فروشگاه

توضیحات

حقوق قضائی در اسلام

اسلام دین قانون است، چنانکه در صدر اسلام، دولت اسلامی بر اساس قوانینی تأسیس شد که منشأ آن، وحی الهی بوده و به منظور حفظ امنیت افراد و جلوگیری از بی نظمی در فضای جامعه و ایجاد عدالتی که همه افراد جامعه از آن برخوردار باشند، ایجاد گردیده است.

خداوند انسان را به عنوان احسن الخالقین آفریده (صافات، ۱۲۵ و م<منون، ۱۴) و هر چند که تکالیفی بر عهده او نهاده، حقوقی به وی عطا نموده و در برابر این حقوق همه انسانها را به دور از هر گونه نژاد و مذهب و جنسیت یکسان دانسته است، بنابراین انسان مؤضوع حقوق شهروندی در اسلام، انسان خاصی نیست و اختلاف رنگ و نژاد و لغت و زاد و بوم، وجه تمایز انسانها نمی باشد، بلکه همه افراد بشر به طور یکسان و از حیث انسان بودن از حقوق انسانی و مساوی بهره مند هستند،

 

۷۶صفحه فایل ورد منابع فارسی و انگلیسی دارد

  

پس از پرداخت آنلاین میتوانید فایل کامل این پروژه را دانلود کنید

 

 

، همان طور که خداوند در آیه ۱۳ سوه حجرات فرمود: «ای مردم، ما شما را از یک زن و مرد آفریدیم و به صورت ملت ها و خاندانها در آوردیم تا یکدیگر را بشناسید. همانا ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست.»[۱] که این آیه به وضوح برابری انسان ها را بیان داشته و تنها وجه برتری یک انسان بر انسان دیگر را پرهیزکاری و تقوای او می داند، بالطبع این انسانها که در مفهوم انسان بودن برابرند، وقتی داخل جوامع و حکومتها قرار میگیرند نیز باید دارای حقوق یکسانی باشند.

و از اینروست که محور دعوت آسمانی و سلسله دعوت انبیء (ع) بر اساس عدالت برای جامعه انسانی است. عدالت حقی است سرلوحه دعوت تمام پیامبران و جوهری است که تمام امور و جریانات حاکم بر نظام زندگی انسان را تنظیم می کند و در سایه آن ، تمام حقوق شهروندی محقق می گردد. (www.aftab.ir)

در سالام کمتر مسئله ای است که به اهمیت عدالت باشد، زیرا مسئله عدل همانند توحید در تمام اصول و فروع اسلام ریشه دارد. همان طور که هیچ یک از مسائل عقدیتی و عملی، فردی و اجتمعی، اخلاقی و حقوقی از حققت توحید جدا نیست، همچنین هیچ یک از آنها را خالی از روح عدل نخوالهیم یافت. به همین علت است که به مسلمانان هشدار داده شده که کینه و عداوتهای قومی و شخصی نباید مانع از اجرای عدالت و سبب تجاوز به حقوق دیگران گردد. (مشایخی، ۱۳۷۹، ۳۰۲ و ۳۰۱) ب.

و خداوند فرموده : «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط…» (حدید، ۲۵)، (ما پیغمبران خود را همراه با دلایل متقن و معجزات روشن به میان مردم فرستادیم و با آنها کتاب (های آسمانی) و میزان نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند.)

از امام صادق (ع) روایت شده که فرمودند: «عدل شیرین تر از آب استکه به تنشه ای برسد و چقدر وسیع است عدل زمانیکه به عدالت رفتار گرددد، هر چند موارد کمی باشد». (کلینی، ۱۳۶۵، ۱۴۶ج۲) .

نظام حقوقی اسلام که برگرفته از منبع وحی است، بایدها و نبایدها و همچنین تکالیف مورد عمل در جامعه را معین می کند آن گاه به دلیل اهمیت عدالت که در عالی ترین وجوه خود باید در جامعه صیانت شده تا انسانیت و کرامت بشری محفوظ بماند، مرجعی صالح و بی طرف لازم است تا بر اجرای قانون نظارت کرده و بکوشد از حقوق فردی و اجتماعی در کمال بی طرفی و داتن صلاحیت  های لازم و به دور از هر گونه حب و بغض و مصلحت سنجی های بی مورد، حمایت نماید و قانون را آنگونه که هست اجرا و از حقوق صاحبان حق دفاع کند. (خوئینی، ۱۳۸۶، ۶۶) .

در اینجاست که جایگاه والای مقام قضا آشکار می گردد و طبق آنچه که از قرآن مستفاد می گردد مقام قضا و حق حکومت بر مردم از جمله حقوق الهی است. چرا که خداوند خود را به صفت «خیر الحاکمین» (اعراف، ۸۷ و یوسف، ۸۰ و یونس، ۱۰۹) و «احکم الحاکمین» (تین، ۸ و هود، ۴۵) وصف کرده و درباره حکومت مطلقه خود در دادگاه رستاخیز فرمده است : «… فالله یحکم بینهم یوم القیامه فیما کانوا فیه یختلفون» (بقره، ۱۱۳) (خداوند ر مورد آنچه اختلاف می کنند در روز قیامت حکم خواهد نمود).

حضرت علی (ع) می فرماید : «فرمان او قضای حتم و از روی حکمت است و خشنودی او امان و موجب رحمت از در حلم ببخاشید و از روی علم حکم فرماید« ((نهج البلاغه، خطبقه ۱۶۰)

آن گاه خداوند این امر را در درجه اول به پیامبران واگذار نموده چنانچه خطاب به حضرت داوود (ع) می فرماید : »یا داوود انا جعلناک خلیفه فی الارض فاحکم بین الناس …» (ص، ۲۶)، (ای داود ما تو را خلیفه در زمین قرار دادیم پس به قضاوت میان مردم بپرداز.) همچنین فرمود: «و ما کان لمؤمن و لامؤمنه اذا قضی الله و رسوله امراً ان یکون لهم الخیره من امر هم و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالامبینا» (احاب، ۳۶)، (هیچ مرد و زن مؤمن را در کاری که خدا و رسول حکم کنند اراده و اختیاری نیست و هرکس نافرمانی خدا و رسول کند به گمراهی سخت و آشکاری افتاده است.)

در آیه دیگری آمده است : «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم فان تنازععتم فی شیء فردوه الی الله و الرسول …» (نساء، ۵۹)، (ای اهل ایمان فرمان خدا و رسول و فرمان داران از طرف خدا و رسول خدا را اطلاعت کنید و چون در امری، کارتان به نزاع کشد به حکم خدا و رسول باز گردید.) و سپس خداوند این امر را از جانب آن پیامبران به قضائی واگذار نموده که خود باید از عادل ترین افر اد باشند و در احقاق حقوق مرم عدالت را رعایت کنند و آن طور که شایسته است با آنها برخورد نمایند.

امام صادق (ع) فرمودند : «مبادا یکی از ما شیعیان در مورد دادخواهی، کسی را برای دادرسی نزد حاکم جور برد، بلکه بنگرد چه کسی در میان شما با احکام و طرز حکومت ما آشنا می باشدف او رابرای رفع خصومت و داوری برگزیدنید، پس حکم را به نزد او برده و داوری و قضاوتش را بپذیرید که من نیز او را به شما قضای و داور قرار می دهم.» (صدوق، ۱۳۶۸، ۳، ج۴ و کلینی، ۱۴۱۳، ۴۰۸ ، ج۷)

امیرالمؤمنین (ع) در نامه ای به مالک اشتر زمانیکه او را به حکومت مصر می گمارد چنین فرموده : «برای داوری میان مردم برترین آنها را برگزین کسیکه کارها بر او دشوار نگردد و ستیز خصمان او را با جاجت نکشاند ودر خطا پایدار نباشد و چون حق را شناخت در بازگشت به آن در نماند و نفس او طمعکار نباشد و در رسیدن به حق با اندک شناخت بسنده نکند…» (نهج البلاغه، نلامه ۵۳)

از آنچه گفته شد دانسته می شود قضای دارای مسئولیت خطیری در اجرای عدالت می باشد و در بیان این جایگاه خطیر حضرت علی (ع) به شریح قاضی چنین می فرماید: «ای شریح تو بر مسندی نشسته ای که ج پیغمبر و یا وصی پیغمبر و یا شقی بر آن مسند نمی نشیند.» (صدوق، ۷، ۱۳۶۸، ج۴ و کلینی، ۱۴۱۳، ۴۰۳، ج۷٫)

از امام صادق (ع) رویات شده : «از داوری بین مردم بپرهیزید زیرا قضاوت فقط کار پیشوای عالم به حکم و عادل در میان مسلمین است مانند پیغمبر یا وصی آن پیغمبر» (صدوق، هما«، ۶ و کلینی، همان)

همچنین حضرت علی (ع) فرموده اند: «دست خداوند بالای سرقاضی در حرکت است، پس هر گاه که ناروا حکم کند خداوند دست رحمت از سر او بردارد و او را به خودش واگذار نماید». (صدوق، هما«، ۸ و حر عاملی، ۱۳۴۷، ۱۶۴، ج۱۸).

و امام صادق (ع) فرموده : «قضات به چهار طبقه تقسیم می شوند که سه طبقه مستوجب دوزخند و تنها یک طبقه سزاوار بهشت هستند، آن سه طبقه که مستوجب دوزخند قضائی هستند که دانسته و از سر عمد در حکومت ستم می کنند و دیگر قضائی که ندانسته و از سر جهل ستم روا می دارند و سوم قضاتی که ندانسته به حق حکم می کنند و اما آن یک طبقه که سزاوار بهشتند قضائی هستند که از روی علم به حق حکومت می کنند. (صدوق، همان، ۵ و کلینی، هما«، ۴۰۴ و مجلسی، ۱۴۰۳، ۲۶۳، ج۱۰۱)

بنابراین مجریان اجرای مجازاتهای دنیوی که همان مأمورین قضائی و در رأس آنها قاضی است باید چارچوب و ضوابط مشخصی را در احقاق حق و برقراری عدالت به کار برند تا حقوق افراد رعایت گردد.

اکنون به بررسی برخی آیات، روایات و کلام فقها پیرامون حقوق قضایی، وظایف و آداب قاضی، چگونگی قضاوت و نحوه برخورد با متهمان می پردازیم.

۲-۲-۱- آیات

از جمله آیاتی که بیانگر حقوق قضائی می باشد چند مرودی ذکر می گردد:

۱-  در دین اسلام همه افراد بشر در برابر قانون مساوی بوده و قنون بدون تبعیض باید درباره همه اعم از توانگر و تهیدست، خویش و بیاگانه و دوست و دشمن اجرا شود:

«یا ایها الذین أامنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لو علی انفسکم او الوالدین و الاقربین ان یکن غنیا او فقیراً ….» ای کسانیکه ایمان  آورده اید نگهدار عدالت باشید و برای خدا گواهی دهید هر چند بر ضرر خود یا پدر و مادر و خویشان شما باشد و چه به حال فقیر یا غنی (نساء، ۱۳۵)

۲-  افراد حق دارند برای احقاق حق خود یا دفاع و رفع تعدی دیگران به دادگاه صالح رجوع و دادخواهی نمایند، بنابراین حق دادخواهی در اسلام حقی شناخته شده برای افراد است:

«و لمن انتصر بعد ظلمه فاولنک ما علیهم من سبیل، انما السبیل علی الذین یظلمون الناس و یبغون فی الارض بغیر الحق اولئک لهم عذاب الیم.» هر کس پس از ظلمی که بر او رفته برای انتقام یبغون فی الارض بغیر الحق الولئک لهم عذاب الیم.» هر کس پس از ظلمی که بر او رفته برای انتقام، یاری طلبد بر او هیچ مؤخذه ای نیست، تنها، مؤاخذه متوجه آنهائی است که بر مردم ظلم می کنند و در زمین به ناحق شرارت بر می انگیزند که برای ایشان عذاب دردناک است. (شوری، ۴۲ و ۴۱)

۳-   افراد باید با قانونی عادلانه، دادرسی شوند:

«…إن حکمت فاحکم بینهم بالقسط..» اگر ح-کم کردی میان آنها به عدالت حکم کن. (مائده، ۴۲)

«… و من لم یحکم بماانزل الله فاولئک هم الظالمون« هر کس خلاف آنچه خدا فرستاده حکم کند از ستمکاران خواهد بود. (مائده، ۴۵)

۴-  هیچ کس را نمی توان خودسرانه بازداشت یا تبعید نمود و تا زمانیکه جرمی ثابت نشده، متهم بی گناه است (اصل برائت):

«والذین یؤذون المؤمنین و المؤمنات بغیر مالکتسبوا فقد احتملو بهتاناً و ثماً مبیناً» آنان که مردان و زنان با ایمان را بدون تقصیر و گناه بیازارند گناه و تهمت بزرگی را مرتکب شده اند. (احزاب، ۵۸)

 


[۱] – «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انتثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرامکم عند الله اتقاکم…»………………………

 

بلافاصله بعد از پرداخت موفق میتوانید فایل کامل این پروژه را با سرعت و امنیت دانلود کنید

 

 

نقد وبررسی

نقد بررسی یافت نشد...

اولین نفر باشید که نقد و بررسی ارسال میکنید... “حقوق قضائی در اسلام”

حقوق قضائی در اسلام

0 نقد و بررسی
وضعیت کالا : موجود است.
شناسه محصول : 666

قیمت : تومان95,000