توضیحات
قاعده لاضرر
از جمله قواعدی که در تعدیل یا تکمیل نصوص شرعی کاربرد مؤثر دارد
و احکام فرعی فراوانی از آن متفرع شده است قاعده لاضرر یا قاعده نفی ضرر است .
با آنکه نصوص شرعی متعددی به عنوان مدرک قاعده مزبور مورد استناد فقها واقع شده است
اما بدون تردید قبح ضرر و حسن جلوگیری از آن و در نتیجه نهی از ضرر از احکامی است که
عقل صرفنظر از متون شرعی یا ادله نقلی به آن حکم میکند و از مستقلات عقلیه است
به عبارت دیگر این قاعده از قواعد کلی مبتنی بر انصاف است .
قاعده لاضرر
اهمیت قاعده مذکور به حدی است که بسیاری از فقها از گذشته دور و نزدیک در تالیفات
و تقریرات خود رساله مستقلی را به آن اختصاص دادهاند .
مرحوم علامه بزرگوار شیخ مرتضی انصاری از جمله فقهای بزرگی است که رساله
مخصوصی درباره قاعده لاضرر تنظیم نموده این رساله در آخر کتاب
مکاسب ایشان به چاپ رسیده است و این در حالی است که مرحوم شیخ در ذیل
قاعده اشتغال در آخر فوائدالاصول نیز قاعده لاضرر را مورد بحث قرار داده
است . همچنین مرحوم علامه ملا احمد نراقی در کتاب عوائد الایام و نیز محقق
بزرگوار شیخ شریعت اصفهانی در خصوص این قاعده تحقیق کردهاند
۵۰صفحه فایل ورد (Word) فونت ۱۴ منابع دارد
پس از پرداخت آنلاین میتوانید فایل کامل این پروژه را دانلود کنید
فهرست مطالب
مقدمه :
فصل اول : بررسی و تفسیر قاعده لاضرر
گفتار اول : مدارک قاعده لاضرر
متن حدیث لاضرر
گفتار دوم : معانی قاعده لاضرر
مفاد حقوقی روایت
نقد و بررسی نظرات مربوط به معنای قاعده لاضرر
گفتار سوم : شرح اشکالاتی که بر قاعده لاضرر وارد شده
فصل دوم : تنبیهات قاعده لاضرر
گفتار اول : دفع ضرر از خود با اضرار به غیر
گفتار دوم : تحمل ضرر غیر
گفتار سوم : تعارض ضررین بر یک نفر
گفتار چهارم : تعارض ضررین نسبت به دو نفر
گفتار پنجم : تعارض قاعده لاضرر و قاعده تسلیط
گفتار ششم : اضرار به غیر در اثر اکراه
گفتار هفتم : آیا قاعده لاضرر شامل امور عدمی هم میشود
گفتار هشتم : رابطه خیارات با قاعده لاضرر
گفتار نهم : رابطه قاعده لاضرر باشفعه
گفتار دهم : منع سوء استفاده از حق و قاعده لاضرر
گفتار یازدهم : موارد کاربرد قاعده لاضرر در قانون مدنی
قاعده لاضرر
فصل اول
بررسی و تفسیرقاعده لاضرر
گفتار اول : مدارک قاعده لاضرر
۱-قرآن
در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که مستقیما بر نهی از اضرار تاکید دارد که به ذکر چند نمونه از آن مبادرت میگردد .
ــ در آیه ۲۳۳ سوره بقره چنین آمده است :«لا تضار والده بولدها ولا مولود له بولده » به
این معنی که پدر و مادر نباید به فرزند خود و خود زیان برسانند یا در صدد زیان
رساندن برآیند و یا به پدر و مادر نباید به سبب فرزند زیان رسانیده شود .
ــ در آیه ۲۳۱ سوره بقره میفرماید : « و لا تمسکو هن ضرارا لتعتدو » در این آیه از
اینکه مردان برای ضرر زدن و تجاوز به حقوق زنان آنان را نگهداری کنند و از طلاق آنها خودداری کنند صراحتا نهی شده است .
ــ خداوند در آیه ۱۲ از سوره نساء میفرماید : « من بعد وصیه یوصی بها او دین غیر مضار »
قاعده لاضرر
یعنی از بعد وصیتی که وصیت میشود به آن یا دینی غیر ضرر رساننده . قضیه از این قرار
است که میفرماید ترکه بین ورثه تقسیم میشود بعد از آنکه مورد وصیت یا دینی که « غیرمضار » است از ترکه خارج گردد
یعنی وصیتی که موصی به ورثه ظلم نکرده و ضرر نزده باشد چون ممکن بود موصی به
قصد اضرار به ورثه به دینی اقرار کند و بدین وسیله ورثه را از میراث ممنوع و محروم نماید .
آیه ۲۸۴ سوره بقره میفرماید : « و لا یضار کاتب و لا شهید » ( کاتب و گواهی دهنده
دین نباید ضرر برساند ) یعنی کاتب و تنظیم کننده دین و معامله نباید امری را که غیر
واقع است بنویسد و همچنین شاهد باید دقیقا به چیزی که اتفاق افتاده گواهی دهد و چیزی از آن نکاهد .
۲- احادیث و روایات
فقها در بحث از قاعده لاضرر اغلب به روایاتی که در این باره وجود دارد استناد کردهاند
و به ندرت به آیات قرآنی اشاره کردهاند . روایات مورد استناد در این
باره روایات متعددی هستند که از طرق مختلف نقل شده و در همه آنها عبارت
« لاضرر و لاضرار » ذکر شده است معروفترین این روایات روایتی است که به
وسیله زراره و ابو عبیده حذاء با اندک اختلافاتی نقل شده است در کتب اهل سنت
نیز عبارت « لا ضرر و لاضرار » به عنوان حدیث نبوی نقل شده است .
خلاصه موضوع روایات مذکور در کتب حدیث شیعه آن است که شخصی سمره ابن جندب
درخت خرمایی در خانه یکی از اهالی مدینه داشت که راه رسیدن به آن از منزل صاحب
خانه میگذشت صاحب خانه نزد پیامبر اکرم شکایت برد . پیامبر صاحب درخت را احضار و از وی خواست که هر وقت قصد
سرکشی به درخت خود را دارد از صاحب منزل اجازه بگیرد سمره امتناع کرد پیامبر به
صاحب خانه فرمود برو درخت را بکن و مقابل صاحبش بینداز تا هر کجا میخواهد آن را بکارد و بعد فرمود : « لاضرر و لاضرار » و یا « لاضرر ولاضرار علی مؤمن » .
به عقیده برخی دانشمندان عبارت « لاضرر و لاضرار » از جمله معدود احادیثی است که روایت آن به حد تواتر رسیده است .
حدیث دیگر روایت دعائم الاسلام از حضرت صادق (ع) است بدین شرح : از حضرت پرسیده شد
دیواری بین دو خانه حد فاصل و ساتر بوده و خراب شده است مالک دیوار حاضر نیست دیوار
قاعده لاضرر
را دوباره بنا کند آیا به درخواست همسایه مجاور میتوان مالک دیوار را به تجدید بنای آن ملزم ساخت ؟ حضرت پرسید
آیا مالک بنا بر حق یا شرطی متعهد به این کار میباشد ؟ و چون پاسخ منفی داده شد فرمود
چنین الزامی وجود ندارد و همسایه مجاور میتواند برای
ایجاد ساتر جهت ملک خود دیوار را دوباره به هزینه شخصی خودش بسازد در همین مورد
از حضرت صادق پرسیده شد در چنین فرضی بدون اینکه دیوار
خود به خود خراب شود آیا مالک دیوار بدون هیچگونه لزوم و ضرورتی حق دارد به
منظور اضرار به همسایه آن را خراب کند ؟ حضرت فرمود : چنین حقی ندارد زیرا بنا به فرموده رسول اکرم لاضرر و لاضرار
روایت دیگر در وسائل آمده است و شرحش این است که :
راوی میگوید به حضرت رضا (ع) نوشتم در خصوص شخصی که در پایین نهری آسیابی دارد
نهر متعلق به قریهای است و صاحب قریه تصمیم به تغییر
مسیر نهر میگیرد و بدین ترتیب آب آن آسیاب قطع میشود . پرسیده میشود آ
یا صاحب قریه ( صاحب آب ) حق دارد چنین رفتار کند و پاسخ نوشته میشود : از
خدا بپرهیزد و به نیکی رفتار کند و به برادر مؤمن مسلمان خود ضرر نرساند .
متن حدیث لاضرر
این حدیث به سه نحو خوانده شده :
لاضرر و لاضرار
لاضرر و لاضرار فیالاسلام
لاضرر و لاضرار علی مؤمن
آنچه مسلم و متواتر و در سه نوع قرائت مشترک است نحوه اول است و دو نحوه دیگر به حد تواتر نرسیده .
………………………….
معنای لا :
« لا به معنای نفی جنس است و چون بر سر اسم نکره « ضرر » و«ضرار» آمده مفید
عموم است یعنی هیچ ضرر و زیانی وجود ندارد ولی برخی از فقها آن را « ناهیه » گرفتهاند
معنای ضرر :
ضرر دارای معنای عرفی است .
در نهایه….
قاعده لاضرر
و ـ نفی حکم به لسان نفی موضوع در مورد قاعده لاضرر صحیح نیست
نظر مرحوم آخوند خراسانی ، مبنی بر اینکه معنای قاعده لاضرر ، نفی حکم به لسان نفی موضوع است ،
اشکالات عمدهای در بردارد و آن اینکه : نفی
حکم به لسان نفی موضوع ، در موردی درست است که موضوع نفی شده خود
دارای حکم شرعی باشد . مثلا در مورد ربا که خود دارای حکم شرعی
حرمت است ، نفی موضوع ، یعنی ربا ، میتواند به معنای نفی حرمت آن تلقی گردد ،
اما در مورد ضرر مسلما چنین چیزی نیست ، و چنانچه برای ضرر
حکمی شرعی فرض شود ، آن حکم حرمت خواهد بود و اگر با نفی موضوع ، یعنی ضرر ، حکم برداشته شود ، به آن معنی است که اضرار به غیر حرام
نیست و مسلما این نتیجه نادرست است . به همین سبب مرحوم آخوند خراسانی
( ره ) که خود متوجه این اشکال شده است، عقیده دارد : آنچه نفی
شده است حکمی است که برای موضوعات قبل از ضرری شدن وجود داشته است
پس از راه یافتن ضرر به آن موضوعات . اما معنی این سخن آن است که با نفی ضرر در واقع حکم چیز دیگری غیر از ضرر ( حکم موضوعی که عنوان ضرری پیدا کرده است
قاعده لاضرر
، قبل از پیدا نمودن آن عنوان ) نفی شده است . واین معنی بدون تردید هیچ ارتباطی
با معنای حقیقی عبارت « لاضرر و لاضرار » یعنی نفی حقیقت ضرر ندارد.
نتیجه بحث
گفتیم که تنها ایراد وارد بر این نظر که معنای قاعده لاضرر که نهی از اضرار به
غیر و مجازات ضرر به وسیله ضرر ، و نهایتا عدم مشروعیت ضرر است ، این
است که استعمال نفی و اراده کردن نهی از آن تنها در صورتی جایز است که استعمال آن در
معنای حقیقی خود صحیح نباشد . و از آنچه بیان شد معلوم گردید که استعمال
عبارت « لاضرر » در معنای حقیقی خود یعنی نفی ضرر ، صحیح نیست . بنابراین ، برای نظر مذکور ایرادی باقی نمیماند .
قاعده لاضرر
این معنی ،یعنی عدم جواز اضرار به غیر و قبح آن ، از احکام عقل مستقل است
و ادله نقلی در این خصوص ، در حقیقت مؤید حکم عقل هستند . در عین حال
هیچ ضرورتی وجود ندارد که برای عباراتی که در کتاب و سنت بیان شدهاند تنها
یک معنی فرض شود ، زیرا بعید نیست عبارتی چون «لاضرر ولاضرار »
متحمل معانی متعدد باشد . در این صورت ، چنانچه بین معانی مزبور منافات وجود
نداشته باشد و دلیلی بر ترجیح یکی از آن معانی بر معنی دیگر موجود نباشد ،
نمیتوان تنها یکی از آن معانی را به عنوان مدلول منحصر کلام تلقی نمود .
مثلا هیچ ایرادی ندارد که مقصود از عبارت مذکور ، نفی ضرر نه در
احکام شرعی فرعی ، بلکه در دین اسلام به طور کلی باشد و در عین حال بر
عدم جواز اضرار به غیر و حرمت ضرر و عدم جواز مقابله با ضرر به وسیله
ضرر و نیز نفی ضرر غیرمتدارک و نهایتا لزوم جبران ضرر دلالت داشته باشد .
اما اینکه مقصود از آن رفع احکام فرعی شرعی به دلیل وجود ضرر از هر قبیل
باشد ، امری است که با فلسفه و اهداف کلی احکام و دستورات دین اسلام ،
قاعده لاضرر
به ویژه لزوم صبر و پایداری در مقابل مصائب ومشکلات و نیز سیره عملی پیشوایان
دین ، که در راه اجرای وظایف دینی خود ، سختترین دشواریها و ناگواریها را تحمل نمودهاند ، سازگاری ندارد .
لازم به ذکر است که پس از ثبوت حرمت اضرار ، لزوم جبران ضرر قاعده دیگری است
که اثبات آن به عهده دلیل قاعده لاضرر نیست .بلکه قاعده مذکور
دلایل خاص خود را دارد ، نظیر این آیات : …فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل
ما اعتدی علیکم… ،و الذین کسبوا السیئات جزاء سیئه بمثلها … ، و ان عاقبتم
فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به … و احادیثی چون : علی الید ما اخذت حتی تؤدیه .
گفتار سوم : شرح اشکالاتی که بر قاعده لاضرر وارد شده
۱ـ چرا نخل را درآوردند
یکی از اشکالاتی که بر روایت لاضرر وارد شده این است که : در صدر و ذیل
آن تناقضی به چشم میخورد ، چه در حالی که ضرر زدن را به صورت یک قاعده
کلی و عام نفی میکند در متن آن ضرری بر مسلمانی تحم……………..
بلافاصله بعد از پرداخت موفق میتوانید فایل کامل این پروژه را با سرعت و امنیت دانلود کنید
نقد وبررسی
نقد بررسی یافت نشد...