فروشگاه

توضیحات

تاریخچه شهر های تهران,کرج,اصفهان,مشهد (رایگان)

اصفهان

 سرزمین اصفهان حدود ۲۶۰۰ سال پیش بخشی از سرزمین ماد بود. بعضی از پژوهشگران عقیده دارند که نام  این سرزمین در روزگار هخامنشیان گابه یا گی بوده است و پاراتیکا، که آن را فریدون امروزی می دانند، از نواحی مشهور و آباد آن بوده است. در روزگار اشکانیان، سرزمین اصفحان یکی از استانهای بزرگ کشور بوده است. دردوره ساسانیان نیز سرزمین اصفهان استانیمهم به شمار می آمد و محل زندگی اعضای هفت خاندان ایرانی بود که شغلهای مهم حکومتی داشتند. همچنین شهرر اصفحان مرکز سپاه بود.  مسلمانان عرب در روزگار خلافت عمر، خلیفه دوم، اصفهان را تسخیر کردند و از آن پس، تا قرن چهارم هجری قمری این سرزمین زیر فرمان خلفای عرب بود. آن گاه، نخست،زیاران وآل بویه به سلطه اعراب براین سرزمین پایان دادند وبه آبادی آن همت گماشتند .قرارگرفتن اصفهان درمرکزایران ،حاصلخیزبودن خاک وآبادانی آن سبب شده است که همه حکومتهای ایرانی به آن توجه کنند ومهاجمان خارجی نیزبه این سرزمین وبه ویژه شهراصفهان بتازند وآن راتصرف کنند.درقرن پنجم هجری قمری اصفهان زیرفرمان سلجوقیان بود. پس ازسلجوقیان، خوارزمشاهیان ،مغولان،ایلخانان،آل مظفر ،وسپس تیموریان دراصفهان فرمانروایی کردند. درحمله امیرتیمور به اصفهان دهها هزارکشته شدند.

پادشاهان صفوی به سرزمین اصفهان وشهرهای آن توجه وعلاقه بسیار نشان دادند.شهر اصفهان ،در دوره صفویان آبادی ورونق بسیار یافت.

پس ازسقوط صفویان سرزمین اصفهان رونق وشکوه پیشین خودرا تااندازه ای ازدست داد. بااین همه، استان و شهر اصفهان همواره ازاهمیت بسیاری برخوردار بوده است.

ازتمدن وفرهنگ تاریخ چندهزارساله اصفهان بناها ونشانه هایی برجای مانده است .که بیشترآنها در شهر اصفهان جای دارند. پل شهرستان ،آتشگاه،ودوسرستون سنگی ازروزگارساسانیان ،مسجدجامع، کنیسه عمو شعیا،کلیسای وانک جلفا،کاخهای چهلستون ،هشت بهشت ،عالی قاپو،پلهای مارنان،الله وردی خان ،وخواجو،مسجدامام (ره) ،مسجدشیخ لطف الله ،مدرسه چهارباغ ،منارجنبان ازبناهای مهم اصفهان هستند.

مسجدجامع نایین،مسجدجامع اردستان ،مسجدجامع نطنز،بقعه ومسجدپیر بکران ،ویرانه های قلعه خان لنجان،سدشاه اسماعیل ،امامزاده هفده تن ،وپل قاضی زید درگلپایگان ،باغ فین کاشان ،کاروان سرای مهیار ،وبسیاری بناها وآثاردیگر،درگوشه کناراصفهان یاد آور تاریخ دراز این سرزمین هستند.

 

کرج

 

ویژگی تاریخی

در فرهنگ ما پیرامون وجه تسمیه کرج ذکر نشده است. لذا در صورتیکه کرج از لغت «کاواک یا کاوک» به معنی میان تهی باشد منظور شهری است که در میان دره ای واقع شده است. اگر کرج از لغت «کراج» به معنای بانگ بلند یا فریاد اخذ شده باشد نیز با سابقه باستانی آن ارتباط پیدا می کند زیرا محتملاً کرج مبدأ خبری بزرگ جهت رگا (ری) بوده که در ایام تابستان در تپه آتشگاه و کوههای مرادتپه و کلاک کرج برای خبر رسانیدن و دیده بانی آتش می افروختند و در جنگ ها بدینوسیله از حمله و هجوم دشمنان با خبر می گردیدند.

بطور کلی درباره کرج آنچه از کتاب های تاریخی و مأخذهای مهم و معتبر بدست می آید آن است که سه ناحیه در ایران به این نام معروف و هر سه نیز در عراق عجم بوده که عبارتند از:

۱)    کرجی که در مأخذی قدیمی به نام کتاب حدود العالم من المشرق الی المغرب آورده شده است. مراد کرج اَبَودلَف است که شهری بزرگ و معتبر بوده و اکنون خرابه های آن در چند فرسنگی اراک در محل آستانه، نزدیک شازند به چشم می خورد.

۲)    کرج روذراور از نواحی همدان بوده و پیداست که واژه روذراور همان است که مردم تویسرکان امروز رو دلاور می گویند.

۳)    امروز فقط یک ناحیه بنام کرج نامیده می شود که آن همین کرج معروف در تهران است. و قدیمی ترین مأخذی که نام کرج در آن به میان آمده کتاب معروف «نزهه القلوب» تألیف حمدالله مستوفی به سال ۷۴۰ ه.ق است در این کتاب نام کرج در ضمن ولایات عراق عجم از توابع طالقان آمده و چنین می نویسد: «طالقان ولایتی است سردسیر در شرق قزوین که دارای محلات و دیه های معتبر  می باشد و ولایت سر آبرود، قهپایه، کن و کرج از توابع آن آنجا است حقوق دیوانی طالقان با این ولایات یک تومان است».[1] اکنون طالقان از توابع مهم کرج است. آثار باستانی باقیمانده از دوران قبل از اسلام (حکومتهای هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان) و دوران بعد از ظهور اسلام در منطقه کرج گواه این اهمیت است که این ناحیه در روزگاران گذشته از تمدن پیشرفته وشکوفایی برخوردار بوده است. قلعه هایی چون معبد ناهید در شهرستانک، قلعه ری زمین، قلعه گسیل، قلعه شاه دژ، قلعه صلصال در کرج(پشت ژاندرمری کرج)، قلعه سالار در راه کرج- قزوین، قلعه هارون، برج طغرل، سرخه حصار در حوالی تهران، تکیه سپهسالار(مقبره یکی از سادات زیدی)، امام زاده بی بی سکینه در جنوب کرج، امام زاده داود و درخت کهنسال ۲۰۰۰ ساله سرو خمره ای در شمال باختری کرج، آبادی تخت سلیمان در راه چالوس و آثار باستانی سفیدرود در مارلیک و همچنین آثار باستانی در شهرستانک و ارنگه که مرکز یکی از قدیمیترین آثار تمدن آریایی است که همگی اینها گویای یک تمدن باستانی بزرگ در این خطه است.

بطور یقین در دوران حکومت صفویه، شهر کرج به دلیل واقع شدن در مسیر تبریز، تهران- اصفهان و مرز و سرحدات غربی کشور به عنوان یکی از منزلگاه های مهم مسیر بوده است. بعد از تأسیس سلسله قاجاریه و انتخاب شهر تهران به عنوان پایتخت، شهر کرج به علت نزدیکی به تهران و دارا بودن آب و هوای مناسب و باغات متعدد مورد توجه قرار گرفته است که از جمله احداث کاخ شهرستانک در روستایی به همین نام گویای این مطلب   می باشد.

در سال ۱۳۱۲ با احداث جاده آسفالته تهران- کرج- چالوس، شهر کرج به یک گلوگاه مهم ارتباطی تبدیل گردید و با توجه به زیر ساخت های اقتصادی منطقه مانند شبکه راهها و امکانات استفاده از آب رودخانه کرج و همچنین موقعیت کشاورزی و نزدیکی نسبی به پایتخت بتدریج زمینه استقرار صنایع اساسی نظیر کارخانه شیمیایی کرج(۱۲۹۷)، مقواسازی(۱۳۱۲)، کارخانه قند(۱۳۱۴)، ذوب آهن کرج(۱۳۱۸) و … باعث شکوفایی روزافزون شهر گردیده که پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر سرعت گسترش این کلان شهر افزوده شد که تا به امروز چهره یک شهر بنام و مشهور با کلیه پیشرفتهای صنعتی، آموزشی و علمی و بهداشتی و ….  را به خود گرفته به حدی که چهره چند دهه گذشته آن با چهره کرج امروز غیر قابل مقایسه است

 

 

لرستان

در لرستان آثار دوره پالئوتیک و نزدیک به چهل هزار سال پیش از میلاد مسیح به دست آمده است. کاسیت ها یا کاسیان قبایل کوهستان نشین بودند که در ناحیه واقع میان ماد و عیلام یعنی لرستان کنونی زندگی می کردند که در ساخت مصنوعات مفرغی چیره دست بودند بنا به تحقیق ویاکونف دانشمند روسی گواه منشاء نژادکاسیان نزدیک به پنجاه کلمه و نام خاص است که با ترجمه به زبان الوی در متون لغوی آشوری وبابلی محفوظ مانده است به عقیده دیاکونف زبان کاسیان با زبان علیامی یکی داشته است و شاید با آنها (کاسیان با عیلامیان) خویشاوندی هم داشته اند. کاسیان از آغاز هزاره سوم قبل از میلاد در این کوه ها زندگی می کردند به احتمال قوی قبایل لر کنونی از اعقاب  ایشان اند و در سرزمین سکونت دارند که با نام ایشان لرستان خوانده می شود … به استناد تحقیق گاهی  تا پایان قرن هفدهم قبل از میلاد در سرزمین کاسیت ها یعنی لرستان کنونی سلطنت کرده اند و هشت سال پس از مرگ و میر همورابی بر کشور بابل تاختند و نزدیک به شش قرن حکمرانی آنان بر بابل ادامه یافت و پس از آن که شوتروک ناخونته اول پادشاه عیلام بابل را به طور قطعی شکست داد. آخرین نماینده سلسله کاسی را از بابل برانداخت و پسرخود دکویتر ناخونته را به جانشینی او انتخاب کرد منقرض شدند و با روی کار آمدن آشور و شکست عیلام از آشور کاسیان نیز مغلوب آشوریان شدند. ولی تا قرن ۷ قبل از میلاد آشوریان هنوز  ناحیه لرستان را به عنوان کاسی می شناختند. کاسی ها قدیمی ترین ساکنان و حکام آریایی لرستان بوده اند که احتمالا تا زمان انقراض هخامنشیان نیز سلاله آنها باقی بوده اند و تاثیر تمدن و فرهنگ و هنر آنان در تشکیلات و تمدن مادها و هخامنشیان غیر قابل انکار است. بنابرآنچه از دکتر عبدالحسین زرین کوب نقل شد متوجه شدیم که ادعای سردار اسعد درباره این که ایل بختیاری از نسب آل بویه و اصل آل بویه از ساسانیان بوده است درست نیست و این گفت او متکی بر حقیقت منبع و ماخذ صحیحی نیست. افزون بر این که به نظر می آید که بومیان برای جلب یارانی برای مقابله با خلفا و فراهم آوردن زمینه سیاهی مطلوب آرزو های ایرانیان که خواهان استقلال سیاسی اقتصادی و فرهنگی کشور خود بودند. دست به اشاعه چنین اندیشه ای زده اند. انتساب بختیاریان به آل بویه احتمالاً درست باشد. و سردار اسعد ممکن است با استفاده از محفوظات سینه به سینه مردم بختیاری که از اجداد و نیاکان خود به ارث برده اند در کتاب خود مطرح کرده بود آن گونه که از محفوظات سالمندان و مهمترین قبیله منبه بر می آید خاندان آل بویه اصلا از همین قبیله عرب عدنانی بوده اند و جنبه عمومی قیم جد اعلای قبایل بنوتمیم است… شاخه هفت لنگ از نژاد طوایف مختلفی تشکیل یافته است به گونه ای که او گرمترین نقاط دره کارون شما با تیره های گوناگونی برخورد می کنید که عرب نژاد هستند و واژه های عربی زیادی در گویش آنان به کار گرفته می شود. این طایفه معروف به عرب گاومیش هستند و از طریق نگهداری و پرورش گاومیش امرار معاش می کنند…. چند طایفه ترک نیز جزو ابواب جمعی وخراجگذاری ایل خانی هفت لنگ قرار دارند و احتمالاً اینان از نژاد و شاخه های ایل قشقایی می باشند. طایفه عرب علی بیگی نیز از انشعابات دورکی ها است که نسبشان به قبیله ای عرب به نام مهاوی می رسد. اینان از قدیم الایام تاکنون در روستای بلیدت نزدیک شوشتر زندگی می کنند و در اصل یکی ازشاخه های قبیله بنی طرف به حساب می آیند. نژاد بابادی به قبایل زرد عرب که در بین النهرین می زیند می رسد.

اینان در زمان خلفای عباسی به بصره کوچ کرده اند و به مدت شش سال اقامت گزیده اند. دکتر امان الله بهاروند در صدد اصلاح نام قبایل فوق الذکر برآمده است و کوشیده است تا صیغه بختیاری به آنها دهد.

۱-  استرکی، آستری، بختیاری

۲-  هماکویه: حماکویه، بختیاری

۳-  بختیاری: مخقاری، بختیاری

۴-  جوانکی: جانکی، بختیاری

۵-  بیدانیان (بنداییان): بندونی، بختیاری

۶-  زاهد (زمادیان): ؟ ، بختیاری

۷-  آشکی (استکی): استکی، بختیاری

۸-  کوی لیراوی: لیراوی، کوه گیلویه

۹-  مماسنی: ممسنی، ممسَنی. (سکندر امان الهی هاروند/ ۱۳۶۰/ص ۱۳۱)

 

تهران

تحولات تاریخی تهران مرکزی از دیدگاه کالبدی به هفت دوره تقسیم می شود.

۱ –دوره اول: از قریه تهران که روستائی تابع ری بوده است تا حداث بارو توسط شاه تهماسب صفوی (حصار تهماسبی) در سال ۹۳۲ هجری شمسی

۲- دوره دوم: با احداث حصار تهماسبی و ایجاد چهار دروازه شمیران، قزوین، دولاب، و شاه عبدالعظیم وسطی داشت و پیوند محله و مرکز شهر در مقیاس پیاده از طریق شاخه های اورگانیک انجام می گرفت . الگوی شهر هسته ای بود و بر کانون ارگ و بازار تمرکز یافته بود. که در حقیقت جریان حیاتی شهر داد و ستد و فعالیت های روزانه در این مراکز استقرار یافته بود. بازارچه قوام الدوله و مسجد معیر الممالک را می توان از بخشهای مهم این هسته مرکزی دانست که نحوه قرار گیری بافت مسکونی در کنار بازار و نحوه نفوذ بازار در بافت به صورت خطی شاخه ای است.

۳- دوره سوم: این دوره از زمان پایتختی تهران که در سال ۱۲۵۵ هجری قمری توسط آقا محمد خان قاجار دارالخلافه نام گرفت تا احداث باروی دوم در سال ۱۲۸۴ (حصار ناصری) توسط ناصرالدین شاه ادامه دارد.

۴- دوره چهارم: تهران در عهد ناصری است د راین دوره نقشه دارالخلافه ناصری تهیه شد و الگوی معماری از گرایش به درون خارج شد (نحوه شهرسازی سنتی در ایران) و توجه به فضاهای منفی اهمیت یافت. با افزایش سطح بازشوهای به معابر ظاهر شدن بالکن ها و ایوان ها و استفاده از نقوش، تزئینات و اختلاف مصالح همه نوعی برون گرائی در عرصه های کالبدی موجب گشت. این برون گرائی با توان و ساخت ساختمان هائی بیش از یک طبقه نمود بیشتری یافت. بدن سازی راکد محوطه و میدان های شهر (هر چند در التفاظ با معنای معماری فیزیکی) رونق بیشتری یافت که شکل این حصار به صورت ۸ ضعلی بود .

در بافت مورد نظر وجود بالکن و ایوان ها و ساختمان های ۲ طبقه هر چند به تعداد اندک نشان از این برون گرائی دارد و افزایش بازشوها و اجتناب از تقسیمات اندرونی و بیرونی که در بناهای این بخش دیده می شود حاکی از آن است که بسیاری از ساخت و سازهای بافت در دوره چهارم انجام گرفت.

۵- دوره پنجم: همزمان با حکومت پهلوی اول است. تجدد گرائی در چهره شهر انعکاس یافت دو عنصر مهم شهری یعنی بناهای دولتی و عمومی در سوئی دیگر با وارد کردن مهندسین و تکنولوژی کشورهای اروپائی با استفاده از مصالح بادوام و نه چندان ملموس با معماری پیشین ما میل به نمایش استحکام و امتداد در کالبد شهری امکان تجلی یافتند . خیابان ها و میدان های جدید ساختار جدیدی را در شهر تهران شکل دادند. در این دوره خیابان کشی ها اغلب با تخریب بافت قدیم انجام شد. با الگوی توسعه شطرنجی تحلیل شد و بدین ترتیب الگوی جدیدی نسبت به مرکز شهر شکل گرفت.

در این دوره در محدوده بافت شاپور نیز تحولات و ساخت و سازهای انجام می گیرد. بافت اورگانیک حاکم بر منطقه جهت احداث خیابان های شطرنجی طبق نقشه های تهیه شده دراین دوره تخریب می شود . خیابان وحدت اسلامی، خیابان خیام، خیابان مولوی از جمله خیابان های مذکور می باشد. در مقیاس کوچکتر برخی دسترسی ها درجه دو نیز در این مقطع تعویض و یا اصلاح شدند که این دخل و تصرفات نیز به نوبه خود سبب برخی تخریب ها در بافت شد.

۶- دوره ششم:  از حدود ۱۳۳۰ هجری شمسی آغاز و تا مقطع انقلاب اسلامی ادامه داشته این این بخش اغلب توسعه ها در نواحی تازه ای صورت گرفته و توسعه به حاشیه ها و مکان های جدید شهری انتقال یافت. در حقیقت مدیریت شهری به احیای بخش مرکزی پشت کرد. بافت شاپور نیز مانند بسیاری از بافت های مرکزی دیگر دچار تغییر و تحولات چندانی نشد.

۷- دوره هفتم: این دوره از مقطع انقلاب در سال ۱۳۵۷ تا امروز ادامه دارد. شاید بتوان تحولات این دوره را به قدرت رسیدن مجدد بازار و تمرکز فعالیت های اقتصادیو تجاری در محدوده بازار و پیرامون آن وب ازگشت مجدد مراکز عمده حکومتی شهر به مرکز شهر مانند نهاد رهبری، ریاست جمهوری، شواری نگهبان و … تهیه طرح سازماندهی تهران آتک که مرکز تهران و حوزه مرکزی را به عنوان یک حوزه فرهنگی و تاریخی در نظر گرفته و بار فعالیت های اداری و تجاری را در حد امکان از این بخش انتقال داده است. ارائه طرح ها و مطالعات موردی در زمینه بخش های مختلف شهر جهت حفظ و احیا و اجرای پروژه های نوسازی بافت (شروع مداخلات) و ثبت بناها و محوطه های واجد ارزش توسط میراث فرهنگی دانست. به ثبت رسیدن بازارچه قوام الدوله و مسجد مدرسه معیر الممالک ، گذر وزیر دفتر و برخی گذرهای و بناهای واجد ارزش بافت مورد نظر نیز در همین دوره اتفاق افتاده است.

 

مشهد

تاریخچه شهر مشهد:

در ابتدای هر شهری بویژه در گذشته، اگر شهر، دارای استحکامات طبیعی در مقابل دشمنان از قبیل: کوهها، معابر تنگ و باریک، دره های هولناک، رودخانه های ژرف و غیره نبود، به طور معمول به دور آن حصار و استحکاماتی تهیه می دیدند، که از تفصیل و تغییراتی که در این استحکامات با گذشت زمان و در هر عصری پدید می آمد، به راحتی می توان دوران آرامش و ثبات و یا دوران جنگ و مهاجرت و تیره روزی را در آن جایگاه مجسم کرد.

شهر مشهد هم با این که در رشته کوههای بینالود و هزار مسجد در اطراف آن واقع است ولی به عنوان محافظی برای شهر نمی تواند مورد استفاده قرار گیرد. وجود حصار و استحکامات برای آن شهر ضروری به نظر رسیده است، زیرا مشهد در اوایل قرن هفدهم میلادی به عنوان پایگاه تشیع در ایران رو به گسترش نهاده و همسایگان شرقی و شمالی این شهر هم مردمی با خصوصیات ایلی و صحرا گرد و با شیوه های معیشتی دامداری هستند که با شهرنمشینی و آداب و رسوم آن ناآشنا و با اصول و تمدن فاصله دارند و به لحاظ مذهبی نیز عمده سنی مذهب می باشند.

صفویان هم به جهت حفظ این پایگاه مذهبی و اقتصادی مهم برای این شهر استحکاماتی تهیه دیدند، که انتخاب شروع دوره صفویه حتماً به این معنا نخواهد بود که مشهد در دوره های قبل از این دوره دارای حصار استحکاماتی نبوده است. زیرا می دانیم رشد این شهر از قرن سوم هجری شروع شد و از همان زمان هم دارای استحکامات نیرومندی گردیده است. در خصوص استحکامات شهر مشهد در عصر صفوی آدام اولئاریوس می نویسد:

«مشهد دارای یک حصار نیرومند با برجهای متعدد جهت دفاع در مقابل دشمنان است. تعداد برجهای حصار مشهد را حدود دویست و پاره ای جغرافیدانها، سیصد دانسته اند. و فاصله آنها هم از یکدیگر به انداهز یک برد تیر است.»

در عصر نادری هم که مشهد روز به روز بر ارزش و اعتبارش افزوده شد، دارای استحکاماتی بوده است. شاید با وجود ضخصی به قدرت فرماندهی نادر دیگر هیچ خطری از ناحیه افغانها و ازبکها و ایالات دیگر مشهد و گنجخانه او کلات را تهدید نمی کرده است.

ولی آنچه به ظن درست می آید این است که در عصر نادری شکوه مشهد دوچندان گشته است تزئین شهر مشهد «و ساختن استحکامات جدید یا تغییر آن نیز از کارهای او بوده است.» که نشانده هایی از آن در حرم مطهر حضرت رضا (ع) کاملاَ هویدا است.

نویسنده کتاب مطلع الشمس محیط سه فرسخی شهر رات طبق گفته سیاح مورد بحث اغراق آمیز دانسته می گوید: «از روی نسبت قطر دایره به محیط چنین به نظر می آید که این گفته اغراق است. عرض طولانی شهر که از شمال به جنوب غربی امتداد دارد بیشتر از دو میل نیست حال آنکه سه فرسخ دروازه میل انگلیسی است. و در هر حال این شهر به قدر گنجایش خویش سکنه و ابادانی ندارد.»

در حدود سالهای (۱۸۷۵ م) یک ژنرال نظامی بنام مک گرگر در سفری به خراسان حصار و استحکامات شهر مشهد را این گونه ذکر می کند که به دلیل نظامی بودن سیاح مذبور مطالبش از دیدگاه نظامی قابل اهمیت است:

«پیرامون شهر را دیوار گلی فرا گرفته که در وضع خوبی نگهداری می شود. ضخامت بالایی دیوار چهار پا و پایین آن نه پا است. بر بالای این دیوار یک دیواره دفاعی است به ضخامت یک پا،‌ اما آنقدر با بی توجهی ساخته شده که اغلب روزنه های آن به ارتفاع شش پا در بالای دیوار قرار گرفته است.»

وجود خانه هایی در آن سوی دیوار شهر که به مرور زمان خارج از حیطه دیوار و دورازه شهر ساخته شد از گسترش روزافزون شهر و ثبات نسبی سیاسی که در اواسط حکومت ناصرالدین شاه قاجار پدید آمده است خبر می دهد. اما خرابی دیوار و نرسیدن به برج و باروها، شاید رسیدن عصر جدید را ندا می دهد و ایم شهر که به سبک جدیدش نیاز به برج و بارو ندارد و شاید همان عنصر همیشگی در عصر قاجار که همه چیز «خراب است» به سراغ این مقوله آمده است.

دروازه ها

اطلاعات ما در خصوص دروازه های شهر مشهد به دوره قاجار می رسد.

از جمله نویسنده روضه الصفا که از کتب تاریخی عصر قاجار می باشد، برای مشهد شش دروازه قایل است، که شامل دورازه پایین خیابان، دروازه بالا خیابان، دروازه نوقان، دروازه عبورگاه، دروازه ارگ و دروازه سراب می باشد.

او سبب نام گذاری این دروازه ها را این گونه می نگارد:

«سبب تسمیه این دروازه ها این است که دروازه پایین خیابان، خیابانی است که دولش دو هزار و نهصد ذرع است و عرضش بیت و هشت ذرع و از دروازه پایین تا مرقد مطهر امام واجب الاحترام نهصد ذرع است و روضه مطهره در وسط معموره شهر اتفاق افتاده…»

این دروازه یعتی پایین خیابان و بالا خیابان چون در ابتدای ورودی دو خیابان مشهد و شهر به همین نامها واقع هستند و این دو خیابان در راستای یکدیگر به پایین پای مرقد حرک حضرت می رسد  و دیگری به بالای مرقد مطهر حضرت بدین سبب شاید به پایین خیابان و بالا خیابان مشهور شده باشند.

محله ها

در باره محله های شهر مشهد «ماکدونال کینیر» صاحب منصب همراه سرجان ملکم و نماینده کمپانی هند شرقی در سفر به ایران و مشهد این شهر را شامل دوازده محله می داند که پنج محله از این محله ها بایر و غیر مسکون بوده است.

فریزر محله های مشهد را سی و دو محله می نویسد که هر یک از این محله ها کدخدایی جهت اداره آن محله سپرده شده است و ساکنان بعضی محله ها کم بوده است و بعضی جاها مخصوصاً در سمت شمال و شمال غربی شهر زمینهایش تبدیل به باغ و جای زراعت شده است.

در ضمن مولف مذکور یکی از محله های مشهد را مختص به یهودیانی که تعدادشان زیاد و به کار معامله و تجارت و کهنه فروشی مشغول بوده اند.

محله های مشهوری که سیاحان از آنها ذکری نکرده اند محله های اطراف حرم مطهر و بالا خیابان و پایین خیابان، دو خیابان عمده شهر و همان بازار سرشور بوده است. و دست کم بقیه نقاط و محله ها تا اواخر عصر قاجار دارای تمرکز جمعیت بسیاری نبوده است. آنچه که از کتابهای تاریخی در باره محله های شهر مشهد بدست می اید این است که مشهد تا اواخر عصر ناصری (۱۳۱۳ هجری) دارای چند محله مشهور بوده است:

۱- محله سرشور ۲- محله سراب ۳- محله چهار باغ ۴- محله نوقان ۵- محله خیابان سفلی (بالا خیابان)

که به نظر نمی آید محله های مذکور تمام محله های مشهد بلکه باید اسامی مهمترین آنها باشد. زیرا در کتابهای تاریخی دیگر از محله های قدیمی مشهد این چنین نام برده شده است:

۱- بالا خیابان ۲- پایین خیابان ۳- سراب ۴- نوقان ۵- سرشور ۶- عیدگاه ۷- ارگ ۸- پاچنار ۹- سه سوق ۱۰- مرویها ۱۱- سرحوضان (سرحوضو) ۱۲- تپ المحله (ته پل محله) ۱۳- سیاوون (سیاهان) ۱۴- کشمیریها ۱۵- چه نو ۱۶- چهار باغ که دو محله عیدگاه و نوقان از محلات قدیم شهر محسوب شده است.



 مهندسین مشاور پژوهش و عمران، طرح توسعه عمران و حوزه نفوذ کرج بزرگ، سازمان مسکن و شهرسازی ص ۷۵-۷۶[۱]

نقد وبررسی

نقد بررسی یافت نشد...

اولین نفر باشید که نقد و بررسی ارسال میکنید... “تاریخچه شهر های تهران,کرج,اصفهان,مشهد (رایگان)”

تاریخچه شهر های تهران,کرج,اصفهان,مشهد (رایگان)

0 نقد و بررسی
وضعیت کالا : موجود است.
شناسه محصول : 240

قیمت : تماس بگیرید.