فروشگاه

توضیحات

 پایان نامه انسان کامل از دیدگاه مولانا

کشور عزیزمان ایران، از دیرباز سرزمینی بوده است که مخزن بسیاری از بزرگان علم

و دانش به شمار می رفته و کمابیش می رود. لیکن در گذر زمان به دلایل متعدد و گوناگون

، این کشور در گربادهای سهمگین سیاسی – استعماری قرار گرفته و قدرت ذاتی خود

در پرورش دانشمندان بزرگ را از کف داده

است. پیشرفت و گسترش تکنولوژی، با سرعت سرسام آور از یک سو و استثمار فرهنگی

کشورهای جهان سوم از سوی دیگر از جمله عواملی بوده است که باعث رکود فرهنگی

و علمی بسیاری از کشورهای تحت سلطه (فرهنگی) شده است.

بسیاری از دانش پژوهان و دانشجویان کشورمان چنان مقهور مطالب و نظریات

علمی دانشمندان بلوک غرب شده اند که حتی فرصت رجعت به نظرات

بسیاری از دانشمندان و اندیشمندان اصیل کشور خودشان را ندارند. چرا که

 پایان نامه انسان کامل از دیدگاه مولانا

.اگر چنین می بود، به نکات ظریفی دست می یافتند که شاید راه گشای بسیاری از خلاقیتها و تفکرات می شد.

در کشورهای غربی شاید بتوانیم بگوئیم که دانشمندان شرقی را بهتر و بیشتر از خودشان (شرقیها) می شناسند

و با نظریاتشان آشنا هستند و گاهاً

مشاهده شده نظریاتی را که برخی دانشمندان غربی بیان می نمایند،

مدتها قبل به نوعی دیگر توسط دانشمندان خودمان نیز گفته شده است. لیکن به دلیل پرزرق و برق بودن و جاذبه های کاذب این نظریات، ما آنها را فراموش کرده ایم (نظریات دانشمندان شرقی را).

با این حال هدف در تحقیق حاضر، بررسی و بیان نظریات دو دانشمند است

و اینکه گذشته از شناسائی بررسی قدرت و تبین نظریات و اینکه بدانیم در نهایت تا چه اندازه این دو دانشمند با یکدیگر همفکر و هم عقیده بوده اند.

۸۰ صفحه فایل ورد (Word) فونت ۱۴ منابع دارد 

 

پس از پرداخت آنلاین میتوانید فایل کامل این پروژه را دانلود کنید 

 

 پایان نامه انسان کامل از دیدگاه مولانا
پایان نامه انسان کامل از دیدگاه مولانا

 

این پژوهش  طبق روش تحقیق انجام شده است

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول

مقدمه

بیان کلی مسئله

هدف- ضرورت تحقیق

فصل دوم

مقدمه

انسان کامل در سیر تاریخ

ریشه گرایش به انسان کامل

نگاهی به ویژگیهای انسان کامل

انسان کامل از دیدگاه مولوی

 پایان نامه انسان کامل از دیدگاه مولانا

عظمت انسان

انسان میان دو بینهایت

ارزیابی خود

موانع رشد و کمال

راه و روشهای نیل به کمال

انسان از دیدگاه مولوی

ویژگی های انسان کامل

حواس جسمانی و حس نهانی انسان

آدم شناسی از هر علم و فنی دشوارتر است

حل مشکل

خودشناسی، کلید رمز غیرشناسی است

آدمی دید است، باقی گوشت و پوست

نتیجه اخلاقی

راه لذت و الم از درون است نه از بیرون

دفع توهم و جواب شبهه احتمالی

حس و اندیشه انسانی اسیر عقل، و عقل اسیر روح است

درمان دردهای درونی بشر

فصل سوم

انسان با کنش کامل

عنوان

زندگی راجرز

نگرش راجرز به شخصیت

انگیزش شخصیت سالم: فعلیت بخشیدن

خود و تحقق خود

ویژگیهای افراد کامل

  1. آگاهی از تمام تجربیات
  2. تازگی درک در مورد تمام تجربیات
  3. اعتماد کردن به رفتار و احساسهای خویش
  4. آزادی انتخاب بدون بازداریها
  5. خلاقیت و خودانگیختگی
  6. نیاز مستمر به رشد

اظهار نظر شخصی

عملکرد کامل فرد

توجه بی قید و شرط

شرایط با ارزش بودن

اصول کلی نظریه راجرز

نظر راجرز در مورد انسان

همسانی و همخوانی خویشتن

تحقیق در همسان و همخوانی خویشتن

 پایان نامه انسان کامل از دیدگاه مولانا

نیاز به توجه مثبت

دیدگاه یک درمانگر از زندگی خوب

انسان کارآمد

یک مشاهده منفی

یک مشاهده مثبت

ویژگیهای فرایند

بازبودن فرایند نسبت به تجربه

افزایش زندگی هستی گرایانه

یک اعتماد فزاینده نسبت به ارگانیسم

فرایند کارآمدی کاملتر

پاره ای پیامدها

عنوان

چشم انداز نو در باره آزادی در برابر جبر علمی

آفرینندگی به عنوان یک عنصر زندگی خوب

پایه اطمینان بخش طبیعت انسان

پرباری عظیم زندگی

فرایند آفرینندگی

انگیزش برای آفرینندگی

شرایط درونی آفرینندگی سازنده

فصل چهارم

مقدمه

بحث و نتیجه گیری

 پایان نامه انسان کامل از دیدگاه مولانا

نظریه مولوی

نظریه راجرز

محدودیتها

پیشنهادات

فهرست منابع

«فصل دوم»

ادبیات تحقیق

مقدمه

به انسان از دو دیدگاه می توان نگریست. یکی از این دیدگاه که «انسان چیست؟» یعنی چه صفات و انگیزه هایی در وجود انسان نهفته است. یا انسان

دارای چه کششها و غرایز و فطریاتی است؟ به بیان دیگر انسان عینی و خارجی که در حال حرکت و تکاپوست دارای چه نوع طبیعت و سرشتی می

باشد؟ آیا انسان دارای طبیعت وجودی مثبت است یا منفی؟ آیا انسان خوش طینت است یا بدطینت؟

آیا انسان موجودی است که ذاتاً فاسد است یا آنکه ذاتاً فرشته خوست یا اصلاً هیچکدام این دو نیست، بلکه هم گرایش به نیکی ها

و خوبی ها دارد و هم گرایش به بدی ها و زشتی ها. از دیدگاه دوم این مسئله مطرح است که «انسان چه باید بشود؟» یعنی «انسان ایده آل» و «انسان کامل» کیست؟ به بیان دیگر انسان چه هدفی را باید در حیات خود در

نظر بگیرد تا با سیر به سوی آن، به کمال وجودی خویش نایل شود؟

 پایان نامه انسان کامل از دیدگاه مولانا

از همین دیدگاه دوم است که راه ها و روشهای نیل به کمال مطلق نیز مطرح می شود. یعنی اینکه انسان از چه مسیرهائی باید طی طریق کند تا به مقام کمال دسترسی

پیدا کند و شایسته عنوان انسان کامل شود. بحث از دیدگاه اول یعنی شناسائی ابعاد وجودی انسان، در قلمرو روان شناسی است و وظیفه روان شناسان است که به کاوش در اعماق وجود انسان پرداخته تا

شایستگیهای آدمی را آشکار سازند. اما دیدگاه دوم یعنی بحث از بایستگی ها

و نه بایستگی های انسان مربوط به «اخلاق» است. یعنی وظیفه اخلاق است

که بایدها و نبایدهائی را که موجب تعالی و کمال انسان می شود مشخص نماید.

این دو بعد را متفکران و اندیشمندان و مکاتب مختلف، هر یک به گونه ای مطرح ساخته اند و در دورانهای گذشته که قلمرو کاوش های علوم از یکدیگر متمایز نگردیده بود، متفکران این دو بعد را با یکدیگر مطرح می

ساختند. در مکاتب و آئینهای قدیم به کمتر آئین و یا مکتبی برمی خوریم که

بطور سیستماتیک میان این دو بعد فرقی قایل شده باشد. آن مکاتب هم سخن از «هستی» های انسان به میان می آوردند و هم از «بایستی» ها،

بدون آنکه مرزی میان این دو قایل شوند. نکته جالب در مورد انسان شناسی

متفکران دوران گذشته این است که آنها انسان را دقیق تر از روان شناسان

حرفه ای قرون اخیر مطرح می ساختند و حتی در میان برخی از نویسندگان

معاصر نیز کسانی چون «ویکتورهوگو» و «داستایوسکی» انسان را دقیق تر

 پایان نامه انسان کامل از دیدگاه مولانا

از روان شناسانی چون «فروید» مطرح کرده اند و این اشتباه بزرگی است که ما گمان کنیم که روان شناسی جدید در شناسائی انسان موفق تر از مکاتب دوران گذشته بوده است. البته این سخن بدان معنا نیست که بخواهیم

کشفیات عمیق و دقیق برخی از روان شناسان صاحب نظر چون «پروفسور یونگ»

را نادیده بگیریم. بلکه منظور اینست که در شناسائی ابعاد وجودی انسان آیینها و مکاتب دوران گذشته می تواند کمک بسیار ارزنده ای به ما بکند و در واقع بسیاری از اصول ثابته انسانی را ما می توانیم با مطالعه عمیق آن

مکاتب به دست بیاوریم. اصول ثابته ای که متأسفانه روان شناسان

حرفه ای بر اثر بازیگریهای خود از آنها غافل مانده اند. از همین جاست که

می گوئیم برای معرفی «انسان ایده آل» و اینکه چگونه می توان خود را به

 پایان نامه انسان کامل از دیدگاه 

سرمنزل مقصود کشاند لازم است که «طبیعت انسانی» درست مطرح شود. یعنی در

ابتدا باید انسان را درست بشناسیم و از امکانات و استعدادهای وجودی او آگاه شویم و تا سرحد امکان اصول ثابته انسانی را بدست آوریم و سپس بر اساس آن استعدادها و توانائیها، هدفی را برای انسان در نظر بگیریم تا

وی با حرکت به سوی آن هدف، شایسته مقام شامخ «انسان کامل» شود. (نصری- عبدا… ۱۳۷۱).

بنابراین برای آشنائی با «انسان کامل» از دیدگاه هر مکتب و آئین و اندیشمندی

لازم است که در آغاز بررسی کنیم که آن مکتب و آیین چه تفسیری از انسان به دست می دهد؟ یعنی انسان را چگونه توجیه و تبیین می کند؟ چرا که اگر مکتبی نتواند انسان را بطور دقیق مطرح نماید بناگزیر در ارائه الگوی انسانی ناموفق خواهد بود. (نصری- عبدا…- ۱۳۷۱)

انسان کامل در سیر تاریخ

در سیر تاریخ همواره افراد بزرگ و انسانهای کامل مورد احترام بوده و افراد انسانی از آنها به نیکی یاد می کرده اند. گوئی گرایش به بزرگی و عظمت در ذات آدمی نهفته است، چرا که حتی کسانی هم که در پستی ها و رذالتها به سر می برند، در لحظاتی که به خود می آیند از انسانهای بزرگ باشکوه و

جلال خاصی یاد می کنند. توجه به انسان کامل- انسانی که الگو و معیاری

برای افراد انسانی است- سابقه ای بس دیرینه دارد. در سیر تاریخ، آدمی همیشه به دنبال انسان کامل بوده است و در همین جستجو بوده که گاه موجودات ماوراءالطبیعی و رب النوعها و گاه قهرمانان افسانه ای و اساطیری و

زمانی هم شخصیتهای برجسته تاریخ را به عنوان انسان کامل برای خود

مطرح کرده است. به هر یک از فرهنگها، سیستم های فکری و فلسفی، آیینها، مذهبها و مکتبها و ادیان که بنگریم رد پایی از انسان کامل را می بابیم. هم «بودا» و «کنفوسیوس» سخن از انسان کامل به میان آورده اند و هم

«عیسی» (ع) و «محمد» (ص). هم «زردشت» از انسان متعالی به نیکی

یاد می کند و هم «افلاطون» و «ارسطو». هم «نیچه» و «مارکس» به شناخت انسان برتر پرداخته اند و هم «متصوفه و عرفا». (نصری- عبدا…- ۱۳۷۱).

هر یک از اینان از دیدگاه خود یعنی جهان بینی حاکم بر اندیشه شان، انسانی را به عنوان انسان نمونه و برتر معرفی کرده اند. یکی کوشیده تا انسان کامل را از بعد ماده و مادیات مطرح سازد و دیگری در بینهایتها و معنویات.

یکی از انسان متخلق به فضایل اخلاقی نام برده و دیگری از انسان عالم و حکیم.

یکی بر قلب و دل تکیه کرده است و دیگری بر عقل و اندیشه. یکی کوشیده

تا اصالت را به فردیت انسا بدهد و انسان کامل را انسانی بداند که فردیت

وی به شکوفائی رسیده است ودیگری اصالت را از آن بعد اجتماعی انسان دانسته

 پایان نامه 

و انسان ایده آل خود را انسانی دانسته که توجه به غیر دارد نه خود.

در میان تما دیدگاهها و جهان بینی ها و نگرش های گاه متضاد، به قدر

شترکی می توان دست یافت و آن اینکه هر یک بر این عقیده اند که انسان کامل با انسان معمولی فرقهای بسیار دارد و همه افراد انسانی باید بکوشند تا خود را به آن نقطه ایده آل برسانند. از همی جاست که چنین وجودی را نادر می

دانند و گاه در انتظار او لحظه شماری می کنند، گاه بر این باورند که انسان

کامل یکبار در گذشته پا به عرصه هستی نهاده و گاه بر این عقیده اند که باید به امید ظهور او به انتظار نشست.

از انسان کامل به نامهای گوناگون یاد کرده اند. بودا او را «ارهات» می نامد و کنفوسیوس «کیون تسو». آیینهای یوگا و بهاکتی نیز از او با ع نوان «انسان آزاده» نام می برند افلاطون او را «فیلسوف» می خواند و ارسطو «انسانی بزرگوار»

و از همه بالاتر آنکه قرآن وی را «خلیفه الله» می خواند. (نصری- عبدا…- ۱۳۹۱)

ریشه گرایش به انسان کامل

گفتیم که آدمی در طول تاریخ همواره در جستجوی انسان کامل بوده است و سراغ او را از آیینها، مذهبها، و مکتبها می گرفته است، حال می خواهیم

ببینیم که ریشه این جستجو چه بوده است یعنی چرا آدمی به چنین جستجوئی دست می زده است؟

پاسخ این است که اولاً میل به کمال که در درون ذات آدمی نهفته است و انسان را به سوی کمال می کشاند او را به جستجوی انسان برین کشانده است تا در وجود او کمال خویش را ملاحظه کند. ثانیاً دوری از نقص و حقارت و پرهیز از ضعف و زبونی که به گفته بعضی از روان شناسان چو «آلفرد آولر» از

نیازهای اساسی آدمی است، انسان را بر آن داشته تا در جستجوی وجود کاملی که خالی از نقصها و ضعفهاست برآید. همین میل به کمال و پرهیز از ضعف و نقص آدمی را برآن داشته تا در جستجوی الگو برآید، الگویی برای رفتار و کردار و حتی اندیشه خویش.

                        دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر      کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

                        گفتند که یافت می نشو، گشته ایم ما          گفت: آنکه یافت می نشود، آنم آرزوست

انسان روزگار ما نیز که بر اثر خودباختگی و ماشین زدگی اصالت خود را از دست داده و تک بعدی و تک ساختی شده، همچنان در جستجوی اناسن کامل است.اگر به گرایشهای جوانان به قهرمانان فکری و علمی و حتی ورزشی بنگریم در می یابیم که گروهی فیلسوفان و دانشمندان را الگوی خود قرار داده

و گروهی نیز قهرمانان ورزشی و مشاهیر هنری را و جمعی از فرط فقدان فرهنگ و شناخت صحیح، رفتار ستارگان کاذب سینما و تئاتر را معیار رفتار و کردار خود قرار داده اند. (نصری- عبدا… ۱۳۷۱)

نگاهی به ویژگیهای انسان کامل

همه آنهایی که از انسان کامل سخن گفته اند، او را به مجموعه ای از صفات

 پایان نامه انسان کامل از دیدگاه مولانا

و ویژگیهایاد کرده اند، بطوری که صرف نظر از دو سه تن متفکر نما، همه او را به صفات و کمالات انسانی و فضایل اخلاقی متصف دانسته اند. اینک ما به برخی از آن صفات و خصلتهایی که در میان عموم مکاتب و آیینها در باره انسان کامل مشترک است اشاره می کنیم.

انسان کامل، انسانی است که از دیگران برتر است و والاتر، انسانی که در جانها نفوذ می کند و در دلها و قلبها رسوخ.

 پایان نامه انسان کامل از دیدگاه مولانا

انسان کامل، انسانی است که با دیگران است، اما اندیشه و افکارش با همگان فرق می کند. دیگران در فکر خوداند و اسیر خویشتن خویش، اما او در فکر دیگران است و سرنوشت آنها.

انسان کامل، انسانی نیست که تنها دانش بیاندوزد، بدون آنکه مثمر ثمر واقع شود، بلکه او فردی است که با اعمال و رفتار خود راهبر دیگران است.

انسان کامل، انسانی است که همه استعدادها و خصلتهای وجودی خود را به فعلیت رسانده وشخصیت خویش را در جهت هدف اعلای حیات شکوفا ساخته است.

انسان کامل، انسانی است که از «خود طبیعی» گذشته و با انتخابهای خویش به «خود ایده آل» رسیده است.

انسان کامل، انسانی است که از زندان تن ……………………

بلافاصله بعد از پرداخت موفق میتوانید فایل کامل این پروژه را دانلود کنید

1 نقد وبررسی برای پایان نامه انسان کامل از دیدگاه مولوی

  1. soheyla

    بسیار پایان نامه کامل جامع و کاربردی بود من به چند صفحه این پایان نامه انسان کامل از دیدگاه مولانا نیاز مبرم داشتم ممنونم از عوامل این سایت بسیار عالی

    • مدیر سایت

      بسیار خوشحال هستیم از نظر شما. با آرزوی موفقیت

افزودن نقد و بررسی