فروشگاه

توضیحات

مقایسه کتاب معانی زیباشناسی سخن پارسی کزازی با کتاب معانی سیروس شمیسا

 

واژه های اشاره در فارسی «این» و «آن» است، این و آن زمانی به کار برده می شود که بخواهند به چیزی نزدیک یا دور اشاره کنند. شناختگی به نهاد

هنگامی رفتاری ادبی است و ارزش زیباشناختی دارد که نهاد حی نباشد در این گونه از شناختگی نهاد جز آن نیست که آن چه را که پیراسته و ذهنی است و به حس در نمی آید بدین شیوه، پیکرینه و دیداری و حسّی

می انگارند؛ از آنجا که ساختار ذهنی آدمی و خرد او برآمده و پرورده از یافته ها

و آزموده های حسّی است. بدین سان می توان، شناخت و دریافتی روشنتر و آسانتر از آن چه ذهنی و عقلی به سخن دوست داد.

 

۷۰ صفحه فایل ورد (Word) فونت ۱۴

 

پس از پرداخت آنلاین میتوانید فایل کامل این پروژه را دانلود کنید

مقایسه کتاب معانی زیباشناسی سخن پارسی کزازی با کتاب معانی سیروس شمیسا
مقایسه کتاب معانی زیباشناسی سخن پارسی کزازی با کتاب معانی سیروس شمیسا

 

 

 

الف: برای نشان دادن نهاد به آشکارترین شیوه: با اشاره می توان هرچه بیش نهاد

را برجسته گردانید و نگاهِ هوش سخن دوست را بدان درکشیده، و آن را فراپیش وی آورد.

این چه استغناست، یا رب! و این چه قادر حکمت است؟

کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست.

ب: نکوهش نهان از کانایی شنونده: گاه شناخته آوردن نهاد به اشاره از آن روی است

که سخنور می خواهد بدین سان، به کنایه، نادانی و کودنی شنوده را فرایاد آورد و او را نبکوهد؛ شنونده ای که چنان چندان با هوش و تیزویر نیست که بتواند جز پدیده های حسّی را دریابد.

این است همان صفّه کز هیبت او بُردی بر شیر فلک حمله شیرین شادروان:

او کسی است که به نادانی، از پیام نهفته در این ویرانه ها ناآگاه است. نمی داند آن صفه فروریخته چه صفه ای است.

پ: بزرگداشت و خوارداشت نهاد به نزدیکی و دوری: رفتار هنری در شناختگی نهاد به اشاره را می توان از دید فراگیر در دو کاربرد گنجانید:

.بزرگداشت و خوارداشت نهاد. اشاره هنری یا برای آن است که بدان، نهاد را، به نزدیکی و دوری، بزرگ دارند؛ یا خوار؛ از این روی، خوارداشت و بزرگداشت نهاد به اشاره چهار گونه می توان داشت:

بزرگداشت نهاد به نزدیکی: با نزدیک شمردن نهاد و اشاره بدان، می توان آن را بزرگ داشت. بنیادِ بزرگداشت به نزدیکی بر این هنجار روانی در آدمی نهاد شده است که وی آنچه را بدو نزدیک است بیشتر در یاد زنده می کند و گرامی می شمارد؛ بدان سان که هر کس و هر چیز، هرچه دلبند و ارجمند باشد، در پی دوری، کَم کَمَک از یاد خواهد رفت؛ و دیگر جایی در دلی نخواهد داشت. در این باره، این داستان پارسی روشنگر و گویا می تواند بود:

«از دل برود هر آنکه از دیده برفت» از این روی سخنور با نزدیک آوردن نهاد، آن را از خواری و فراموشی بدر می آورد و بر می کشد و برجسته می سازد.

مثال ß  این است همان ایوان کز نقش رخ مردم، خاک در او بودی ایوان نگارستان.

این است همان درگه کو راز شهان بودی،  دیلم ملک بابل؛ هند و شه ترکستان

این رنج که هست بر زیادت……………………….

 

مثالی از خوارداشت به دوری:

آن گل که هر دم در دست بادی است،      گو: شرم بادش از عندلیبان

۴- شناختگی نهاد به موصول: «پیوندگر» یا موصول واژه ای است که به یاری آن حالت یا صفتی را، برای نهاد، در سخن می آورند؛ سپس گزاره را بدان نهاد باز می خوانند. آن صفتی یا حالتی که به یاری آن «پیوندگر» برای نهاد

در جمله آورده شده است، شناختگی آ« را بسنده است.

شناختگی نهاد به پیوندگر را کاربردها و گونه هایی است؛ ما، در پی، آنچه را از این کاربردها در ادب پارسی بیشتر روایی و رواج دارد، بر می رسیم:

الف: گاه نهاد را با پیوندگر شناخته می آورند؛ زیرا جز آن ویژگی که در پی پیوندگر آورده می شود، ویژگی دیگری برای نهاد نمی دانند یا نمی خواهند.

مثال: آن کس که به دست جام دارد،      سلطانی جم مدام دارد.

آن کس که منع ما زخرابات می کند       گو در حضور پیرهن این ماجرا بگو

ب: برای بزرگداشت نهاد: گاهی شناختگی نهاد به پیوندگر از آن است که می خواهند آن را بزرگ بدارند؛ زیرا آشکارا و به نام یادکردن نهاد را گونه ای خوارداشت برای آن می شمارند.

مثالی برای بزرگداشت نهاد:

آنکه رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد

صبر و آرام تواند به منِ مسکین داد

وآن که گیسوی تو را رسم تطاول آموخت

هم تواند کرمش دادِ من غمگین داد

مقایسه کتاب معانی زیباشناسی سخن پارسی کزازی با کتاب معانی سیروس شمیسا

گنج زرگر نبود، کنج قناعت باقی است،

آنکه آن داد به شاهان به گدایان این داد.

آن که پرنقش زد این دایره مینائی      کس ندانست که در پرده اسرار چه کرد

کجاست آنکه فریغونیان، زهیبت او       زدست خویش بداد نه گوزگانان را؟

پ: برای خوارداشت نهاد: گاه نهاد را با پیوندگر شناخته می آورند، خوارداشت آن را زیرا یاد کرد آشکار و به نام از نهاد را گونه ای بزرگداشت برای آن می انگارند، و از آن پروا
می کنند.

آنک او به مراد عام نادان         بر رفت به منبر پیمبر،

گفتا که: «منم امام!» و میراث         بستر زنبیرگان و دختر،

روی وی اگر سپید باشد          روی که بُوَد سیه به محشر؟!

وآنکه می گوید که: «حجت گر حکیمستی چرا

                  در درّه یمگان نشسته مفلس و تنهاستی؟

ت: پروا از آشکارا یاد کردن از نهاد: گذشته از بزرگداشت و خوارداشت نهاد،

با شناختگی به یاری پیوندگر، هر انگیزه ای دیگر که سخنور از این رفتار ادبی داشته باشد، در این جا می تواند گنجید: گاهی سخنور نهاد را با پیوندگر شناخته می آورد؛ زیرا آشکارا سخن گفتن از آن را شایسته نمی داند:

در سفه، خواجه بی غلامی نیست؛

بی می و نقل و کاس و جامی نیست.

پیش خاتون جز آب و نان نبود؛

وآنچه اصل است، در میان نبود

این نه عدل است و این نه داد ای مرد!

خانه خود مده به باد، ای مرد!

۱- نمونه ای در این بیت که از همبالین خود سروده است. و از اینکه آشکارا از او یاد کند. پروا کرده است.

کسی که از غم و تیمار من نیاندیشد     چرا من از غم و تیمار او شوم بیمار؟!

۲- گاه نهاد را با پیوندگر شناخته می آورند؛ از آن روی که می خواهند هشداری بدهند و شنونده را بر خطایی آگاه گردانند.

آن که چون پسته دیدمش همه مغز     پوست بر پوست بود، همچو پیاز.

۵- شناختگی نهاد به اضافه: این گونه از شناختگی در نهاد آن است که نهاد را با «برافزودگی» (اضافه) شناخته گردانند- ب

رترینِ کاربرد «برافزودگی» در قلمرو زبان می توان از این شیوه در کوتاهی سخن بهره برد. اگر آمیغی برافزوده چون: برافزوده چون: «جامه هُرمز» را به جمله ای که خاستگاه آن می تواند بود با زبریم

چنین خواهد شد: «جامه ای که از آنِ هُرمز است»

نمونه را «روی زیبا» جمله ای می تواند بود «روی که زیباست.»

الف: یا ذکردِ نهاد به کوتاهترین شیوه: از آنجا که آمیغی بر افزوده فشرده ای از جمله ای است، گاه این آمیغ را نهاد جمله می آورند؛ تا با کمترین واژه ها، معنایی فزونتری را در آن بگنجانند، و در یاد شنونده برانگیزند.

شمعِ دل دمسازان بنشست، چو او برخاست؛

وافغان زنظربازان برخاست، چو او بنشست

شکوه آصفی و اسبِ باد و منطق طیر،

به باد رفت و از او خواجه هیچ طرف نبست

مقایسه کتاب معانی زیباشناسی سخن پارسی کزازی با کتاب معانی سیروس شمیسا

ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند؛

فضای سینه حافظ هنوز پر زصداست

گنج قارون که فرو می رود از قهر هنوز

خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است

به یک کرشمه که نرگس به خود فروبش کرد.

فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت

ب- برای بزرگداشت افزوده: گاه ساخت بر افزودگی به گونه ای است که بدان، «افزوده» (مضاف) را بزرگ می دارند؛ برافزودگی به سود افزوده است.

هر کدام از آمیغهای برافزوده را که این بیتها نهاد آورده شده است بکاویم، آشکار می شود که افزوده در سایه «برافزوده» (مضافٌ …………………………

 

بلافاصله بعد از پرداخت موفق لینک دانلود این پروژه فعال خواهد شد.

نقد وبررسی

نقد بررسی یافت نشد...

اولین نفر باشید که نقد و بررسی ارسال میکنید... “مقایسه کتاب معانی زیباشناسی سخن پارسی کزازی با کتاب معانی سیروس شمیسا”

مقایسه کتاب معانی زیباشناسی سخن پارسی کزازی با کتاب معانی سیروس شمیسا

0 نقد و بررسی
وضعیت کالا : موجود است.
شناسه محصول : 1490

قیمت : تومان98,000