص می باشد بدین معنا که فرد خود را پیرو مذهبی خاص معرفی می نماید(نوابی نژاد، ابوالهری و رمضانی، ۱۳۷۶).

۹-   ویلیام جیمز علاوه بر اینکه مذهب را یک تجربه تلقی می نماید مذهب را یک هیجان منحصر به فرد نیز می داند(جیمز ۱۹۶۸، ترجمه قائمی، ۱۳۷۰)

۱۰-          در فرهنگ آکسفورد مذهب را چنین تعریف می کنند: مذهب عبارت است یک قدرت برتر نامرئی که بر سرنوشت انسان تسلط دارد واجب الطاعت است.(حسینی، ۱۳۸۰، ص ۲۰).

مفهوم پرورش مذهب:

پیامد مذهب در حقیقت مجموعه دگرگونی هایی است که در فکر عقیده فرد به منظور ایجاد نوع خاصی از عملکرد و رفتار که تکیه براصول مذهب دارد. به وجود می آید و به عنوان عامل مسلط بر زندگی فرد و بر تمام جوانب زندگی او خود نمایی می کند که این قانون و ضابطه بر هر ضابطه دیگری در زندگی فرد مسلط تر می باشد زیرا در جهان امروز که صنعت می توان گفت که فرد دارای وظایفی نسبت به جامعه است و او باید پایبند به تعهداتی خاص است. مگر زیگموند فروید معتقد نبود. که جامعه نیازی به مذهب ندارد. اما باید گفت در عصر ما که بیماری های روانی و نگرانی ها و اضطرابهای متعددی در آن جای دارد. و افراد ترس از برقرار نمودن رابطه با یکدیگر را دارند و از بین بردن نقاب چهره خود ترس و دلهره دارند ضوابط مذهبی بهترین داروی شفابخش و نجات دهنده فرد از نگرانی هاست وبه عقیده ی آدلرکه از تجارت ۳۰ ساله ی روانکاوی خود سخن می گفت: معتقد بود که کلیه ی بیماران روانی که حس مذهبی خود را باز یافتند درمان شوند(افروز، ۱۳۵۷).

مذهب و درک عاطفی

بر خلاف آنچه که روانشناسان و جامعه شناسان یک بعدی همچون زیگموند فروید و کمونیستها فکر می کنند. و برای انسان چیزی خارج از جسم و نیازهای جسم قائل نیستند برخی دیگر معتقدند که همان طور که انسان از نظر جسم ۴ بعدی است روح او نیز حداقل۴ بعد را دارد:

۱-   حسن راستی یا حقیقت جویی که سرچشمه انواع علوم و دانشها و انگیزه و کنجکاوی است و این حس برای انسان تلاشی رادرجهت شناخت جهان هستی و پدیده های گوناگون ایجاد می کند.

۲-   حس زیبایی: علاقه ی انسان به هنرهای اصیل واقعی، زیباییها  و ذوقیات و کششی در درون خود به این هنرها و امور حس می کند.مسلما این حالت فرد یک عامل اقتصادی ندارد بلکه علتی فراترداردمثلا لذتی که انسان با شنیدن یک قطعه شعر جالب می برد یا با دیدن یک نمایش زیبا یا بوییدن یک شاخه ی گل، این لذت و حالت هوش با عامل اقتصادی ربطی ندارد بلکه این نیاز یک کشش روحی است که دلیلی بر اصالت این حس و تأثیر آن در پیدایش بخش عظیمی از پدیده های صنعتی و اجتماعی است و همچنین رونق اقتصادی شده است.

۳-   حس نیکی: کسیت که در درون خود کششی هر چند ضعیف به سوی مفاهیمی چون:‌عدالت، وجدان و فداکاری را احساس نکند حتی اگر این فرد مربوط به انسانهایی باشد که هزاران سال قبل در کراتی دیگر می زیستند عشق و علاقه و احترام به یک قهرمان یا یک فرد عادی مسلماً دلیل اقتصادی ندارد بلکه احساس اصیلی است که در درون بشر ریشه دوانده و همانند یک بعد جسمانی جزئی از ما شده است و حتما انسانهایی که بعد از ما نیز خواهند زیست این حس زیبا را درک خواهند کرد و همچون ما این حس را مقدس می دانند.

۴-   حس مذهبی: ایمان به یک مبدأ متعالی و قابل پرستش و نیایش که از اعماق درون روان ادمی سرایت کرده باشد. حتی می توان گفت که انسان در طول تاریخ بسیار نشان داده است که به خاطروجود چنین حسی و قواست آن زندگی خود را فدای این حس کرده اند برای جاودان ماندن این حس(آیت الله مکرم شیرازی، ۱۳۶۸)

انگیزش مذهبی:

انگیزش مذهبی گرایش و نیروی درونی است که ارگانیسم را به سوی هدفی خاص هدایت می کند مذهب در علم وا‍‍ژه شناسی به معنای Religio آمده است. که به معنای پیوند می باشد بنابراین مذهب پیوندی است بشری و معنوی که وظیفه ی آن متحد ساختن ابناء بشرو آیین های خود در یک اعتقاد واحد است که برخی این نیاز عمیق همگانی را متحملاً‌از احساس ناتوانی آدمی درکائنات و از تمایل او به امنیت سرچشمه می گیرد بنابراین ایمان مذهبی پاسخ واکنشی است که در مقابل تزلزل و نا اطمینانی حیات که فرد توانایی برقرار رابطه با پدیده های اطراف خود را به نحو احسن را گذارد و این واکنش دلیلی است برای وجود آمدن مذهب (رزم آزماه، ۱۳۷۰)

 

صفات مذهبی:

صفات فکری  یا عقیدتی است که مربوط به موضع گیری فلسفی فرد در رابطه با نظم پدیده های هستی است از دیدگاه اسلام بیان شده است که جدایی و مرزی بین صفات روانی  واعتقادات مذهبی وجود ندارد صفات مذهبی به تعداد معینی از  صفات محدود نمی شود بلکه تمامی اوامر و نواهی را در تمام سطوح زندگی بشر شامل می شود مانند اعتقاداتی که در دین اسلام در مورد مفاهیمی چون واجب و مستحب و مکروه وجود دارد که این مفاهیم در تمام زندگی فرد جریان دارد. مادامی که سلامت  وبهنجاری یک اعتقاد مذهبی حاصل نشود سلامت روانی هم حاصل نخواهد شد و این گونه به نظر می رسد که فرد از نظر ابزار هیجانات و احساسات خود نیز در شرایط ایده آلی نیست. اعتقاد ما بر این است که اعتقادات مذهبی در حل مسائل و بحران های عاطفی موجب بهبود روابط میان فردی در میان افراد بشر می شود و به دلیل جامعیت و کامل بودن یک مذهب آسمانی چون اسلام بسیاری از مشکلات و سردرگمی های انسان عصر مرتفع خواهد گردید. بسیاری از دانشمندان غربی استفاده از شیوه ها و الگوهای مذهبی و توجه به اعتقادات و انجام امور معنوی از قبیل نماز، روزه، حج و غیره را وسیله ای مطمئن برای جلوگیری از انحطاط و سردرگمی در دنیای امروز می دانند(آیت الله مکارم شیرازی، ۱۳۶۸).

اعتقادات مذهبی:

اعتقاد مذهبی جریان اجتماعی است که در طول تاریخ تمدن انسان در بستر زمان جاری بوده است مدارک باستانی نشان می دهند که هیچ وقت بشر بدون مذهب نبوده است بنابراین اگر بگوییم مذهب خط و سرلوحه زندگی انسان خلاف نگته ایم در تعریف از اعتقادات مذهبی باید گفت: تعهد و پایبندی یک جامعه ی مذهبی به استانداردها و موازین اخلاقی به گونه ای که زندگی یک عده از افراد معین را هدایت می کند و هدف آن رسیدن به کمال و آرامش و امنیت می باشد. بدین منظور استانداردها و موازینی که وضع شده است مقدس و الهی به حساب می آید.

 

مذهب عاملی برای حرکت عملی

جهان بینی مذهبی به پیروان خود تعلیم می دهد که عالم هستی آن چنان نظام حساب شده ای دارد که اگر پرکاهی از آن کم یا به آن اضافه شود کمبود و نقص در آن بسیار آشکار و قابل مشاهده خواهد بود.

در حقیقت چیزی در آن یافت نمی شود که از قانون عمومی احسن بر کنار باشد این تعلیمات به پیروانش آموزش می دهد که: آفریدگار جهان دارای علم و قدرت بی انتهایی است و آفرینش جهان از آن سرچشمه گرفته وسیراب شده است.

کسی که دارای چنین جهان بینی است خود را ملزم می داند که در هر امور و هر موجودی از این جهان به عنوان محصول یک علم و قدرت بزرگ بیندیشد و به هیچ حد و مرزی در این زمینه قانع نشود. چرا که علم ماهر چه باشد محدود و این نظام نتیجه علم نامحدود است و به این ترتیب شعله عشق به علم و دانش را تا مرحله  بی نهایت از وجود دا و زنده نگاه می دارد. در حالی که یک فرد ماتریالیست برای خود الزامی نمی بیند که همه موجودات و امور جهان را حساب شده بپندارد و اسرار آمیز و دارای نظام زیرا همگی را مولود مبرایی که فاقد علم و دانش است. می داند گفتار معروف انشتین یکی از معروف ترین دانشمندان معاصر که می گوید: در میان مغزهای متفکر جهان کسی را نمی توان پیدا کرد که با کمال دارای یک ایمان مذهبی نباشد. ایمان بر یک متقن که از عقل کلی سرچشمه گرفته و همین ایمان است که در تلاشهای خستگی ناپذیر به آنان توان می دهد و الزام می کند که همواره برای کشف قوانین و روابط منظم پدیده های جهان باید کوشیدو اندیشید.

مذهب عاملی برای تعذیه عواطف انسانی

افزایش آمار جنایات همگام با غلبه روح، ما دیگری و قساوتهایی که از انسان های متمدن عصر ما سر می زند انسانهایی که به خاطر منافع خویش از هیچ گونه جنایاتی باک نداشته  و حتی نمی بینیم طبقه فاصله و افراد متفکر جهان متمدن امروز نیز در مسیر زشت ترین اعمال خشونت آمیز قدرتهای بزرگ جهان گام بر می دارند، اینها روشنگر وضع دردناکی است که از تحلیل رفتن عواطف انسانی، دامنگیر اجتماعات انسانی شده است. ما در دستورات مذهبی و حتی در زمینه جنگها مطالبی را می بینیم که هیچ یک از آنها در جهان امروز که پیوندهایش که شکل مادی به خود گرفته است رعایت نمی شود، اصولا در ما دیگری عاطفه انسان، حمایت از مظلوم، ایثار، فداکاری و…. اینها مفهومی ندارد و مهلت پرداختن به ……………………………..

 

مولفه های هوش هیجانی

هوش هیجانی از دو مولفه تشکیل شده است : بینش روانی فردی – و استعداد فطری همدلی تشکیل شده است.

مولفه پیش روانی-فردی در همه موقعیتها و به طور حتم در تمامی مراحل حل مسئله –تصمیم گیری و یا انجام تکالیف یادگیری از اهمیت شایانی برخوردار است.

مولفه استعداد فطری همدلی هنگامیکه به انجام وظیفه ای و یا موقعیت خاصی در رابطه بادیگران ضرورت می یابد، شکلی نیست در چنین موقعیتی رابطه ای خاص و متقابل میان فرد وجود ابراز همدلی حتی در صورت عدم حضور فیزیکی دیگران می تواند ضروری و حساس باشد مولفه های مفهوم هوش هیجانی ثابت می کند که اندازه های هوشبهر به تنهایی نمی تواند بیشتر متغیرهایی متناوب فردی را در موقعیت های زندگی توضیح دهند. در صورتی که هوش هیجانی می تواند عاملی مهم وموثر در موفقیت زندگی فرد باشند.(رزنبرگ ۱۹۹۲/ ترجمه صیامی ۱۳۷۷)

الگوی هوش هیجانی

از نظر مایروسالوی (۱۹۹۷) حوزه هوش هیجانی شامل چهار جنبه یا= است.

  1. ادراک و ارزیابی هیجانی: شامل تشخیص درون داد کلامی و درون داد غیرکلامی از نظر هیجان است. هوش هیجانی بدون توانشهای دیگر در این شاخه غیرممکن است (گلمن ۱۹۹۵/ ترجمه پارسا) اگر هر بار که احساسهای ناخوشایند ظاهر می شود و به آنها توجهی نشود کمتر درباره آنها شناخت حاصل می شود . دریک هیجانی شامل توجه و کشف و ثبت پیام های هیجانی است.این پیام ها در حالت چهره و لحن صدای فرد آشکار می شود . به عنوان مثال کسی که حالت زودگذر ترس را چهره ی فرد دیگری آشکار را تشخیص می دهد بیش از که چنین حالت و هیجانی را در چهره فرد تشخیص می دهد از درک هیجانات دیگران بیشتر آگاه می باشد (مایروسالووی ۱۹۹۰/ ترجمه تهامی منفرد ۱۳۸۰)
  2. درون سازی (شبیه سازی) هیجان در اندیشه

به کاربرد هیجانها به عنوان بخشی از برداشتهای شناختی مانند خلاقیت و حل مسائل می پردازد هیجانها سازمان پیچیده و ریزمجموعه های مختلف روان شناختی، فیزیولوژیکی، تجربی، شناختی و انگیزشی هستند. هیجانها به عنوان احساسهای درک شده مانند زمانی که فرد با خود می اندیشد کرللا آن ناراحت هستم یا به عنوان شاخص های تغییر یافته و از نظام شناختی می شود. در واقع این شاخه (درون سازی هیجانها در فکر) یا چگونگی تاثیرهای هیجانی بر نظام شناختی را تحت کنترل قرار می دهد . همچنین می توانند به حل بهترین مسائل، استدلال، تصمیم گیری و کوششهای خلاق نیز بیانجامد.(مایروسالووی ۱۹۹۰/ ترجمه تهامی منفرد ۱۳۸۰)

هیجانها می تواند نظام شناختی را برای توجه به نکته های مهمی در اولئیت قرار دهند . (ماندلر ۱۹۷۵ ، سیمون ۱۹۸۲ ، به نقل از سولسو ۱۹۷۹/ ترجمه ماهر ۱۳۷۲)

همچنین هیجانها شناختها را نیز تغییر می دهد. زمانیکه فرد خوشحال است هیجانها ، شناختها را مثبت ارزیابی می کند و زمانیکه ناراحت می باشد ارزیابی او از شناختها نیز منفی می باشد (سیلگر و سالووی ۱۹۹۸/ ترجمه تهامی منفرد ۱۳۸۰)

این تغییر هیجانها نظام شناختی فرد را وادار می سازد از زاویه های متفاوت به اطراف بنگرد. مزیت چنین تناوبهای فکری کاملاً مشهود است. هنگامی که یک عقیده از مشکوک بودن به قابل اعتماد بودن تغییر می یابد. فرد می تواند نکته های چندمزیتی را ارزیابی نموده و درباره مسائل عمیقتر با خلاقیت بیشتر بیندشید (مایر وهنسون ۱۹۹۵ ، به نقل از مایرو وسالوی ۱۹۹۷/ ترجمه تهامی منفرد ۱۳۸۰)

این کار چنان موثر است که احتمالا افراد باتوانشهای مختلف را به سوی خلاقیت بیشتر سوق می دهد (گوردون و مجسون ۱۹۹۰ ، به نقل از مایروسالوی ۱۹۹۷)

  1. درک فهم هیجان ها

منظور هیجانهایی که شامل طی کردن مراحل شناختی هیجان، یعنی بینش و دانش مربوط به احساسهای خود و دیگران است (سالووی و مایر ۱۹۹۰/ ترجمه تهامی منفرد ۱۳۸۰) فردی که از لحاظ هیجانی با هوش است. تشخیص می دهد که از چه عباراتی برای توصیف حالات هیجانی خود استفاده کند (ارتانی، کلر، کالینز ۱۹۸۸ به نقل از مایرسالووی ۱۹۹۰/ ترجمه تهامی منفرد ۱۳۸۲)

شخصی که قادر به درک هیجانات خود است می تواندمعانی چگونگی ترکیب احساسات و طریقه پیشرفت هیجانات را در زمان معین دریابد (مایروسالووی ۱۹۹۷/ ترجمه تهامی منفرد ۱۳۸۲)

  1. مدیریت و تنظیم هیجان

مدیریت وتنظیم هیجان همان تنظیم هیجانات خود در برخورد و داشتن رابطه با دیگران است .(گلمن ۱۹۹۵/ ترجمه پارسا۱۳۸۰)

فیزیولوژی هوش هیجانی

وقتی ما برانگیخته، وحشت زده یا خشمگین هستیم بعضی از رویدادها که در درون ما رخ می دهد را احساس می کنیم اما مطمئناً از همه آنها که رخ می دهد آگاه نیستیم. آمیگدال متخصص در امور احساس و هیجان است. اگر آمیگدال را از مغز جدا کنیم نتیجه آن عدم توانایی کامل در بخش اهمیت عاطفی وقایع است . این وضعیت در برخی مواقع نابینایی تصادفی نامیده می شود (گلمن ،۱۹۹۸).

ساختار عصبی مرکزی (سی، ان، اس) زیرقشری و فشرمخ در فیزیولژی هیجان نقش مهمی دارند. مهمترین ساختار زیرقشری درگیر در هیجان، هیپوتالاموس است این ساختار کوچک اثرات عمیق روی رفتارها دارد تالاموس در هیجان نقش بسزایی دارد (نعمتی ، ۱۳۸۴)

درگیری تالاموس در هیجانها بسیار پیچیده است. قشرمخ خصوصا آن قسمت های که با نواحی زیر……………………

 

 

……………………….

 

 

 

 

جامعه آماری

 جامعه آماری این پژوهش  عبارتند از کلیه افراد  با دامنه سنی ۵۰-۲۰ سال

نمونه آماری :

نمونه آ ماری که مطالعه روی آن   صورت گرفته است  شامل ۵۰ نفر می باشد که ۲۵ نفر از آنان  زنان و۲۵ نفر از آنان را مردان تشکیل می دهند .

روش نمونه گیری :

 روش نمونه گیری از نوع تصادفی می باشد  .

روش اجراء وجمع آوری اطلاعات

پس از انتخاب نمونه ها اجرای پرسشنامه ها انجام می گردد برای پاسخ بر پرسشنامه  ها راهنمایی  چنین  خواهد بود :

این پرسشنامه ها دارای جملاتی است که شما پاسخ دادن به آنها احساس

بررسی رابطه بین هوش هیجانی و گرایشات مذهبی

0 نقد و بررسی
وضعیت کالا : موجود است.
شناسه محصول : 1798

قیمت : تومان98,000