فروشگاه

توضیحات

سبک امپرسیونیسم

چکیده

این پروژه تهیه شده طبق ۳ فصل مشخص و در آخر نتیجه گیری که در فصل اول به بررسی سبک هنری امپرسیونیسم در فصل دوم به بررسی سبک هنری نئوامپرسیونیسم  و در فصل سوم به زندگینامه ۲ نقاش بزرگ  سبک امپرسیونیسم ( پل سزان ,  و نسان ونگوگ )پرداختهاست. سبک دریافتگری یا امپرسیونیسم شیوه هنری گروه بزرگی از نگارگران آزاداندیش و نوآور فرانسه در نیمه دوم سده نوزدهم بود که بزودی جهانگیر شد. این شیوه مبتنی است بر نشان دادن دریافت و برداشت مستقیم هنرمند از دیده‌های زودگذر با به کار بردن لخته رنگ‌های تجزیه شده و تابناک برای نمایش لرزش‌های نور خورشید. در این روش اصول مکتبی طراحی دقیق و سایه روشن کاری و ژرفانمایی (پرسپکتیو) فنی و ترکیب بندی متعادل و معمارانه رعایت نمی‌شود.

شیوه دریافتگری به عنوان انجمنی خصوصی از سوی گروهی از هنرمندان ساکن پاریس آغاز شد و این انجمن در سال۱۸۷۴ به نمایش همگانی آثار خود پرداخت. نام این جنبش از نام یک نقاشی از کلود مونه به نام دریافتی از طلوع آفتاب (به فرانسوی: Impression, soleil levant) گرفته شده‌است. نام امپرسیونیسم را نقادی به نام لویی لِروی در یک نقد هجوآمیز ساخت. دریافتگری همچنین نام نهضتی در موسیقی است.در این سبک نقاشان از ضربات «شکسته» و کوتاه قلم مو اغشته به رنگهای خالص و نامخلوط به جای ترکیب‌های ظریف رنگها استفاده می‌کنند. مثلا، به جای ترکیب رنگهای ابی و زرد برای تولید سبز انها دو رنگ ابی و زرد را مخلوط نشده بروی بوم قرار می‌دهند تا رنگها «حس» رنگ سبز را در نظر بیننده به وجود بیاورد. انها در نقاشی صحنه‌های زندگی مدرن در عوض جزئیات، تأثیرات کلی واضح را نشان می‌دهند

 

۵۵ صفحه فونت ۱۶ فایل ورد منابع  فارسی و انگلیسی دارد قیمت:

 

پس از پرداخت آنلاین میتوانید فایل کامل این پروژه را دانلود کنید

 اگر مطلب مورد نظر خود را در این سایت پیدا نکردید میتوانید از قسمت سفارش پروژه جدید کار تحقیقی خود را به ما سفارش دهید

 

 

مقدمه

از پانزدهم آوریل تا پانزدهم مه سال ۱۸۷۴، گروهی از نقاشان جوان و مستقل فرانسوی: مونهMONET(1)، رنوار((Renoir (2)، پیسارو(PISSARRO)(3) ، سیسلی( Sisley)(4) ، سزان((cezanne (5) ، دگا(DEGA)(6) ، گیومن(GiYoMeN) (7) ، برت موریزو(  (Bert(8) ، که یک انجمن بی نام تشکیل داده بودند، در محلی سوای سالن رسمی، یعنی در استودیوی عکاسی نادارNadar نمایشگاهی برپا داشتند. نمایشگاه غوغایی به پا کرد و روزنامه نگاری به نام  لورواLeroy پس از مشاهده ی تابلویی از مونه به نام «تأثیر، طلوع آفتاب» در مجله ای به طعنه نمایش دهندگان را تأثیر گرایان امپرسیونیست خواند.

این نام که توسط خود نقاشان پذیرفته گشت، بسیار متداول گشت و در سراسر جهان مورد استفاده قرار گرفت. اما، معنای این اصطلاح در ابهام باقی ماند.

امپرسیونیسم نظری منتقدان، جایگزین امپرسیونیسم خودروی ِ نقاشان شد و این اندیشه ی زنده به اصولی ثابت مبدل گشت. سپس واکنش های پی در پی بر علیه امپرسیونیسم سریعاً حدود و قلمروی آن را تثبیت کرد و مجال گسترش را از آن گرفت. بنابراین بازستاندن اقلیم واقعی آن و تشخیص حدود و حیطه ی این نهضت که بدعتی در دید و حساسیت نوین پدید آورد، بسیار مشکل است. امپرسیونیسم هنرمندان نامتشابه بسیاری را متحد کرد. هر یک از آنها آزادانه و بنابر نبوغ خویش، خود را از اصول متشکله ی امپرسیونیسم انباشتند و کمال بخشیدند. نقاشان امپرسیونیسم عموماً بین سال های ۱۸۳۰ تا ۱۸۴۱ متولد شدند: پیسارو – مسن ترین آنها – در ۱۸۳۰، مانه (۹) در ۱۸۳۲، دگا در ۱۸۳۴، سزان  و سیسلی در ۱۸۳۹، مونه در ۱۸۴۰، رنوار بازیل ، گیومن و برت موریزو به سال ۱۸۴۱٫ این بدعت گذاران جوان در حدود سال ۱۸۶۰ از نقاط مختلف به پاریس آمدند و گردهم جمع شدند. پیسارو، سزان، گیومن، در آکادمی سویس و مونه، رنوار، بازیل و سیسلی در آتلیه ی گلیر یکدیگر را ملاقات کردند اما در نهایت، آنان به جنگل فونتن بلو روی آوردند و در آنجا با شیوه ی ناتورالیستی مکتب بار بیزون به نقاشی پرداختند.

از آنجا به حوالی مصب رودسن و سواحل دریای مانش که بین سال های ۱۸۶۰ تا ۱۸۷۰ مهد امپرسیونیسم گردید، کوچ کردند. در آن فضای مملو از آب و روشنایی بود که مونه در مجاورت بودین (۱۸۹۸-۱۸۲۴)(۱۳)  و ژونکن (۱۸۹۱-۱۸۱۹)(۱۴)  شیوه ای را در نقاشی ارایه داد که بسیار سیال، اثیری و رنگ آگین بود. پبسارو و سیسلی همچنان باکوروCorotصمیمی ماندند. سزان و دگا، یکی زیر نفوذ رومانتی سیسم و دیگری تحت استیلای کلاسی سیسم، هنوز سهمی در مرحله ی ابتدای امپرسیونیسم نداشتند. مانه به علت نوگرایی موضوعات در سال ۱۸۶۳پرچمدار مکتب نویی شد که پیشروان آن در کافه ی گره بوا یکدیگر را ملاقات می کردند. در سال ۱۸۶۹، مونه و رنوار که فیگورها و کمپوزیسیون های هوای آزادشان ملهم از کوربه Courbet بود، در بوژیوال (دهکده ی کوچک کنارسن) بارانداز خوش منظره ی گره نور را نقاشی می کردند. در آنجا همه چیز از قایق ها تا لباس های رنگین پرزرق و برق در آمیزشی بیقرار بود و از میان شاخ و برگ ها هزاران بازتاب اشعه ی خورشید در سطح مواج رودخانه می شکست. کوشش برای القای تحرک و سرور این چشم انداز که پیوسته آنها را برمی انگیخت، موجب کشف بـِلا اراده ای اصول تکنیکی ی امپرسیونیسم شد: تقسیم سایه ها و درخشش ناثابت لکه های رنگ، دید جدیدی به وجود آورد که نه از یک تئوری، بلکه از مشاهده ی بی درنگ انعکاس نورخورشید در کناره های رود سن ناشی می شد. بلاشک سبک این نقاشان، هنوز به وحدت نرسیده بود و تا سال ۱۸۷۳ شیوه ی کاملاً آگاهانه یی نبود، ولی تازگی ی این کارهای اولیه را هرگز نباید نادیده انگاشت. جنگ بین فرانسه و آلمان در سال ۱۸۷۰، این گروه را درست هنگامی که تجربیاتشان در شرف شکل گرفتن بود، پراکنده ساخت. مانه، رنوار، دگا و بازیل  به جنگ احضار شدند. بازیل در جنگ «بون لا رولاند» کشته شد. مونه، پیسارو و سیسلی به لندن پناه بردند و در آنجا توسط دوبینی به «دوران  روئل» – فروشنده ی تابلو – که بعدها مدافع اصلی آنها شد، معرفی گشتند. کشف ترنر و کنستبل ، تکامل تکنیکی آنها را تسریع کرد. در سال ۱۸۷۲، مونه در آرژانتوی، نزدیک پاریس، و پیسارو در پونتواز به شیوه ی جدیدی از منظره سازی در هوای آزاد پرداختند. کار مونه که در مقیاسی وسیع و جهانی، شیفته ی جادوی آب و صُـوَر فریبنده ی نور بود، رنوار، سیسلی و مانه را مجذوب خود کرد. کار پیسارو ناشی از کیفیتی زمینی و روستایی، با تأکید بیشتری در ارزش های ساختی، در سزان و گیومن اثر گذاشت. به سال ۱۸۷۳، با تغییر روش مانه، سزان و تا حدودی دگا و تمایل آنها به رنگ های روشن، سبک امپرسیونیسم گسترش یافت و مفهوم کلی تری پیدا کرد. ضربات کوچک قلم که تا به حال برای ارائه ی انعکاس ها در آب استفاده می گردید، اکنون در درختان، خانه ها، آسمان، تپه ها و تمام عناصر منظره، به کار گرفته شد. رنگ ها به طور سیستماتیک روشن تر و سایه ها نیز رنگ آمیزی شدند. رنگ های مرتبط کننده ی خاکستری و قهوه یی مورد استفادهکورو، به رنگ های خالص طیف نور که بنابر قانون رنگ های مکمل به  طور هماهنگ و یا متضاد به کار می رفت، تبدیل گردید. ارتباط و پیوستگی دید، تشدید و ارتعاش نور را به عنوان اصلی عمده وارد وحدت آگاهانه ی تکنیکی خویش کردند. و در نتیجه به علت صرف نظر کردن از خطوط پیرامون و طرح ریزی و سایه زدن اشیاء و نیز به علت عدم پرداخت به جزئیات غیر صریح و کمپوزیسیون کلی ابقا کننده ی نیرومندی طرح، و به دلیل نمود ناکامل و ناتمام آثار، خشم معاصرین برانگیخته شد. منتقدی به نام «آرمان سیلوستر» تفاوت باریک بینانه ای بین سه نقاش قایل شد: مونه ماهرترین و جسورترین، سیسلی موزون ترین و ترسوترین، پیسارو صادق ترین و طبیعی ترین. در سال ۱۸۷۴، به استثنای مانه که به سالن رسمی وفادار ماند، کلیه ی نقاشان گروه در معرض توهین و شماتت عامه قرار گرفتند. تا سال ۱۸۷۶، هفت نمایشگاه مشترک برگزار شد. در همین سال دورانتی نویسنده و منتقد هنری، کتاب نقاشی نو را – که عنوانی در خور توجه است – انتشار داد و جهت گیری نقاشان جوان را زیرکانه تجزیه و تحلیل کرد……

نتیجه گیری

هنگامی که بحث «هنر مدرن» پیش می‌آید، اکثر افراد نوعی از هنر را در نظر مجسم می‌کنند که به کل از سنت‌های گذشته بریده و آثاری را عرضه می‌کند که هیچ هنرمندی در گذشته حتی تصوری از آن‌ها نداشته است. تعدادی از منتقدان آثار هنری طرفدار تحول و پیشروی‌اند و معتقدند که هنر نیز باید مانند همه‌ی عناصر دیگر پا به پای زمان حرکت کرده و تغییر کند. عده‌ای دیگر پایبند بودن به سنت‌های گذشته را اصل اساسی هنر و خلق آثار هنری دانسته و معتقدند که هنر مدرن از پایه و اساس اشتباه است. اما مسأله این‌جاست که ارزیابی هنر مدرن به این سادگی‌ها نیست، چراکه این هنر مانند هنرهای گذشته در پاسخ و واکنش به پاره‌ای از مسائل پا به عرصه‌ی وجود نهاده و در بسیاری از موارد جایگاه خاص خودش را در جوامع یافته است. به‌عنوان مثال، معماری مدرن آهسته آهسته سر برآورد و در مقابل همه‌ی سرزنش‌ها و تحقیرهایی که متوجه‌اش بود، ایستادگی کرد، و اصول آن اکنون چنان ریشه‌های استواری یافته است که امروز دیگر کم‌تر کسی در پی زیر سؤال بردن آن‌هاست. ظهور جنبش «امپرسیونیسم» نیز بسیار جالب و آموزنده است. نقاشی‌های امپرسیونیستی امروزه بیش از هر زمان دیگری دوست‌داشتنی و تحسین‌برانگیز هستند درحالی‌که در دهه‌های ۱۸۷۰ و ۱۸۸۰، تقریباً همه، آن‌ها را تحقیر می‌کردند، مسأله‌ای که امروزه برای ما کاملاً عادی شده و با آن کنار آمده‌ایم این است که از آغاز ظهور هنر مدرن به این سو، همواره چنین بوده که هنری ابتدا تحقیر و تخطئه گردد و سپس تحسین و تمجید را به دنبال داشته باشد. (سرزنش‌هایی که متوجه‌ی هنر اندی وارهل شد، انتقاداتی که به هنر آبستره وارد بود، مخالفت‌هایی که با هنرمندان اُپ‌آرت می‌شد و…) ولی با وجود این واقعیت‌ها در مورد امپرسیونیسم وضع تا حدی فرق می‌کند، زیرا فهم نقاشی‌هایی که به این سبک خلق می‌شد، بسیار دشوار بود، گویی در آن‌ها نه طرحی وجود داشت، نه کمپوزیسیون و نه راهی برای این‌که مخاطب بداند چه چیزی را باید تحسین کند، تا چه رسد به این‌که بداند درباره‌ی چه چیزی باید فکر کند. ظاهر نقاشی‌ها طوری بود که بیننده هیچ موضوع و محتوایی را در آن‌ها تشخیص نمی‌داد، شاید اگر تماشاگری حوصله می‌کرد……………………..

بلافاصله بعد از پرداخت موفق میتوانید فایل کامل این پروژه را با سرعت و امنیت دانلود کنید

قیمت اختصاصی و استثنایی این پروژه در پایان نامه دات کام : تنها , تومان

 

نقد وبررسی

نقد بررسی یافت نشد...

اولین نفر باشید که نقد و بررسی ارسال میکنید... “سبک امپرسیونیسم”

سبک امپرسیونیسم

0 نقد و بررسی
وضعیت کالا : موجود است.
شناسه محصول : 952

قیمت : تومان90,000