فروشگاه

توضیحات

چکیده
این پژوهش در جهت بررسی رابطه هوش هیجانی زنان معلم شهرستان ابهر با ساختار قدرت در خانواده صورت گرفته است . که در این پژوهش فرضیه ها به صورت رابطه هوش هیجانی با ساختار قدرت در خانواده زنان معلم رابطه بین مولفه های مهارتهای درون فردی زنان شامل ( خودآگاهی هیجانی ، جراتمندی ، حرمت نفس ، خود شکوفایی . استقلال عمل ) با ساختار قدرت در خانواده بر اساس الگوی حاکمیت مرد ، رابطه بین مولفه های مهارتهای درون فردی با ساختار قدرت در خانواده بر اساس الگوی حاکمیت مرد می باشد .
در این پژوهش به جهت بررسی فرضیه ها و پاسخ به آنها ۴۰ نفر از زنان معلم در شهرستان ابهر به روش تصادفی انتخاب شدند که متاهل بوده و پنج سال از زمان تاهل آنها گذشته باشد و با همسران خود زندگی کنند .
ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش تست هوش هیجانی بار – ان با ۹۰ سوال که در ایران استاندارد شده و تست خود ساخته ساختار قدرت که شامل ۲۶ سوال می باشد . که هر دو به روش لیکتری نمره گذاری می شود تست ساختار قدرت از بعد از زن سالاری ، مرد سالاری و الگوی مشارکتی و ضعیف را در خانواده مشخص می سازد . روش بکار گرفته شده در این پژوهش شامل آمار توصیفی فرمول همبستگی پیرسون آمار استنباطی t به منظور بررسی ارتباط معنی دار بودن متغیرها استفاده شده است .

 

۱۶۸صفحه فایل ورد (Word) فونت ۱۴ منابع و پاورقی دارد  

پس از پرداخت آنلاین میتوانید فایل کامل این پروژه را دانلود کنید

 

 

بیان مساله:
خانواده یکی از بنیادی ترین نهادهای اجتماعی است که در طول تاریخ بر اثر عوامل گوناگون دستخوش تغییر شده است. تاثیر دگرگونیهای اقتصادی-اجتماعی جوامع بر نهادهای اجتماعی غیر قابل انکار است و خانواده نیز از این دگرگونیها مستثنی نبوده است. یکی از این دگرگونیها، تغییر در ساخت خانواده، بالاخص تغییر در مفهوم نقش است. خانواده کانونی است که در آن چگونگی و توزیع و نحوه اعمال قدرت بر شکل‌گیری شخصیت، عزت نفس و حتی احساس رضایت و خوشبختی زوجین تاثیر می‌گذارد. هوش هیجانی شکلی از هوش اجتماعی است و پیش‌بینی‌کننده مناسبی در کارآمدی کلی و کارآمدی در حیطه‌های مختلف زندگی می‌باشد که توانایی کنترل احساسات و هیجانات خویشتن و دیگران، تمایز میان آنها و استفاده از این اطلاعات برای هدایت و تفکر و عمل را در برمی‌گیرد (سالوی و مایر ۱۹۹۰)
فرایند جامعه‌پذیری فرزندان در خانواده شکل می‌گیرد و زن بعنوان عنصر مهم تربیت آنها و القای جامعه‌پذیری مطلوب نقش بسیار برجسته‌ای دراین فرایند دارد. اینکه زن در چه مرتبه‌ای از هوش هیجانی قرار داشته باشد مطمئناً در انتقال مؤلفه‌های آن نقش مؤثری بر عهده خواهد داشت. به این معنا مادری که از خصوصیات مثبت و مطلوبی همچون استقلال حرمت نفس، قاطعیت در بیان عقاید و احساسات و مؤلفه‌های دیگر هوش هیجانی برخوردار است روش تربیتی مناسبی را در جهت کارآمدی و موفقیت زندگی فردی و اجتماعی فرزندان اتخاذ می‌کند.
شواهد فراوانی گویای آن است که زوجها در جامعه امروزی به دلیل تحولات زندگی برای برقراری و حفظ روابط صمیمی و درک احساسات و از همه مهمتر در تقسیم عادلانه قدرت با یکدیگر مشکلاتی دارند. این بعد از زندگی، تاثیر بسزایی در احساس رضایت زناشویی دارد و تحقیقات نیز گویای همین امر هستند. بطوریکه نتایج نشان داده بیشترین رضایتمندی زناشویی زنان وقتی حاصل می شود که در خانواده تقسیم وظایف عادلانه صورت گیرد. در این راستا با عدم تقسیم عادلانه قدرت در خانواده بیشتر زنان دچار آسیب روحی شده و در نهایت رضایت زناشویی پایین‌تری حاصل می‌شود. از آنجا که هوش هیجانی با رضایت زناشویی رابطه دارد و تحقیقات داخلی و خارجی نیر مؤید این امر است، لذا کمبودهای موجود در کفایتهای عاطفی و هیجانی همسران در کنار عوامل اقتصادی-فرهنگی، اثرات نامطلوبی بر زندگی مشترک آنها می‌گذارد. از جمله این کمبودها، مهارتهای درون فردی و میان فردی و کنترل تنشها است که با پیشرفت کردن در کسب این مهارتها می توان گام مهمی در جهت درک متقابل برداشت. لذا دیده شده افرادی که توانایی شناخت بهتر احساسات و هیجانات خود را دارند و بر نحوه ابراز احساس نسبت به دیگران تسلط نشان می‌دهند مانع بسیاری از برخوردها و سوء تفاهمات در زندگی می‌گردند. این پژوهش درصدد است با بررسی هوش هیجانی و ارتباط آن با ابعاد قدرت در خانواده گامی در جهت شناخت راههایی برای اصلاح فرایندهای زندگی زناشویی برداشته تا با بکارگیری آنها، بهره‌وری خانواده به عنوان سازمانی مهم در اجتماع ارتقا یابد و به موازات آن سطح فرهنگ و کارامدی جامعه اعتلا پیدا‌کند.
ضرورت پژوهش
خانواده کوچکترین واحد اجتماعی است که ثبات جامعه وابسته به آن است. بنابراین هرگونه سرمایه‌گذاری مادی و معنوی بر روی این عنصر اجتماع باعث ثبات، تعادل و توسعه اجتماعی خواهد‌گردید. این امر باعث شده است که با توجه به شمولیت خانواده بر تمامی نهادهای اجتماع، توجه تمامی صاحبنظران رشته‌های مختلف علوم انسانی به نوعی به مفاهیم مربوط به خانواده جلب شده و این روند از شتاب فزاینده‌ای برخوردار باشد. نظریه‌پردازان برجسته مفاهیم خانواده، امروزه اعتقاد دارند هر گونه برجستگی و ورزیدگی که در اعضای خانواده ریشه دواند، در جامعه‌ای که از اینگونه خانواده‌ها تشکیل می‌گردد مؤثر خواهد بود(ستیرمترجم بیرشک۱۳۷۴).
تصمیم‌گیری بر پایه مشارکت و متقاعد‌سازی می‌تواند عامل مهمی در شکل‌گیری شخصیت فرزندان و رشد پایه های دموکراسی در خانواده باشد. خانواده می‌تواند بستری مناسب جهت شکل‌گیری رشد عاطفی و عقلی اعضای خانواده مهیا کند. به بیان دیگر، می‌توان سؤال کرد اگر محور تصمیم‌گیری ها در خانواده فقط یک‌نفر باشد و هیچ یک از اعضا به معنی واقعی حق مشارکت و حق انتخاب نداشته باشند و اساس تصمیمها، بر پایه اجبار و یکجانبه باشد، فرد یا افرادیکه تحت این شرایط قرار می‌گیرند دچار چه مشکلاتی می‌شوند؟
دموکراتیک شدن خانواده یک فرایند است و در یک لحظه شکل نمی‌گیرد. برای کسی که هرگز در زندگی جرات نداشته در مورد کوچک‌ترین مسائل شخصی‌اش اظهار نظر کند، مسلما بستر مناسبی برای پیشرفت مهارتهای درون و میان فردی ندارد و در حقیقت نحوه مدیریت او در موقعیتهای مشابه تحت تاثیر این موضوع قرار می‌گیرد. دموکراتیک بودن خانواده، تنها به زمان تشکیل خانواده بر نمی‌گردد، بلکه به سیر جامعه‌پذیری فرد از اوان زندگی مربوط است. بنابراین خانواده اولیه فرد بیشترین مسؤولیت در قبال دموکراتیک یا استبدادی شدن خانواده‌های هر یک از اعضا دارد. این بدان معناست که باورهای فرهنگی از طریق جامعه‌پذیری به وسیله خانواده‌ها به افراد منتقل خواهد شد.
محو تفکر استبدادی و حکمرانی مرد و اطاعت سایر اعضا، یا محو محرومیت حق اظهار نظر زنان در امور خانواده، هنگامی رخ خواهد داد که در خانواده‌ها عملاًٌ از فرزندان بخواهند که در مورد سرنوشتشان اظهار نظر کنند، یا اساساً خانواده از نوعی باشد که فرزندان عملاً شاهد دموکراتیک بودن خانواده خود باشند، یعنی مشاوره و همفکری والدین را به چشم خود ببینند. درآن صورت در مسیر شکل‌گیری شخصیت کودکان، هفکری و همدلی به امری درونی مبدل خواهد شد و افراد از زور و سلطه برای پیش بردن احکام ومقاصد خود استفاده نخواهد کرد( صبوری ۱۳۷۵). بنابراین احساس استقلال، جراتمندی و حرمت ذات هرچه بهتر نمود می‌یابد.
این مقوله‌ها همان مؤلفه‌های هوش هیجانی هستند که این مفهوم آخرین و جدید‌ترین تحول در زمینه فهم ارتباط میان تعقل و هیجان است. علیرقم دیدگاههای اولیه نگاه واقع بینانه به ماهیت انسان نشان می‌دهد که انسان نه منطق صرف است و نه احساس و هیجان صرف، بلکه ترکیبی ازاین دو در وجود او حکمرانی می‌کنند. بنابراین توانایی شخص برای سازگاری و چالش در زندگی به عملکرد منسجم قابلیتهای هیجانی و منطقی بستگی دارد و در کل می‌توان گفت بر اساس اینکه چگونه افراد با مشکلات مقابله می‌کنند و حتی ارتباطات اجتماعی و بین فردی و درون فردی خود را تنظیم می‌نمایند و برای رسیدن به اهداف منطقی خویش چه راههایی را در نظر می‌گیرند تحت تاثیر هوش هیجانی می‌باشند چرا که تحقیقات نشان داده افرادیکه از لحاظ هیجانی باهوش می‌باشند، حالتهای هیجانی خود را به نحو صحیح ارزیابی می‌نمایند، می‌دانند چگونه و چه موقع احساسات خود را بیان نمایند و بنحو مؤثر می‌توانند حالتهای خلقی خود را تنظیم نمایند و لذا در شرایط مختلف زندگی موفق‌تر عمل می‌نمایند(گلمن۱۳۸۰ مترجم نسرین پارسا).
با‌توجه به توضیحات فوق می‌توان ضرورت پژوهش را اینگونه ترسیم کرد که بسته به اینکه نوع ساختار قدرت در خانواده چگونه باشد به چه شکلی با هوش هیجانی زنان ارتباط پیدا می‌کند؟ و در حقیقت از آنجا که تقسیم قدرت عادلانه با رضایت زناشویی همبستگی دارد و هوش هیجانی بالا نیز با رضایتمندی زناشویی، لذا به نظر می‌رسد نوعی ارتباط بین این دو مقوله موجود است که نیاز به بررسی وضعیت هوش هیجانی زنان و ساختار قدرت در خانواده می‌باشد.

اهداف پژوهش
هدف از پژوهش بررسی هوش هیجانی زنان و ارتباط آن با نوع ساختار قدرت در خانواده ها می‌باشد.
دردنیای انسانها ملحق شدن به منظور با هم بودن، معمولاً به معنی تشکیل خانواده است و خانواده بافت سالمی برای رشد و اصلاح است. خانواده به عنوان رکن سازمان در جامعه شکل می‌گیرد. نوع مدیریت و رهبری در این مکان در پژوهش صلاحیتها و توانمندیهای اعضای خانواده مؤثر است. بطوریکه تحقیقات گویای آنست که رهبری و هدایت اثر بخش والدین می‌تواند فرزندان را به فکر کردن، اندیشیدن، استدلال کردن، تفکر خلاق و استفاده بهینه از استعدادها ترغیب کند و ارتباطات مؤثر والدین و فرزندان می‌تواند به فضای رفتاری مناسب جهت ایجاد خانواده متعادل منجر شود (جهانی ۱۳۸۳). از آنجا که هوش هیجانی نیز دارای مؤلفه‌هایست که ممکن است در پی عدم رضایت زناشویی تحت تاثیر قرار گیرند و بالا بودن هوش هیجانی امری مؤثر در موفقیت در زندگی زناشویی می‌باشد (گلمن ۱۹۸۵)، از طرفی تحقیقاتی گویای آن است که ضعف در روابط زناشویی و برآورده نشدن خواسته‌ها، در نقش زن و شوهر و در روابط والدینی آنها تاثیر منفی داشته و باعث مختل شدن روابط معنادار وجود دارد (پدرام۱۳۸۳). بین عملکرد خانواده و سلامت عمومی فرزندان رابطه معنادار وجود دارد (جنانی۱۳۸۳)، لذا تحقیق حاضر در پی دست یافتن به این هدف می‌باشد:
نمره هوش هیجانی زنان در مولفه مهارتهای درون فردی شامل ( خود آگاهی، خود شکوفایی، استقلال عمل، حرمت نفس و جراتمندی) و مولفه مهارتهای میان فردی شامل (همدلی، مسؤولیت اجتماعی و روابط اجتماعی) با نوع ساختار قدرت در خانواده (حاکمیت مرد- زن- مشارکتی) چه ارتباطی دارد؟
سؤالات تحقیق
آیا بین هوش هیجانی زنان با ساختار قدرت در خانواده رابطه وجود دارد؟
آیا بین مولفه مهارتهای درون فردی زنان شامل (خود آگاهی هیجانی،جراتمندی،حرمت نفس،خود شکوفایی و استقلال عمل) با ساختار قدرت در خانواده بر حسب الگوی حاکمیت مرد رابطه دارد؟
آیا بین مولفه مهارتهای درون فردی زنان با ساختار قدرت در خانواده بر حسب الگوی حاکمیت زن رابطه وجود دارد؟

فرضیه ها:
بین هوش هیجانی زنان و ساختار قدرت در خانواده رابطه وجود دارد.
بین مولفه مهارتهای درون فردی زنان شامل(خودآگاهی هیجانی، جراتمندی، حرمت نفس، خود شکوفایی و استقلال عمل) با ساختار قدرت در خانواده بر حسب الگوی حاکمیت مرد رابطه وجود دارد.
بین مولفه مهارتهای درون فردی زنان با ساختار قدرت در خانواده بر حسب الگوی حاکمیت زن رابطه وجود دارد.

تعاریف واژه‌ای
هوش هیجانی : نوعی هوش اجتماعی که مشتمل بر توانایی کنترل هیجانهای خود و دیگران و تمایز بین آنها و استفاده از اطلاعات برای راهبرد تفکر و عمل می‌باشد. (سالوی و مایر۱۹۹۰) منظور از میزان هوش هیجانی آزمودنیها همان نمره ایست که از پرسشنامه هوش هیجانی بارن بدست می‌آید.
ساختار قدرت در خانواده: منظور از ساختار قدرت در خانواده الگوهای تصمیم‌گیری زوجین در هزینه‌ها، خرید امکانات ، تربیت فرزندان و غیره می‌باشد.(ساروخانی۱۳۷۰)
در این پژوهش نمره افراد در پرسشنامه ساختار قدرت مشخص کننده نوع ساختار قدرت (مردسالاری، زن سالاری، الگوی مشارکتی) می‌باشد.
متغیر کنترل
در این پژوهش جنسیت بعنوان متغیر کنترل در نظر گرفته شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه
خانواده به عنوان رکن اصلی جامعه نقش مهمی در پیشرفت آن دارد. اینکه در خانواده چه نوع ساختار قدرتی اعم از قدرت مشارکتی یا سلطه سالاری حاکم باشد بر احساس رضایت از زندگی و خوشبختی اعضا تاثیر می‌گذارد. سطح هوش هیجانی اعضای خانواده نیز در موفقیت آنها به عنوان اعضای جامعه تاثیر بسزایی دارد. برای روشن ساختن بعد نظری موضوع، خانواده و انواع مختلف آن مورد بررسی قرار می‌گیرد و سپس ساختار قدرت در خانواده و مسائل مربوط به آن و در نهایت مقوله هوش هیجانی با تمام جزئیات آن توصیف می‌گردد و در انتها به بررسیهای انجام شده پیرامون موضوع در داخل و خارج از کشور اشاره می‌شود.
خانواده
به نظر مینوچین یکی از ممیز های انسان نسبت به سایر جانداران این است که او تنها موجودی است که دارای خانواده می‌باشد. به عبارت دیگر در دنیای انسانها، ملحق شدن به منظور با هم بودن معمولاً به معنی نوعی تشکل خانوادگی است. خانواده تشکلی طبیعی است که الگوهای گوناگون مراوده را در گذر زمان به خدمت می‌گیرد. این الگوها ساخت خانواده را شکل می‌دهند و ضمن تعیین نقش اعضا خانواده، حیطه رفتار هر یک از اعضا را مشخص می‌کنند و تبادل نظر میان آنها را تسهیل می‌کنند. برای اینکه وظایف اصلی خانواده یعنی حمایت از فردیت یابی ودر عین حال بین اعضا حس تعلق ایجاد شود، خانواده باید دارای ساخت کارآمد باشد(مینوچین و فیشمن ۱۹۹۸، ترجمه بهادری و سیاران ۱۳۸۱).
ساختار خانواده
خانواده از لحاظ ساختار، نظام عاطفی پیچیده ایست که ممکن است دست کم سه، یا به خاطر طول عمر بیشتر آدمیان درحال حاضر، چهار نسل را در بر بگیرد. خانواده، بدون در نظر گرفتن شکل سنتی یا نو بودن، سازگاری یا ناسازگاری و ساخت کارامد یا توانا در آورد به نحوی که بتواند نیازها و اهداف جمعی یا همگانی خود را برآورده سازد بدون آنکه دائماً اعضای خود را از دستیابی به اهداف و نیازهای شخصی باز داشته باشد(کانتور ۱۹۷۵ به نقل از گلدنبرگ، ترجمه برواتی و همکاران ۱۳۸۲).
برای خانواده انواع مختلفی در نظر گرفته اند که شامل این موارد می‌شود:
خانواده هسته‌ای: به یک واحد خانوادگی بنیادی مرکب از همسر، شوهر و فرزندان، اطلاق می‌گردد. این واحد را گهگاه خانواده «زن و شوهری» نیز می‌نامند.( کوئن، ترجمه ثلاثی ۱۳۷۶).این نوع خانواده همچون سلول اصلی اجتماع می‌باشد و امروزه از مظاهر جامعه صنعتی بشمار می‌رود و همراه با تمدن غرب به سایر کشورها نیز نفوذ کرده و رواج یافته است. در این نظام، رابطه زن و شوهری بر اساس تساوی، همفکری و توافق است. حقوق فرزندان نیز نسبت به خانواده‌های قدیم افزایش یافته و مورد حمایت و احترام بیشتری از طرف والدین قرار می‌گیرد.
این قبیل خانواده‌ها بر عکس خانواده‌های سنت پرست اغلب شخصیت پرور است یعنی روابط بر اساس احترام و با توجه به شخصیت آنها صورت می‌گیرد( طبیبی ۱۳۶۸).
خانواده گسترده: مبتنی بر رابطه خونی تعداد گسترده‌ای از افراد، از جمله والدین، فرزندان، پدر بزرگها، مادر بزرگها، عمه ها، دایی‌ها، عموها، خاله‌ها، عموزاده‌ها، عمه‌زاده‌ها دایی زاده‌ها است. این واحد خانواده همخون نیز می نامند.
کارکردهای خانواده
خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی، معمولاً کارکردهای گوناگونی بر عهده دارد. ماهیت این کارکردها و سطح اجرای آنها، بی‌گمان از فرهنگی به فرهنگ دیگر فرق می‌کند. ازجمله این کارکردها تنظیم رفتار جنسی، زاد و ولد، مراقبت و محافظت از کودکان و سالمندان، تثبیت جایگاه و منزلت اجتماعی و فراهم آوردن امنیت اقتصادی می‌باشد. یکی از کارکردهای مهم خانواده جامعه‌پذیری است. این امر فرایندی است که از طریق آن شیوه‌های زندگی جامعه‌اشان را یاد می‌گیرند، شخصیتی کسب می‌کنند و آمادگی عملکرد به عنوان عضو یک جامعه را پیدا می‌کنند(کوئن ، ترجمه ثلاثی ۱۳۷۶).
از لحاظ کارکرد، خانواده‌های سالم سوای بقای خود در قالب یک نظام، موجب شکوفایی توان بالقوه یکایک اعضای خود می‌گردند، یعنی به آنها اجازه می‌دهند با اطمینان خاطر در پی کاوشگری و خودیابی برآیند. کانستنتین (۱۹۸۶) به نقل از گلدنبرگ و همکاران(مترجم سیامک نقشبندی، الهام ارجمند۱۳۸۲) اعتقاد دارد نظام خانوادگی توانا و ناتوان با یکدیگر تفاوت‌هایی دارند از جمله اینکه گروه…………………………..

 

تعریف عام قدرت
معنای عام قدرت، توانایی کنترل بر اعمال سایر افراد علیرغم میلشان است. معنایی که جامعه‌شناسان برای تعریف قدرت به کار گرفته‌اند برگرفته از اندیشه «وبر» است. وبر قدرت را رابطه‌ای اجتماعی می‌داند که فرد در موقعیتی است که می‌تواند خواست خود را علیرغم هر مقاومتی اعمال کند. (وبر،ترجمه‌ی منوچهری ۱۳۷۴). براساس این تعریف می‌توان هسته اصلی قدرت را در وادار کردن به رفتار علیرغم میل فرد دید.
منظور از ساختار قدرت در خانواده‌ الگوهای تصمیم‌گیری زوجین در هزینه‌ها، خرید امکانات، تربیت فرزندان و غیره می‌باشد .
قدرت در تمام معانی و مفاهیم متفاوتش (نفوذ، اقتدار، سلطه، زور) موضوعی بوده که در سالهای اخیر به وفور مورد مطالعه قرار گرفته است. پژ.وهشگران جامعه شناسی خانواده نیز سعی در شناخت و درک عواملی دارند که تعیین می‌کنند چه کسی در خانواده اعمال قدرت می‌کند بطور کلی می‌توان گفت که شروع تحقیقات تجربی در این زمینه تقریباً به دهه ۱۹۶۰ باز می‌گردد . از آن زمان تاکنون پیشرفتهایی از جنبه نظری و روش شناختی حاصل شده است. در این مجال دیدگاههای ارائه شده در این مورد را مورد بررسی قرار می‌دهیم.
تعاریف قدرت در حوزه خانواده
هیچ یک از حوزه‌های مطالعه خانواده به اندازه حوزه قدرت و تصمیم‌گیری مملو از دشواری نیست. مشکلی که در این حوزه وجود دارد، همان مشکل مضاعف در علوم اجتماعی است یعنی سنجش و تعریف عملیاتی. اولسون و رابونسکی (۱۹۷۵) این مشکل را به این شکل تعریف می‌کنند: «اگرچه نظریه‌پردازان و محققین علاقه زیادی به این مفهوم نشان داده‌اند اما هنوز مفهوم واضح و روشنی از آن در دست نیست و نوعی کمبود در سنجش متغیر و تعریف آن وجود دارد».
سافیلیوس – رتث چایلد به نقل از آدامز (۱۹۷۹) می‌گوید: غالب محققان واژه‌های «قدرت خانواده» یا «ساختار قدرت» و همچنین واژه‌های «تصمیم‌گیری» ، «اقتدار خانوادگی» و «نفوذ» را به جای یکدیگر بکار می‌برند. استفاده از یک واژه با مفاهیم و معانی متعدد و استفاده از واژه‌های متعدد با یک معنی از سوی نویسندگان در این حوزه سبب گردیده مقایسه نتایج بدست آمده از سوی آنها بسیار دشوار باشد.
تئوری منابع
شاید بتوان گفت یکی از عوامل موثر در ایجاد این توجه و علاقه……………………………

 

 

روش پژوهش
از آنجا که متغیرهای تحقیق بدون دستکاری مورد بررسی قرار گرفتند، پژوهش با روش توصیفی از نوع همبستگی و پس‌رویدادی انجام شده است.
جامعه و نمونه تحقیق
جامعه آماری تحقیق شامل کلیه زنان معلم شهرستان ابهراست که ۵ سال از تاریخ ازدواج آنان گذشته باشد. این زنان با همسران خود زندگی می‌کنند. بنابراین زنان بیوه و آنهایی که همسرانشان برای کار و یا مسائل دیگر جدا از خانواده زندگی می‌کنند شامل جامعه آماری نمی‌شوند.
نمونه تحقیق ۴۰ نفر از زنان معلم مدارس شهرستان ابهر.
روش نمونه‌گیری
روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی است. با این توصیف که از بین مناطق آموزش و پرورش شهرستان ابهر،۱۰ مدرسه انتخاب شدند.
ابزار تحقیق
ابزار کار جمع‌آوری اطلاعات پرسشنامه هوش هیجانی و پرسشنامه ساختار قدرت در خانواده است.
پرسشنامه هوش هیجانی
ساخت پرسشنامه هوش هیجانی بار ان با طرح این سؤال که «چرا بعضی مردم نسبت به بعضی دیگر در زندگی موفقترند» آغاز گردید.
پرسشنامه براساس نظریه‌ای بنا شده است که بتواند تعیین‌کننده‌های سلامت روانی را بررسی کند. این دیدگاه بلحاظ نظری دیدگاه التقاطی و چند عاملی است و به طور کلی شامل مفاهیم پیچیده هوش هیجانی (قابلیتها، مهارتهای شناختی) و سلامت روانی (سلامت هیجانی) است (بار ان ۱۹۹۹).
نظریه او شامل یکدسته از مهارتها، استعدادها و تواناییهای غیرشناختی است که قدرت فرد را در مقابله با فشارها و اقتضاهای محیطی افزایش می‌دهد.
این پرسشنامه در دهه ۸۰ توسط بار ان به منظور بررسی ابعاد مفهومی هوش هیجانی ساخته شد و استراتژی وی جهت ساختن آزمون شامل چهارمرحله است.
۱- طبقه‌بندی منطقی متغیرها و شناخت عوامل کلیدی مؤثر بر سلامت هیجانی است که توسط تجارب بالینی محقق و مرور ادبیات بهداشت روانی صورت گرفته است.
۲- تعریف دقیق و عملیاتی عوامل مؤثر بر سنجش آن عوامل
۳- ساختن طرحی از پرسشنامه، جهت آزمون این عوامل
۴- تفسیر نتایج و کاربرد عوامل موردنظر
کاربرد پرسشنامه
این پرسشنامه به منظور استخدام و گزینش افراد در موقعیتهای (مدیریتی، تجاری، آموزشی و مدیریت کاربرد دارد و به منظور خدمات بهداشتی و درمانی و موقعیتهای پزشکی و بالینی و در امور تحقیقاتی در سازمانها و اداره‌ها کاربرد فراوان دارد.
مشخصات آزمون
این پرسشنامه دارای ۱۱۷ سؤال و ۱۵ مقیاس است که متغیرهای آن فرافرهنگی است و جهت ارزیابی هوش هیجانی می‌باشد. این پرسشنامه توسط بار ان برروی ۳۸۳۱ نفر از شش کشور (آرژانتین، آلمان، هند، نیجریه و آفریقای جنوبی) که ۴۸% آنها مرد و ۵۱% آنها زن بودند اجرا شده و بطور سیستماتیک در آمریکای شمالی هنجاریابی گردید و نتایج هنجاریابی نشان داد که آزمون از اعتبار و روایی مناسبی برخوردار است.
پاسخهای آزمون نیز برروی یک مقیاس ۵ درجه‌ای در طیف لیکرت (کاملاً موافقم، موافقم، تاحدودی، مخالفم و کاملاًمخالفم) تنظیم شده است. مقیاسهای آزمون شامل این موارد می‌شود:
۱- مهارتهای درون فردی شامل:
خودآگاهی هیجانی (بازشناسی و فهم احساسات خود)
جراتمندی (ابراز احساسات، عقاید، تفکرات و دفاع از حقوق شخصی به شیوه‌ای سازنده)
عزت نفس ( فهم، پذیرش ./……………………..

 

منابع و مآخذ
– احمدی، جمشید ۱۳۶۹، هیجان، احساس و ارتباط غیرکلامی، تهران: انتشارات رهگشا.
– اعتمادی، عذرا ۱۳۹۱٫ « بررسی علل ناسازگاری زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان»، چکیده مقالات نخستین کنگره سراسری آسیب شناسی خانواده در ایران، تهران: پژوهشکده خانواده.
– اکبرزاده، نسرین ۱۳۸۳٫ هوش هیجانی، تهران ، انتشارات فارابی
– بنی‌اسدی، حسن ۱۳۷۵٫ « بررسی و مقایسه عوامل مؤثر فردی، اجتماعی…………………….

 

بلافاصله بعد از پرداخت موفق میتوانید فایل کامل این پروژه را با سرعت و امنیت دانلود کنید

 

 

 

 

 

 

 

 

نقد وبررسی

نقد بررسی یافت نشد...

اولین نفر باشید که نقد و بررسی ارسال میکنید... “بررسی رابطه بین هوش هیجانی معلمان زن با ساختار قدرت در خانواده”

بررسی رابطه بین هوش هیجانی معلمان زن با ساختار قدرت در خانواده

0 نقد و بررسی
وضعیت کالا : موجود است.
شناسه محصول : 2440

قیمت : تومان9,800