فروشگاه

توضیحات

بررسی مشکلات روانی در والدین با کودک عقب مانده ذهنی

به منظور بررسی مشکلات روانی در والدین با کودک عقب مانده ذهنی

تعداد ۱۰۰ نفر از والدین با کودک عقب مانده ذهنی با ۱۰۰ نفر از والدین با کودک

عادی مورد مقایسه قرار گرفتند. افراد مورد نظر از والدین دانش آموزانی

بودند که در مدارس استثنایی و عادی شهر تهران ، در پایه های دوم تا پنجم

ابتدایی مشغول به تحصیل بودند. از تعداد کل نمونه، ۱۰۰ نفر را مادران

و ۱۰۰ نفر را پدران تشکیل می دادند. بدین ترتیب که والدین با کودک عقب مانده

ذهنی را ۵۰ مادر و ۵۰ پدر و والدین با کودک عادی نیز شامل ۵۰ پدر و ۵۰ مادر می شد.

بررسی مشکلات روانی در والدین با کودک عقب مانده ذهنی

همچنین وجود مشکلات روانی در پدران و مادران با کودک عقب

مانده ذهنی مورد بررسی و مقایسه گرفت. نتایج آزمون t برای گروه های مستقل

نشان داد که والدین با کودک عقب مانده ذهنی مشکلات روانی

بیشتری را در مقایسه با والدین با کودک عادی تجربه می کنند و تفاوت بین آنها

در زمینه های پرخاشگری، اضطراب، حالات وسواسی ـ اضطرابی،

حساسیت بین فردی، شکایات جسمانی و افسردگی معنادار بوده و در زمینه های

روان پریشی، ترس مرضی و حالات پارانوئید تفات معناداری بین والدین

دو گروه وجود ندارد.

نتایج آزمون t وابسته برای بررسی وجود یا عدم وجود تفاوت بین پدران و مادران

با کودک عقب مانده ذهنی نشان می دهد که مادران مشکلات روانی

بیشتری را در مقایسه با پدران تحمل می کنند. همچنین نتایج آزمون t وابسته

در هر کدام از ابعاد نه گانه مقیاس ScL90 نشان داد که بین پدران و مادران

در زمینه های رفتارهای پرخاشگرانه، افسردگی، شکایات جسمانی، حساسیت

بین فردی و اضطراب تفاوت معناداری وجود دارد. و در زمینه های روان

پریشی ، ترس مرضی، حالات پارانوئید، حالات وسواسی ـ اضطراری تفاوت

معناداری بین پدران و مادران با کودک عقب مانده ذهنی وجود ندارد.

 ۱۵۰صفحه فایل ورد (Word) فونت ۱۴منابع دارد +پرسشنامه

 

پس از پرداخت آنلاین میتوانید فایل کامل این پروژه را دانلود کنید

بررسی مشکلات روانی در والدین با کودک عقب مانده ذهنی
بررسی مشکلات روانی در والدین با کودک عقب مانده ذهنی

 

 

فهرست مطالب

عنوان                                                                                 صفحه

فصل اول: مقدمه

تعریف عقب ماندگی ذهنی …………………………………………………………………… ۵

طبقه بندی کودکان عقب مانده ذهنی …………………………………………………….. ۹

مراحلی که والدین در سازگاری طی می کنند ……………………………………….. ۳۰

تأثیر کودک عقب مانده ذهنی بر پدر ……………………………………………………. ۴۶

تأثیر کودک عقب مانده ذهنی بر مادر ………………………………………………….. ۴۷

بیان مسئله ………………………………………………………………………………………… ۴۹

اهداف تحقیق …………………………………………………………………………………….. ۵۱

سؤالات پژوهش ………………………………………………………………………………… ۵۲

تعریف واژه های پژوهش ………………………………………………………………….. ۵۳

فصل دوم:بررسی تحقیقات پیشین

مقدمه ………………………………………………………………………………………………… ۵۶

تحقیقات انجام شده بر روی مادران با کودک عقب مانده ذهنی …………….. ۶۲

تحقیقات انجام شده در خصوص پدران با کودک عقب مانده ذهنی ……….. ۶۷

تحقیقات انجام شده در ارتباط با مقایسه بین پدر و مادر با کودک عقب مانده ذهنی        ۶۸

بررسی مشکلات روانی در والدین با کودک عقب مانده ذهنی

تحقیقات انجام شده در رابطه با سازگاری والدین ………………………………… ۸۱

فرضیه های پژوهش ………………………………………………………………………….. ۸۳

فصل سوم :روش

جامعه آماری …………………………………………………………………………………….. ۸۶

نمونه ………………………………………………………………………………………………… ۸۶

روش نمونه گیری ……………………………………………………………………………… ۸۷

روش اجرا ………………………………………………………………………………………… ۸۹

ابزار اندازه گیری ………………………………………………………………………………. ۸۹

نمره گذاری آزمون ……………………………………………………………………………. ۹۴

اعتبار و پایانی آزمون ……………………………………………………………………….. ۹۵

روش آماری ……………………………………………………………………………………… ۱۰۰

فصل چهارم: نتایج

نتایج آزمون t برای بررسی فرضیه اول …………………………………………….. ۱۰۳

نتایج آزمون t برای بررسی فرضیه دوم ……………………………………………. ۱۰۶

 

فصل پنجم : بحث یافته ها

بحث یافته ها مربوط به فرضیه اول ……………………………………………………. ۱۰۹

بحث یافته ها مربوط به فرضیه دوم …………………………………………………… ۱۱۱

بررسی نتایج …………………………………………………………………………………….. ۱۱۴

نتیجه گیری ……………………………………………………………………………………….. ۱۳۲

کاربرد تحقیق ……………………………………………………………………………………. ۱۳۵

محدودیت ها و پیشنهادات ………………………………………………………………….. ۱۳۶

پیوست ها …………………………………………………………………………………………. ۱۳۸

فهرست منابع فارسی …………………………………………………………………………. ۱۵۰

فهرست منابع لاتین …………………………………………………………………………….. ۱۵۳

 

فهرست جداول

عنوان                                                                                         صفحه

جدول شماره ۱- میزان تحصیلات والدین …………………………………………… ۸۸

جدول شماره ۲- نتایج پایانی آزمون ScL90 با روش محاسبات ثبات درونی     ۹۷

جدول شماره ۳- جدول نتایج پایانی آزمون ScL90 با روش بازآزمایی .. ۹۷

جدول شماره ۴- نتایج پایانی  آزمون ScL90………………………………………. 98

جدول شماره ۵- نتایج روش پایانی درونی و بازآزمایی آزمون ScL90.. 99

جدول شماره ۶- نتایج آزمون t مستقل برای مقایسه والدین دو گروه در مجموع عوامل ……………………………………………………… ۱۰۴

جدول شماره ۷- نتایج آزمون t مستقل برای مقایسه والدین دو گروه در ابعاد نه گانه آزمون ScL90……………………………………….. 105

جدول شماره ۸- نتیجه آزمون t وابسته برای مقایسه پدران و مادران در کل ابعاد مقیاس ………………………………………………………………………………………………………………….. ۱۰۶

جدول شماره ۹- نتیجه آزمون t وابسته برای هر کدام از ابعاد مقیاس …. ۱۰۷

 

بررسی مشکلات روانی در والدین با کودک عقب مانده ذهنی

وجود یک کودک عقب مانده ذهنی مسائل فراوانی را در خانواده و اعضای آن بوجود می آورد و تأثیر آن بر رفتار و واکنشهای والدین موضوعی نیست که

قابل اغماض و انکار باشد. این تأثیر تنها بر روی نحوه ارتباط والدین با یکدیگر و یا ارتباط بین کودک معلول با سایرین نیست، بلکه ارتباط متقابل و تعاملات افراد خانواده را نیز تحت تأثیر قرار می دهد (تیم چاک[۱]، به نقل از نظامی ۱۳۶۶).

وجود کودک عقب مانده ذهنی معمولاً منجر به تغییر رفتار اعضای خانواده می شود.

والدینی که با هزاران امید و آرزو منتظر تولد طفل طبیعی و سالم و زیبا می باشند، با تولد کودک عقب مانده با مرگ آرزوها و امیدها و افول انتظارات خود مواجه می شوند و آینده ای مبهم و تاریک را برای خود ترسیم می نمایند.

وقتی کودک از لحاظ بدنی طبیعی بدنیا می آید، انتظارات والدین تا اندازه ای برآورده می شود. اما بعدها اگر در جریان رشد کودک مشکلی رخ دهد ممکن

است که این توقعات تغییر کند و درست در همین زمان است که برچسب هایی از قبیل کندآموز، کندذهن و عقب مانده ذهنی از طرفین والدین مورد استفاده قرار می گیرند (الکساندر و تیم چاک[۲]، به نقل از نظامی ۱۳۶۶).

در نگاهی گذرا به مسئله عقب ماندگی ذهنی و تأثیری که این پدیده بر روابط والدین با یکدیگر و با کودک و از طرفی با دیگران می گذارد، می توان والدینی

را مشاهده کرد که تا مرز نابودی و از بین بردن فرزند خویش پیش رفته و یا درصدد طرد کامل او برآمده اند. از سویی دیگر، والدینی را نیز می توان یافت که

تمام هم و غم و نیز تلاش خود را صرف رشد و شکوفایی و درمان و تربیت فرزند عقب مانده ذهنی خود کرده اند. شاید این برخوردها و واکنش های متضاد از طرف والدین بیانگر این باشد که آنها در هنگام برخورد با فرد عقب مانده ذهنی دچار نوعی ابهام می شوند و این باهام شاید به دلیل عدم شناخت

بررسی مشکلات روانی در والدین با کودک عقب مانده ذهنی

موضوع عقب ماندگی ذهنی، انواع و عوامل بوجود آورنده آن باشد.

بنابراین قبل از هر چیز با توجه به مسائل متعدد کودکان عقب مانده ذهنی ضروری به نظر می رسد که درک روشنی از تعاریف، طبقه بندی و علل و عوامل مؤثر در بروز عقب ماندگی ذهنی ارائه گردد. چرا که در هر مقطع زمانی تعریفی خاص

با توجه به نگرش های حاکم بر جوامع از پدیده عقب ماندگی ذهنی ارائه می شود و در نتیجه وظایف والدین نیز بر اساس این تعاریف و نگرشها، تعیین و

مشخص می شوند (تیم چاک[۳]، به نقل از نظامی ۱۳۶۶). والدین نه تنها نسبت به فرزند عقب مانده ذهنی خود واکنش عاطفی نشان می دهند. فشار گروهها خواه واقعی باشد یا غیرواقعی، اغلب والدین را به کناره گیری از تماس های عادی اجتماعی شان وادار می سازد. خانواده بی اختیار گوشه گیر

می شود و به دلیل افزایش این طرد اجتماعی و گوشه گیری، والدین تمایل به تمرکز دائمی و بیش از حد بر فعالیت های کودک پیدا می کنند. این افزایش

توجه و تمرکز به ناتوانائی های کودک، موجب بروز اختلالات شخصیتی و روانی بیشتر والدین می گردد (داور منش، ۱۳۷۰).

وجود کودک عقب مانده ذهنی اثرات عمیقی بر روی نحوه ارتباط اعضای خانواده با هم و هر یک از آنان با کودک می گذارد و همین اثرات، چنانچه به گونه ای منطقی و چاره جویانه حل نشود، ضایعات جبران ناپذیری بر والدین و سایر اعضای خانواده و خصوصاً کودک عقب مانده وارد می کند. عامل هرگونه

تفاهم و پذیرش یا عدم تفاهم در اصل خود والدین می باشند. بنابراین

نوع عکس العملی که پدر و مادر در مقابل عقب ماندگی ذهنی فرزندشان از خود بروز می دهند در ایجاد جوی مساعد هم برای خود کودک و هم برای سایر افراد خانواده نقش بسیار حساسی را دارد (میلانی فر، ۱۳۷۰).

تعریف عقب ماندگی ذهنی[۴]:

تاکنون تعاریف متعددی از عقب ماندگی ذهنی توسط دست اندرکاران و متخصصان مختلف ارائه گردیده است. اما باید اذعان نمود که تعریف دقیق و روشن عقب ماندگی ذهنی چندان آسان نیست، زیرا که عقب ماندگی ذهنی با شرایط یکسان

و به یک میزان و با علل مشابه و آثار همانند در همه افراد عقب مانده ذهنی مشاهده نمی شود. عقب ماندگی ذهنی یک پدیده تک بعدی نمی باشد، بلکه یک شرایط مرکب و پیچیده ذهنی است. به همین جهت

بسیاری از متخصصین امور تربیتی، روان شناسی و روان پزشکی و پزشکی علاقمند به بررسی ابعاد مختلف عقب ماندگی ذهنی می باشند. بدیهی است که در این میان، پزشکان در تعریف عقب ماندگی ذهنی عمدتاً توجه خاصی به ضایعات مغزی معطوف داشته و روان شناسان بیشتر به چگونگی

رفتار در افراد عقب مانده ذهنی توجه می نمایند. در هر حال آنچه که مورد نظر غالب متخصصان آموزش و پرورش کودکان عقب ماندگی ذهنی می باشد،

ارائه یک تعریف جامع از عقب ماندگی ذهنی و نمایان نمودن تمامی ویژگی های مربوط به تأخیر در رشد ذهنی و روانی و عاطفی و اجتماعی افراد عقب مانده است (افروز، ۱۳۷۰).

بررسی مشکلات روانی در والدین با کودک عقب مانده ذهنی

انجمن عقب ماندگی امریکا[۵] تعریفی بدین قرار ارائه می دهد، عقب مانده ذهنی به شرایطی اطلاق می شود که در آن عملکرد کلی ذهن به طور مشخصی پایین تر از میانگین است و همزمان با آن در رفتارهای انطباقی نارسایی هایی دیده می شود که این وضعیت در دوران رشد پیش می آید

(گروسمن، به نقل از منشی طوسی، ۱۳۶۹). عملکرد کلی ذهن بر اساس نتیجه آزمونهای هوشی استاندارد سنجیده می شود. زمانی که گفته می

شود عملکرد ذهنی فرد پایین تر از میانگین است یعنی دو انحراف معیار

نمره هوشی او از حد متوسط پایین تر است و رفتار سازگارانه عبارتست از درجه رسیدن فرد به معیارهای مناسب سن و گروه اجتماعی در استقلال فردی و مسئولیت اجتماعی می باشد (منشی طوسی، ۱۳۶۹).

کـانـر[۶] دو طبقه از اشخاص مبتلا به نقص ذهنی را برحسب موقع و منزلت بزرگسالیشان تعریف کرد. تعاریف او میزان معلولیت را با توجه به شرایط

محیطی که فرد معلول باید خود را با آن منطبق سازد مورد توجه قرار می داد و

کندذهنی نسبی و مطلق را با توجه به تعابیر ذیل مورد تمیز و تفکیک قرار می داد.

نوع اول عقب ماندگی ذهنی شامل افرادی که در تمام جوامع دچار مشکل

هستند یعنی نارسایی های آنها به گونه ای است که هم در جوامع پیشرفته و

هم در جوامع غیر پیشرفته، عقب مانده ذهنی تلقی می شوند. و نوع دوم شامل افرادی می شود که محدودیت های هوشی آنها به طور قطع مرتبط با

معیارهای فرهنگی خاص است که آنها را احاطه کرده که در جوامع ساده ترف آنها هیچ مشکلی در باب نایل شدن و برخورداری از برابری در برآورد آرزوهای قابل درک و عملی خود ندارند (رابینسون به نقل از ماهر ۱۳۶۶).

اینهلدر[۷] شاگرد و همکار پیاژه تعریف هوش و عقب ماندگی را اینطور بیان می کند. هوش نتیجه تأثیر دائمی و متقابل فرد با محیط است و اگر این رابطه

متقابل به طور متعادل صورت گیرد موجب توانایی سازگاری با محیط و پیشرفت هوش می شود. کودک در مراحل مختلف رشد تصاویر ذهنی مختلفی دارد

که از تصاویر ذهنی ساده شروع می شود و به تصاویر پیچیده تری می رسد. گذشتن از این مراحل یعنی از مراحل پایین به مراحل بالاتر بستگی به رشد هوش، ساختمان عصبی و بدنی، تجارب اجتماعی و تجارب زندگی او دارد.

بررسی مشکلات روانی در والدین با کودک عقب مانده ذهنی

اهمیت نظریه اینهلدر در هوش این است که پدیده های روانی و بخصوص

هوش دارای الگوی مخصوص و از یک نظام کلی که اساس آن تجارب اولیه

و عکس العملهای کودک از بدو تولد حتی قبل از اینکه قادر به تکلم باشد

شروع می شود. این عکس العملها حسی و حرکتی هستند که کودک روابط

محسوس عینی و عملی بین اشیاء و حوادث را بطور منظم یکی بعد از

دیگری کشف کرده و پاسخهای عملی و درست به وضعیت های مختلف می دهد.

از همین جا اینهلدر عقب مانده را افرادی از جامعه می داند که در مراحل

پایین رشدی متوقف می شوند و در آنها کششهای نهاد قوی و زیاد است (به نقل از میلانی فر ۱۳۷۰).

طبقه بندی کودکان عقب مانده ذهنی

افراد عقب مانده ذهنی را بنابر ملاکها و ضوابط مختلفی تقسیم کرده اند و علت تقسیم

بندیهای متعدد این است که عقب ماندگی ذهنی یک بیماری یا

سندرم واحدی نیست بلکه حالاتی است که بر اثر عوامل متعدد و متفاوتی بوجود می آید. از تقسیم بندیهایی که توسط متخصصین مختلف ارائه شده است می توان به طبقه بندیهای زیر اشاره نمود(میلانی فر ۱۳۷۰):

۱-   روان شناسان

۲-   روان پزشکان

۳-   متخصصین تعلیم و تربیت.

 

۱- گروه دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر [۸]

این گروه دارای بهره هوشی بین ۷۰-۵۰ می باشند. بدلیل آنکه شناسایی و تشخیص کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر در سنین پایین بویژه قبل از

دبستان و دوره های اول دبستان بسیار مشکل می باشد. تعداد قابل توجهی از آنان در مدارس معمولی ثبت نام می کنند. البته بتدریج همزمان با

پیچیدگی نسبی محتوای دروس و بویژه در اواخر کلاس و از کلاس دوم به بعد عقب مانده ذهنی این قبیل دانش آموزان بیشتر آشکار گشته و شناسایی و

تشخیص آنان آسانتر می شود. دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر

نمی توانند بهره لازم و کافی را از برنامه های آموزشی کلاسهای معمولی

ببرند. این کودکان در هر حال آموزش پذیر بوده و قادر به فراگیری اطلاعات عمومی و درسها رسمی کلاس از قبیل خواندن و حساب کردن و مهارت های

مناسب شغلی بوده و می توانند در اداره زندگی خود از تحصیل خویش بهره مند شوند. این دانش آموزان می توانند با حداقل مشاوره در زندگی خود کفایی اقتصادی و اجتماعی داشته باشند (افروز، ۱۳۶۹).

بررسی مشکلات روانی در والدین با کودک عقب مانده ذهنی

تشخیص افراد عقب مانده ذهنی آموزش پذیر بر اساس آزمایشهای عمومی و رشد بدنی به دلیل آنکه غالباً مشابهت فراوان با افراد عادی دارند تقریباً غیر ممکن می نماید. اما در راه رفتن و بویژه صحبت کردن، به طور کلی دچار کندی محسوس هستند.

در این گروه افرادی پیدا می شوند که از لحاظ یادگیری در کارهای عملی و غیر کلامی به حد متوسط کودکان عادی می رسند.

در مورد آموزش نیز اگر

برنامه ها مناسب به اجرا گذاشته شوند، می توانند در زمینه درسی موفق باشند (نلسون[۹] و ایزرائیل [۱۰]۱۹۸۰ به نقل از منشی طوسی ۱۳۶۹). این

افراد با رسیدن به سن بلوغ در جمعیت وسیع جامعه گم می شوند زیرا توانایی

سازگاری شغلی و اجتماعی را دارا هستند. (میلانی فر ۱۳۷۰).

۲- گروه کودکان عقب مانده ذهنی تربیت پذیر[۱۱]

این گروه از کودکان دارای بهره هوشی بین ۲۵ تا ۵۰ می باشند. معمولاً

تعدادی از کودکان عقب مانده ذهنی تربیت ÷ذیر در سنین دبستان در سازمان ها

و مؤسسات مختلف و عده ای نیز در منزل نگهداری می شوند (افروز ۱۳۶۵).

این کودکان و نوجوانان می توانند انجام امور ساده و آسان را فراگیرند و قادرند

خود را از خطرات عادی حفظ نموده و از عهده کارهای شخصی خود برآیند.

قوه تعمیم و تمیز آنها محدود است. امور و کارهای ساده را به آهستگی و با

تأخیر می آموزند ولی برای یادگیری مسائل پیچیده استعداد کافی و تمرکز

فکری لازم را ندارند. از لحاظ عاطفی وضع متغیری دارند. خیلی زود تحت

تأثیر قرار می گیرند و در برابر مخالفت دیگران عصبانیت و حملات تهاجمی

از خود نشان می دهند (میلانی فر، ۱۳۷۰). در حد بالای این گروه افرادی هستند که

بهره هوشی آنها به سطح کودکان آموزش پذیر می رسد بنابراین از توانایی

بیشتری برای یادگیری برخوردار هستند. و می توان با اصولی که در آموزش

آنها لازم و ضروری به نظر می رسد به آنها درجهت یادگیری کمک کرد (مک کویین و پاترسون[۱۲] ۱۹۸۳).

بررسی مشکلات روانی در والدین با کودک عقب مانده ذهنی

۳- گروه کودکان عقب مانده ذهنی حمایت پذیر [۱۳]

این کودکان که دارای بهره هوشی کمتر از ۲۵ دارند به علت عقب ماندگی شدید ذهنی و بدنی قادر به یادگیری و تربیت پذیری در حد مطلوب نبوده و

توانایی انطباق با محیط و سازگاری اجتماعی را ندارند. از نظر اقتصادی کارایی

لازم را نداشته و نیاز به کمک مستمر در انجام کارهای شخصی دارند.

تکلم و رشد گویایی در درجات پایینی است. قضاوت و استدلال در آنها کم و یا وجود ندارد. دقت و حافظه در آنها بسیار ضعف است. درجات پایین این گروه را

افرادی تشکیل می دهند که به هیچ وجه فعالیت ذهنی نداشته و یا فعالیت ذهنی بسیار محدودی دارند. ولی درجات بالاتر را کسانی می دهند که قادر به تکلم کلماتی محدود هستند (میلانی فر، ۱۳۷۰) .

کودکان حمایت پذیر به کمک بسیار نیازمندند و حتی خیلی از آنها توانایی خودیاری ندارند.

این کودکان اغلب در مؤسسه های ویژه نگهداری می شوند

زیرا نگهداری آنها در خانه برای دیگر افراد خانواده مشکلاتی را ایجاد می کند و ممکن است بر روی سایر افراد خانوادو و کارکرد آن اثر بگذارد (نلسون و ایزرائیل[۱۴]، به نقل از منشی طوسی، ۱۳۶۹).

لازم به ذکر است که در سالهای اخیر تنها، نگهداری این افراد مورد توجه نبوده بلکه به آموزش و پرورش این گروه از افراد نیز توجه زیادی مبذول شده است.

واکنشهای والدین نسبت به کودک عقب مانده ذهنی

تولد یک کودک عقب مانده ذهنی می تواند برای خانواده واقعه ای ناگوار باشد

هاگامن به نقل از منشی طوسی (۱۳۶۹) برخی مسائل مربوط به واکشنها

و سازگاری در برابر کودک عقب مانده ذهنی را مورد بحث قرار داده است. بی تردید در باتدا واکنشها به انتظاراتی معطوف می شود که از کودک بدنیا آمده

انتظار می رفته است. اکثر والدین انتظار دارند که کودکانی جذاب، تیز هوش، تندرست، شاد و دوست داشتنی داشته باشند. والدین کودک عقب ما

 

 

…………..

 

بررسی مشکلات روانی در والدین با کودک عقب مانده ذهنی

مقدمـه

کودک عقب مانده ذهنی به عنوان عامل مؤثر در تعیین نگرش و رفتار و

واکنشهای والدین شاید در کشور ما چندان مورد بحث و توجه نبوده، ولی در

کشورهای دیگر جهان این موضوع با گستردگی و توجه بیشتری مورد توجه

محققین بوده است. اگر چه در این کشورها نیز این تحقیقات کمتر تحت عناوین

خاصی ذکر شده است، اما تأثیر کودک عقب مانده ذهنی بر رفتار و تعامل

والدین و عکس العملی که والدین در قبال داشتن چنین کودکی از خود بروز می

دهند، محور اساسی بحث های آنها بوده است. به طور کلی درمورد والدین

و خانواده های کودکان عقب مانده ذهنی کمتر از آنچه در مورد خود اینگونه کودکان نوشته شده، مطلب وجود دارد.

برداشت و تلقی صاحب نظران و محققان از وجود کودک عقب مانده ذهنی در

خانواده متفاوت بوده است. مثلاً بعضی وجود چنین کودکی را فاجعه عاطفی تلقی کرده اند (ورشل[۱] ۱۹۶۱)، دیگران آن را با اصطلاحاتی از قبیل یک بحران (فاربر[۲]،۱۹۶۰) منبعی برای وجود احساس گناه و طغیان علیه خانواده و

نگرانی و اضطراب برای آینده (کانر[۳] ۱۹۵۳)، خطر جدی برای انسجام خانواده

(فاربر ۱۹۵۹) و منبع ناکامی و بیهودگی (گربل [۴] ۱۹۵۲ ) یاد کرده اند ( به

نقل از نظامی ، ۱۳۶۶). عده ای دیگر از محققان جنبه های مختلف تعامل بین

کودک عقب مانده ذهنی و والدین او را مورد توجه قرار داده اند. اگر چه هر خانواده مسائل

خاص خود را دارد، اما بین مشکلات خانواده های کودکان عقب

مانده ذهنی وجوه اشتراک زیادی وجود دارد.

مطالبی که در این فصل مورد بحث قرار گرفته اند عبارتند از :

۱-   بررسی تحقیقات انجام شده در خصوص مادران با کودک عقب مانده ذهنی.

۲-   بررسی تحقیقات انجام شده در مورد پدران با کودک عقب مانده ذهنی.

۳-   بررسی تحقیقات انجام شده در مورد مقایسه پدران و مادران با کودک عقب مانده ذهنی.

۴-   بررسی تحقیقات در مورد سازگاری والدین با کودک عقب مانده ذهنی.

اما قبل از بحث در مورد هر کدام از مطالب فوق، لازم است در مورد تحقیقات انجام شده در خصوص والدین با کودک عقب مانده ذهنی مطالبی ذکر شود.

ولفنزبرگر[۵] (۱۹۷۱) در ارتباط با تحقیقات انجام گرفته در مورد عقب ماندگان ذهنی

و والدین آنها عنوان می کند که تقریباً تمامی مطالعات که در این زمینه انجام گرفته است،

از لحاظ اجرایی با ضعف کنترل همراه بوده اند. به نظر این محقق، مطالعات انجام شده،

تلاش در جهت یافتن عوامل متعدد و مشترکی

کرده اند که بین خانواده های کودکان عقب مانده ذهنی وجود دارد و در نتیجه به گروهی

از خانواده ها دست یافته اند که این خصوصیات مشترک را بطور

تصادفی نشان داده اند. دوم اینکه اغلب کسانی که با خانواده ها کار کرده اند، آموزش

لازم را برای انجام پژوهش نداشته و بیشتر جهت گیری بالینی

داشته اند. و سرانجام اینکه، اغلب مطالعات با سوگیری همراه بوده و به طور عملی فاقد

آزمودنیهای گروه کنترل بوده اند و مطالعات بیشتر روی خانواده

هایی انجام گرفته است که به مؤسسات مخصوص مراجعه کرده اند و یا عمدتاً

از خانواده های با پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی متوسط بوده اند. (ملک پور، ۱۳۶۹).

بررسی مشکلات روانی در والدین با کودک عقب مانده ذهنی

بارنت و بویس[۶] (۱۹۹۲) عنوان کردند که محققان اولیه بیشتر گرایش داشتند تا کودکان عقب مانده ذهنی را همیشه به عنوان یک عامل استرس زا برای

والدین در نظر بگیرید (مانند بگاب[۷] ۱۹۵۰، بیرن بام[۸] ۱۹۷۱، کامینگز[۹] ۱۹۷۶، فاربر[۱۰] ۱۹۵۹، هالت[۱۱] ۱۹۵۸، میشل[۱۲] ۱۹۶۲) ولی استثنائاتی در

این زمینه وجود دارد مانند پژوهش دانلوپ[۱۳] و هالینزورت[۱۴] (۱۹۹۷). آنها با گروهی از خانواده ها که کودک با عقب ماندگی ذهنی و ناتوانیهای رشدی

داشتند، مصاحبه کردند. هدفشان این بود که نگرش والدین در رابطه با فرزندشان را بدانند.

نتیجه پژوهش نشان داد که بیشتر والدین متذکر شده بودند که

عقب ماندگی ذهنی فرزندشان بر عملکرد بیرونی و داخلی خانواده تأثیری نداشته است. وقتی از والدین خواسته شد تا مشکلاتی را که از ناتوانی کودک

ناشی می شود را بیان کنند، اکثر والدین عنوان کردند که مشکلات مالی، مراقبت های فیزیکی، تنهایی و نارسایی در عملکرد خانواده از جمله مسائلی

هستند که بخاطر وجود کودک عقب مانده بوجود می آید. همچنین مشخص شد که والدین مشکلات روانی و اختلالات زناشویی را ناشی از وجود کودک عقب مانده ذهنی نمی دانستند.

در سالهای اخیر، محققان در خصوص اینکه کودک عقب مانده ذهنی صرفاً بر روی خانواده اثر

منفی می گذارد، احتیاط می کنند. بسیاری از محققان زندگی خانوادگی والدین با کودک

عقب مانده ذهنی را به طور گسترده ای مورد مطالعه قرار داده اند. در این مطالعات مشخص شد که نتیجه تحقیقات انجام شده

در بعضی موارد پیچیده و یافته ها متناقض است (بوگز[۱۵] ۱۹۷۹، گرینبرگ[۱۶]، ۱۹۸۳).

مطالعات فقط به این مسئله کمک می کند که اطلاعاتی در زمینه

زندگی خانواده های با کودک عقب مانده ذهنی بدست آید. اما موارد اساسی درباره ماهیت،

رخدادف زمان و اینکه تفاوت بین اینگونه خانواده ها و خانواده

های عادی چقدر است، تا حدود زیادی مبهم باقی می ماند. همچنین قابلیت تعمیم تغییرات

عملکرد خانواده در طی زمان که ممکن است مقایسه ها

بدرستی انجام نگیرد، مشکل است. (استونمان[۱۷] به نقل از دایسون[۱۸] و همکارن، ۱۹۹۲)

موضوع دیگری که باید در تحقیقات مربوط به خانواده های با کودک عقب مانده ذهنی

به آن توجه شود این است که ، بعضی از مطالعات والدین کودکانی را

به عنوان نمونه انتخاب کرده اند که تفاوت سنی در بین آنها زیاد بوده است. بنابراین نتایج یافته ها احتمالاً اثرات تفاوتهای رشدی را در نظر نگرفته اند و این نتایج روایی داده ها را کاهش می دهد (بارنت و بویس[۱۹]، ۱۹۹۳).

بررسی مشکلات روانی در والدین با کودک عقب مانده ذهنی

مارشال[۲۰] و دیگران (۱۹۹۳) عنوان می کنند که در طی سالها مشخص شده است که افزایش استرس

…………………

……..

نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که در بعد روان پریشی تفاوتی بین والدین دو گروه وجود ندارد.

و وجود کودک عقب مانده ذهنی نمی تواند در والدین بیماریهای شدید روانی ایجاد کند.

کودک عقب مانده در بسیاری از خانواده ها مشکلات روانی را

ایجاد می کند ولی تا آن حد نیست که بتواند در والدین علایم شدید مربوط به بیماری روان پریشی که از مشخصات آن توهم، هذیان است را ایجاد کند.

۸- افسردگی

نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که والدین با کودک عقب مانده ذهنی افسردگی بیشتری را در مقایسه با والدین با کودک عادی تجربه می کنند. این

نتایج با تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته، همسو است. مثلاً بکمان (۱۹۸۳) و فردریچ (۱۹۸۱) از تحقیقات خود نتیجه گرفتند که والدین با کودک عقب

مانده ذهنی افسرده تر از والدین با کودک عادی هستند. همچنین,

 نیکسون و سینگر[۱],  (۱۹۹۱) در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که والدین با کودک عقب مانده ذهنی، احساس گناه و تقصیر ، افکار اتوماتیک منفی و افسردگی بیشتری را نسبت به والدین با کودک عادی دارند.

فیلیپ و فلوید (۱۹۹۳) در تحقیق خود عنوان کردند که والدین با کودک عقب مانده ذهنی

افسردگی بیشتری را تجربه می کنند. کاکس و همکاران به نقل از سامانی (۱۳۷۵)

عنوان کردند که والدین با کودک عقب مانده ذهنی افسرده تر از والدین با کودک عادی هستند. البته گروهی از محققان نیز عنوان می

کنند که کل احساس گناه که منجر به افسردگی می شود، ضرورتاً گسسته ساز

و مشکل آفرین نیست. شاید کمی احساس گناه راهی جهت برانگیختن والدین در توجه، تلاش و حتی عشق و علاقه بیشتر به کودک شود.

بنابراین همانطور که بیشتر تحقیقات نشان می دهد والدین با کودک عقب مانده ذهنی به افسردگی بیشتری دچار می شوند.

بررسی مشکلات روانی در والدین با کودک عقب مانده ذهنی

۹- ترس مرضی

همانطور که نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد بین والدین با کودک عقب مانده ذهنی و والدین با کودک عادی تفاوتی

در این زمینه ترس مرضی وجود ندارد. وجود کودک عقب مانده ذهنی ضرورتاً منجر به بروز علایم مربوط به ترس مرضی نمی شود.

ب: بررسی نتایج مربوط به فرضیه دوم

مادران مشکلات روانی بیشتری را در مقایسه با پدران با کودک عقب

مانده ذهنی تجربه می کنند. گر چه تولد کودک عقب مانده ذهنی برای والدین شوک

آور است و تأثیر منفی بر آنها دارد ولی استرس تجربه شده بوسیله پدر و مادر متفاوت است

. از آنجا که تحقیقات انجام گرفته در مورد تفاوت بین پدر و مادر  با کودک عقب مانده ذهنی اندک است. لذا به نتیجه همین تحقیقات اندک و نتیجه پزوهش حاضر اکتفا می شود.

۱- بررسی نتایج مربوط به مقایسه بین پدران و مادران با کودک عقب مانده ذهنی درکل ابعاد آزمون SCL90

نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که بین مادران و پدران با کودک عقب مانده ذهنی ت

فاوت وجود دارد و مادران مشکلات روانی بیشتری را درمقایسه با پدران تجربه می کنند. بسیاری از تحقیقات قبلی انجام گرفته نیز مؤید این……………..

 


[۱] Nixon and Singer…………………

 

بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین میتوانید با سرعت و امنیت فایل اصلی و کامل این پروژه را دانلود کنید

 

 

 

 

نقد وبررسی

نقد بررسی یافت نشد...

اولین نفر باشید که نقد و بررسی ارسال میکنید... “بررسی مشکلات روانی در والدین با کودک عقب مانده ذهنی”